مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 34
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 727
بازدید کل : 10530
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 8
باردید دیروز : 34
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 727
بازدید سال : 1632
بازدید کلی : 10530
اثار و برکات زيارت عاشورا

اثار و برکات زيارت عاشورا

·   سفارش امام صادق (ع)

امام صادق عليه السلام به صفوان مي فرمايند:

زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستي که من چند چيز براي خواننده آن تضمين مي کنم:

1 - زيارتش قبول شود.

2 - سعي و کوشش او مشکور باشد.

3 - حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نااميد از درگاه خدا برنگردد...

بعد فرمود: اي صفوان! هرگاه حاجتي براي تو به سوي خداوند متعال روي داد، پس به وسيله اين زيارت به سوي آن حضرت توجه کن از هرجا و مکاني که هستي و اين دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که برآورده مي شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.

آري، هر کس حاجت بزرگي داشته باشد حوايج و خواسته هايش با چهل روز خواندن زيارت عاشورا برآورده مي شود. تجربه گواه هر عارف و عامي است که ما در اين جا نمونه هايي از حکايات را خواهيم آورد  .

·   سيره شيخ مرتضي انصاري (ره)

در شرح احوال مرحوم شيخ انصاري آورده اند که؛از جمله عاداتش خواندن زيارت عاشورا بوده که هر روز، دو بار صبح و عصر آن را مي خواند و بر آن بسيار مواظب مي نمود. بعد از وفاتش کسي او را در خواب ديد و از احوالش پرسش کرد؛در جواب سه مرتبه فرمود: عاشورا، عاشورا، عاشورا،.

·    سيره ميرزاي قمي

اين مرد بزرگ، هرگز نماز شب و زيارت عاشورا و نماز جماعت را ترک نکرده، و هرگاه به مسجد نمي رفت، در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت مي خواند. بسيار با انصاف بود و با افراد مستمند مواسات مي ورزيد. و در اصلاح امور مسلمان ها، اهتمامي عجيب داشت. حاکم شهر خوانسار دستور داد مخصوص وي، يک مسجد جامع ساختند که هميشه نماز جمعه و جماعتش در آن مسجد برپا مي شد.

·     سيره شهيد قدوسي

شهيد آيت الله قدوسي (ره) به خاندان عصمت و طهارت عشق مي ورزيدن، به زيارت جامعه و عاشورا، و توسل به خاندان پيغمبر و شرکت در جلسات روضه و سوگواري حضرت سيدالشهداء عليه السلام مقيد بود.

مرحوم قدوسي مي فرمود: علامه طباطبايي، به اين معنا تاکيد دارد و در ايام محرم و صفر، زيارت عاشورايش ترک نمي شود و به زيارت جامعه اهتمام دارد.

·   دريافت علوم خاص

يکي از دوستان مرحوم قدوسي مي نويسد.

... ظاهرا ايشان نسبت به زيارت عاشورا مواظبت داشت. چون، موقعي که دادستان کل بود، من در خواب ديدم که بر اثر خواندن زيارت عاشورا، به ايشان علوم خاصي داده شده، وقتي به ايشان عرض کردم، متاثر شد و گفت: مدتي است توفيق پيدا نکرده ام. و اين براثر کثرت کارشان در دادستاني بود، و آن کارها را اولي مي دانست، از اين رو بود که فرمود: مدتي است که به خواندن زيارت عاشورا موفق نشده ام.

·   سيره ميرزاي محلاتي

مرحوم ميرزاي محلاتي سي سال آخر عمرش، زيارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بيماري يا امري ديگر نمي توانست بخواند، نايب مي گرفت.

· رفع بيماري و بلا

شهيد دستغيب مي نويسد. از مرحوم آيه الله  حاج شيخ عبدالکريم حايري نقل شده است: اوقاتي که در سامراء مشغول تحصيل علوم ديني بودم، اهالي سامراء به بيماري وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اي مي مردند.

روزي در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشارکي، عده اي از اهل علم جمع بودند، ناگاه مرحوم آقاي ميرزا محمد تقي شيرازي تشريف آوردند و صحبت از بيماري وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.

مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حکمي بکنم آيا لازم است انجام شود يا نه؟

همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلي.

فرمود: من حکم مي کنم که شيعيان ساکن سامراء از امروز تا ده روز، همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند، و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجه ابن الحسن عليه السلام هديه نمايند تا اين بلا از آنان دور شود. اهل مجلس اين حکم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شدند.

از فرداي آن روز تلف شدن شيعه موقوف شد و همه روزه، تنها عده اي از سني ها مي مردند به طوري که بر همه آشکار گرديد. برخي از سني ها از آشنايان شيعه خود پرسيدند؛سبب اين که ديگر از شما کسي تلف نمي شود چيست؟ به آنها گفته بودند زيارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم برطرف گرديد.

در منزل ميرزاي شيرازي در کربلا ايام عاشورا، روضه خواني بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرم حضرت سيدالشهداء و حضرت اباالفضل مي رفتند و عزاداري مي نمودند. عادت ميرزا اين بود که هر روز در غرفه خود، زيارت عاشورا مي خواند، سپس پايين مي آمدند و در مجلس عزا شرکت مي کرد. يکي از بزرگان مي گويد: روزي خودم حاضر بودم که پيش از وقت پايين آمدن، ناگاه ميرزا با حالت غير عادي و پريشان و نالان آمد و داخل مجلس شد و فرمود: امروز بايد از مصيبت عطش حضرت بخوانيد.

·   مداومت به خواندن زيارت عاشورا

يکي از بزرگان مي فرمود: مرحوم آيه الله حاج آقا حسين خادمي و حاج شيخ عباس قمي و حاج شيخ عبدالجواد مداحيان روضه خوان امام حسين را در خواب ديدم که در غرفه اي از غرفه هاي بهشت دور يکديگر جمع بودند. از آيه الله خادمي احوالپرسي کردم و گفتم:

با هم بودن شما، يک آيه الله و آقاي حاج شيخ عباس قمي يک محدث و حاج شيخ عبدالجواد روضه خوان امام حسين عليه السلام چه مناسبتي دارد که با يکديگر يک جا قرار گرفته ايد؟

جواب دادند: ما همگي مداومت به زيارت عاشورا داشتيم و در مقدار خواندن زيارت عاشورا مثل هم بوديم.

·  توسعه رزق و روزي

عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاي شيخ عبدالجواد حايري مازنداني فرمود:

روزي کسي آمد خدمت خلد مکان شيخ الطائفه زين العابدين مازندراني (ره) شکايت از تنگي معاش خود کرده، شيخ به او فرمود: برو حرم حضرت ابا عبدالله عليه السلام زيارت عاشورا بخوان رزق و روزي به تو خواهد رسيد اگر نرسيد بيا نزد من، من خواهم داد.

آن بنده خدا رفت. بعد از زماني آمد خدمت آقا،آقا فرمود: چه کار کردي؟ گفت: در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم که کسي آمد و وجهي به من داد و در توسعه قرار گرفتم.

· بهترين عمل براي سفر آخرت

مرحوم آيه الله سيد محمد حسين شيرازي نوه مرحوم آيه الله العظمي ميرزاي شيرازي بزرگ بعد از وارد شدن به ايران و مسدود شدن راه عراق در اثر جنگ جهاني دوم به اينجا آمد و براي خانواده اش که در نجف بودند، فوق العاده ناراحت مي شود مراجعه مي کند به کسي که ارتباط با ارواح برقرار مي کرده - نه به وسيله هيپنوتيزم... دو سوال مي کند مطابق با واقع جواب مي آيد، علاقمند مي شود، سوال سوم مي کند: بهترين عمل براي سفر آخرت چيست؟ بعد از موعظه ها چنين جواب مي آيد: بهترين عمل براي سفر آخرت زيارت عاشورا است. بدين جهت مرحوم آيه الله سيد محمد حسين شيرازي تا آخر عمر ملتزم و مداوم به زيارت عاشورا بود.

·   رفع گرفتاري

يکي از علما و حجج اسلام و از ذريه رسول الله صلي الله عليه وآله در يادداشتهاي خود چنين فرموده بود: شبي از طريقي به من الهام شد که مبلغ هزار تومان ببر درب مغازه يکي از بندگان خدا که مرد محترمي از اهل اصفهان است و نخواسته اسمش گفته شود) صبح متحير بودم چه کنم، آيا آنچه فهميدم صحيح است يا نه و نمي توانستم چقدر پول دارم؟ وقتي مراجعه کردم ديدم موجودي من چهل پنج هزار تومان است، اول وقت رفتم درب مغازه آن آقا که از محترمين شهر بود، ديدم دو نفر درب مغازه او ايستاده اند، به آن آقا گفتم: من با شما کاري دارم، مي خواهم باهم برويم جايي و برگرديم.

گفت: بسيار خوب.لذا من ايشان را بردم مسجدالنبي واقع در خيابان جي، آنجا عمله و بنا کار مي کردند، لب ايوان طرف قبله نشستم.

من به ايشان گفتم: من مامور هستم گرفتاري شما را اصلاح کنم، مشکلي داري بگو، هرچه اصرار کردم نگفت، بالاخره آن مبلغ را به ايشان دادم ولي نگفتم چقدر است. ايشان بي اختيار به گريه افتاد و گفت: من چهل و پنج هزار تومان قرض داشتم، چهل زيارت عاشورا نذر کردم بخوانم و امروز بعد از اذان آخر آن را خواندم و از آقا ابي عبدالله الحسين عليه السلام خواستم رفع گرفتايم شود که بحمدالله گره باز گرديد.

·   شفاي بيمار

يکي از فاميلهاي نزديک آقا سيد زين العابدين ابرقويي سخت دچار دل درد مي شود تا حدي که خون از گلوي او بيرون مي آيد، دکترها مايوس شده و دستور حرکت به تهران و عمل جراحي را خبر دادند، خبر را به آقا سيد زين العابدين رساندند و درخواست دعا و توسل نمودند، ايشان به فرزندان خود دستور دادند وضو بگيرند و در ميان آفتاب مشغول زيارت عاشورا بشوند، و شفاي او را بخواهند و خود ايشان هم مشغول مي شوند، پس از ساعتي ناگهان از اطاق خود بيرون آمده و گفتند: شفا حاصل شد، برخيز و مژده دهيد به مادرتان که خداوند برادرت را شفا داد.

يکي از علماي اصفهان که از ملازمين ايشان بودند گفتند:

آقاي سيد زين العابدين ختم زيارت عاشورا برداشته بودند براي کمالات نفساني و رسيدن به درجه يقين، بدين جهت آن حالات براي ايشان پيدا شده بود.

·     تعليم زيارت عاشورا

علقمه بن محمد حضرت مي گويد: به امام باقر عليه السلام گفتم: به من دعايي تعليم بده که با آن دعا در اين روز (عاشورا) هنگامي که زيارت مي کنم او را (امام حسين (ع)) بخوانم. و دعايي تعليم بده که با آن دعا، هنگامي که او را از نزديک يا هنگامي که از خانه ام و از راه دور (و به قصد زيارت بدان سو) اشاره مي کنم، بخوانم.

حضرت فرمود: اي علقمه! پس از آن که به آن حضرت با سلام اشاره کردي، دو رکعت نماز بخوان و پس از آن اين قول (متن زيارت) را مي خواني. پس ‍ هنگامي که اين زيارت را خواندي در حقيقت او را به چيزي خواندي که هر کس از ملايکه که بخواهد او را زيارت کند به آن مي خواند. و خداوند براي تو هزار حسنه مي نويسد و از تو هزار هزار سيئه محو مي کند، تو را هزار هزار درجه بالا مي برد، جزو کساني مي باشي که در رکاب حضرت به شهادت رسيدند، حتي در درجات آنها هم شريک مي شوي و براي تو ثواب هر پيامبر و رسولي و هر کس که حسين عليه السلام را از زمان شهادتش تا به حال زيارت کرده، را مي نويسند.

مي گويي: السلام عليک يا ابا عبدالله...

تعداد بازدید از این مطلب: 92
موضوعات مرتبط: عاشورا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


قیام حسینی کاملا منطبق بر ظواهر شرع بود

 

نقدی بر نوشتار موهن حجاریان با تکیه بر آرای آقامجتبی تهرانی

قیام حسینی کاملا منطبق بر ظواهر شرع بود

تضحیه و جانبازی و فداکاری اباعبدالله دقیقا با عقل و فقه سر و گار داشته است و از دل فقه بیرون می آید

آقای سعید حجاریان در مطلبی با عنوان «فرهنگ عاشورا؛ فرهنگ اربعین» نوشته است:

«آیا امر به معروف و نهی از منکر ظرفیت آن را دارد که از آن مبارزه مسلحانه بیرون کشیده شود؟ فقط امام(ره) بود که دو فصل امر به معروف و نهی از منکر به آخر رساله‌اش را استفاده کرد. خود امر به معروف هم مشروط به شرط‌های زیادی است. باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد. باید احتمال ضرر نباشد و .... از درون آن فرهنگ فنا بیرون نمی‌آید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی(ره) احتمالا از عرفان بیرون کشیده است.»

مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی در سلسله مباحث خود پیرامون قیام حسینی در سال 1380 که با عنوان منزل دوم سلوک عاشورایی به چاپ رسیده است پیرامون عنصر امر به معروف ونهی از منکر در قیام امام حسین به طور مبسوط صحبت کرده است و نتیجه سخن ایشان این است که حضرت امام حسین علیه السلام بر مبنای موازین شرعی و فقهی و برپایه همین فریضه می‌بایست جان خود را فدا می‌کرد و واجب بود که به مذبح برود. یقینا فردی مانند سعید حجاریان که فهم فقهی و روایی ندارد نمی تواند هم چون آقا مجتبی درک درستی از قیام اباعبدالله داشته باشد چنانچه مرحوم آقا مجتبی در همان سخنان خود می‌فرماید: «بی سوادی در این حرفها و شبهه ها غوغا می‌کند!»

اما بر مبنای نظر آفقا مجتبی که بر گرفته از نظر حضرت امام است چگونه از دل امر به معروف قیام مسلحانه و تضحیه در می آید؟ چگونه است که قیام حسینی بر مبنای فقه و شرع گیش رفته است نه فقط عشق؟ چگونه است که فرهنگ عاشورا و فرهنگ فنا هم نیاز به تفقه و فقیه پروری دارد و در آن محاسبات عقلی و فقهی لحاظ می‌شود؟ در پایان کلام ایشان روشن می شود امام راحل فرهنگ تضحیه را نه ا�� عرفان که از دل فقه و ظواهر شرع به دست آورده است

 خلاصه از نظرات مرحوم آقا مجتبی را در ذیل بیان می‌گردد:

اول: حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام  یک حرکت نفیی داشتند که بر مبنای آیه شریفه «ولاتعاونوا علی الاثم و العدوان» حضرت نمی‌خواستند با بیعت با یزید اعانه بر ظلم و گناهان او کنند. از آنجایی که تنها صرف عدم اعانه کافی نیست و باید از تحقق اثم نیز جلوگیری نمود، عنوان «منع از تحقق منکر» پیش می‌آید لذا ایشان در وصیت نامه مشهور خود برای برادرش محمد حنفیه فرمود: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی» انما افاده حصر می‌کند و ایشان بیان می‌دارد من فقط برای این دو چیز بیرون می‌روم یکی اصلاح امت جدم و دیگری امر به معروف و نهی از منکر.

این خلاصه بخشی از سخنان حضرت آیت‌الله تهرانی بود که با توجه به آن، وقتی حضرت به صراحت هدف قیام  مسلحانه خود را امر به معروف و نهی امنکر بیان می‌کند چگونه است که عده‌ای این استفهام انکاری را مطرح می‌کنند که آیا با امر به معروف می‌توان قیام مسلحانه کرد؟ آیا چنین کاری اجتهاد در برابر نص نیست؟

دوم: امام حسین بارها بر این امر تاکید نمود که یزید لیاقت حکومت بر مسلمین را ندارد و در آن زمان بزرگترین منکر وجود شخصی مانند یزید بر منصب خلافت  و غصب آن بود. لذا ایشان بر مبنای روایت نبوی فرمود: «من رأى سلطانا جائرا، مستحلّا لحرم اللّه، ناکثا لعهد اللّه، مخالفا لسنة رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله الى قوله:- فلم یعیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّا على اللّه أن یدخله مدخله‏» کسی که حاکم ظالمی را ببیند که حرام خدا را حرام کرده و عهد الهی را شکسته و با سنت رسول خدا مخالفت می‌کند و با این حال هیچ مقابله‌ای با او نمی‌شود؛ در قیامت افراد با همان ظالم محشور می‌شوند و در جایگاه او قرار می‌گیرند. این همان معنای حرکت امام حسین علیه السلام  بر محور وظیفه شرعی است. در ادامه همین روایت تعبیرات عجیبی دارد و می فرماید: «انی احق بهذا الامر لقرابتی من رسول الله» یعنی من سزاوارترم که به میدان مقابله با اینها بیایم و جلوی اینها بایستم. کسی که رییس مذهب و امام المسلمین است برای حفظ دین وظیفه سنگین‌تری دارد.

 ایشان در جایی دیگر فرمود: «انا اولی من قام بنصره دین الله و اعزاز شرعه و الجهاد فی سبیله لتکون کلمه الله هی العلیا» چون او امام است اگر در مقابل این منکرات ساکت شود معنایش است که فسادها را امضا کرده است. در ماجرای انقلاب اسلامی ایران بعضی اهل علم از روی دلسوزی به امام خمینی می گفتند آقا فایده ای ندارد ��یشان می فرمود: «آن آقایانى که مى‏گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ و اللَّه، گناهکار است کسى که داد نزند؛ و اللَّه، مرتکب کبیره است کسى که فریاد نکند به داد اسلام برسید!

اى سران اسلام، به داد اسلام برسید اى علماى نجف، به داد اسلام برسید اى علماى قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام.» برای مواجهه افراد شاخص با منکر خاص هیچ عذری پذیرفته شده نیست. لذا امام حسین علیه السلام می‌فرماید در این راه بچه‌هایم را فدا می‌کنم برادران و اصحابم را به میدان می‌آورم. تمام حرکت حضرت مطابق فقه و وظیفه شرعی ایشان بود.

سوم: یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر این است ک مکلف علم یا ظن به تاثیرگذاری امر و نهی داشته باشد این یکی از شرایطی است که اگر نباشد اصلا دیگر امر و نهی واجب نیست! امام حسین علیه السلام می‌دانستند که این نهی از منکر هیچ اثری بر یزید ندارد و او دست از این منکر بزرگ بر نمی‌دارد. اما با این حال چرا حضرت هدف قیام خود را امر به معروف می‌داند؟

برای پاسخ، باید معنی «اثر» مشخص شود؛ مراد از اثر اعم از حالی و استقبالی است یعنی اگر بدانم این نهی از منکر الان هیج اثری ندارد ولی در آینده اثر می‌گذارد باز هم واجب خواهد بود. وقتی کسی را که مرتکب گناه شده نهی می‌کنیم برای جلوگیری از تحقق  آن منکر در آینده است وگرنه این نهی نسبت به گذشته اثر ندارد.

نکته دیگر اینکه نهی از منکر حتما نباید روی «فاعل منکر» اثر بگذارد  همین که نهی از منکر در سطح جامعه روی دیگران اثر می‌گذارد، کفایت می‌کند و باز هم واجب است، چون شرط تاثیر اعم از اثر بر شخص گناهکار و دیگران است. این مساله خصوصا در مورد منکراتی که در سطح جامعه جنبه عمومی‌تری دارد، بیشتر صدق می‌کند. اگر نهی از منکری هیچ اثری نداشت، نه اثر فعلی نه استقبالی، نه اثر روی فاعل منکر و نه بر دیگران، وجوب آن مستلزم لغویت است اما در مورد حرکت امام حسین علیه السلام این طور نیست.

به حقایق تاریخی باید گفت حرکت نهیی امام حسین علیه السلام دقیقا اثر گذاشته است و حضرت یقین به تاثیر این قیام داشت. لذا بر اساس ظواهر فقه امام حسین علیه السلام به درستی قیام خود را مصداق امر به معروف و نهی از منکر معرفی می‌کند. چون می‌دانیم فعل و قول معصوم حجت شرعی است! بزرگترین اثرش این است که امروز اسلام باقی مانده است.

چهارم: شرط دیگر ایمنی از ضرر است یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر اگر بداند که با این امر و نهی ممکن است ضرر جانی و مالی و عرضی قابل توجهی به خودش و حتی بستگانش برسد.  حتی موجب حرج یا مشقت برای او بشود واجب نیست. آن حضرت با علم به ضرر قیام کرده است اما باز در عین حال می فرماید می خواهم امر به معروف کنم!

در اینجا اید گفت از نظر فقهی شرط ایمنی از ضرر به طور مطلق مد نیست. با توجه به روایات یکی از مراتب نهی امنکر برخورد فیزیکی و یدی است. در اصول فقه داریم در باب ملاکات احکام اگر دو حکم اهم  و مهم با هم تزاحم پیدا کردند ملاک را اهم قرا می‌دهند حال در جایی که وجوب امر به معروف هست و نهی از منکر ضرر هم دارد باید یکی را ترجیح داد که در این حکم فاعل منکر و آمر و ناهی و خود معروف و منکر هم دخیل هستند.

اگر ایمنی از ضرر به طور مطلق شرط بود حضرت با قطع به وجود ضرر جانی نباید نهی از منکر می‌کرد. ولی همین که امام با هدف امر به معروف قیام کرده فعل امام برای ما حجت است و نشان می‌دهد که شرط ایمن از ضرر مطلق نیست. حضرت در مرتبه سوم از امر به معرف و نهی از منکر، یعنی برخورد فیزیکی بود که این مرتبه نیاز به اذن حاکم شرعی دارد. لذا خود حضرت باید اذن می‌داد و وارد میدان شدند امام با این اقدام با اینکه بر خورد فیزیکی از نظر ظاهر موجب ضرر بود اطلاق شرط ایمنی از ضرر را را مقید کردند.

اگر در نهی از منکر ضرر شخصی وجود داشته باشد اینجا فقها می‌گویند لازم نیست نهی از منکر کند ولی اگر ترک نهی از منکر ضرر به دین وارد کند در اینجا تزاحم بین ملاکات احکام پیش می‌آید. اگر در مقابل منکر حرف بزنم ضرر شخصی به من می‌خورد، اما اگر سکوت کنم به طور کلی به دین ضرر می‌خورد، خصوصا آنجایی که سکوت، باعث بدعت در دین و سبب جابجایی منکر و معروف می‌شود. در چنین شرایطی هیچ فقیهی ضرر شخصی را مانع نهی از منکر نمی‌داند. ما تاکید داریم که امام حسین کاملا بر طبق ظواهر شرع عمل کرده است و اگر کسی غیر این بگوید سخنش غلط است. این کلام منسوب به امام حسین است که فرمود: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی». یعنی اگر ترک نهی از منکر منجر به ضرر به دین خدا می‌شود باید ضرر شخصی  را برای حفظ دین به جان خرید.

حضرت رسول در وصیتی به امیرالمومنین ایشان را به چند خصلت سفارش می‌کند که پنجمین آن این است که «بذلک مالک و دمک دون دینک» مال و جانت را در راه دینت بذل کن! منطق اسلام این است مال و جان و آبرو فدای دین!

امام حسین دقیقا بر طبق موازین ظاهری شرع عمل کرد و قیام حضرت بر محور امر به معروف و ئنهی از منکر بود گرچه امام حسین مافوق این حرفها بود اما این موازین هم کاملا رعایت کردند.

با توجه به فرمایشان فقیه معظم و استاد اخلاق و شاگرد برجسته حضرت امام خمینی، آیت الله آقا مجتبی تهرانی، تضحیه و جانبازی و فداکاری اباعبدالله دقیقا با عقل و فقه سر و گار داشته است و از دل فقه بیرون می آید و آنجا که بین فنای دین و فنای شخص تزاحم پیش می آید شخص باید خود را عقلا و شرعا فدا و فنا کند تا دین باقی بماند. اگر سایر ائمه دست به سلاح نبردند به دلیل همین امر بود که چنین تزاحمی وجود نداشت. چنانچه در قبل از انقلاب حضرت امام دستور داد تقیه حرام است چرا که اصل دین در مخاطره بود و یقینا حفظ دین از هر امری بالاتر است. اما آن روز که ایشان احساس کرد اصل دین در مخاظره نیست قطعنامه را پذیرفت. البته خوب است جناب حجاریان به پیام قطعنامه نگاهی بیندازد تا مشاهده کند که در آن پیام نیز فرهنگ عاشورایی موج می زند. امام در این پیام نوشته است: « امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق کاخهاى سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینى آغوش و سینه خویش را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درک شهادت روزشمارى مى‏کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمى‏شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادى‏مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.»

لذا امروز و هر روز به فرهنگ عاشورا نیازمندیم یعنی عمل به وظیفه شرعی بر طبق موازین شرعی و ر داین را ه باید دست به دامان علمای دلسوز دین شناس شد نه روشنفکران کج فهم که دین را به مصادره به مطلوب می‌کنند تا با شعارهای دونمایه خویش منطبق سازند.

در واقع باید گفت در هر برهه زمانی وظیفه تغییر می‌کند و برمبنای عقل و شرع بایستی عمل متناسب با آن را انجام داد و این اصلا ربطی به رابطه عقل و عشق ندارد. گاهی باید جنگید، گاهی باید صلح کرد. و در هر دو مورد عقل و فقه مبنای کارند هم حرکت امام حسن مجتبی بر مبنای محمل مادی و محاسبات عقلانی بود و هم قیام حسینی این گونه بود. این تفکر که فرهنگ عاشورا فرهنگ عشق است و سایر ائمه بر مبنای عقل رفتار کردند دیدگاه ناقصی است که اسلام و سیره ائمه را نشناخته است. چنین دیدگاهی در رفتار برخی افراد دیگر هم مشاهده می شود که با وجود تاکید مراجع به حرمت قمه زنی بیان می‌کنند اینجا جای فقه و عقل نیست بلکه منطق حسینی عشق است! عامری

تعداد بازدید از این مطلب: 92
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بداخلاقی همسران و راهکارهای درمان آن
بداخلاقی همسران و راهکارهای درمان آن

  بداخلاقی همسران و راهکارهای درمان آن 


  حوزه /بداخلاقی از پدیده های منفی در زندگی زناشویی است که موجب برانگیخته شدن عواطف منفی همسر گشته و مودت و صمیمیت را از بین می‌برد. 

تعامل غیراخلاقی و عاطفه منفی

 زندگی در بداخلاقی، مجموعه ای از ناهنجاری های ارتباطی است که منجر به نارضایتی و ناپایداری خانواده می گردد. زندگی زناشویی، یعنی تعامل و ارتباط همسران با یکدیگر و موفقیت زندگی در گرو تعامل مثبت و سازنده است. حال اگر بر این تعامل، بداخلاقی حاکم گردد، تعامل همسران پر از تنش و تضاد و نابسامانی خواهد شد و بدیهی است که از این نوع تعامل نمی توان انتظار رضامندی و پایداری داشت. در واقع تعامل غیراخلاقی فرد، در طرف مقابلش عاطفه منفی ایجاد می کند که به تدریج جای خود را به نفرت می دهد.

امام علی علیه السلام درباره تأثیر بداخلاقی بر زندگی می فرماید:

ثلاث لایهنأ لصاحبهن عیش: الحقد، والحسد، و سوءالخلق؛ سه خصلت است که برای دارنده آنها،‌زندگی گوارا نیست: کینه توزی،‌حسادت و بداخلاقی.

تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح4663

در کلام دیگری حضرت می فرماید: لا عیش لسیءالخلق؛ بداخلاق زندگی (گوارا) ندارد. تمیمی آمدی، همان، ح15014 و به همین جهت سفارش شده که به فرد بداخلاق همسر ندهید.

چه باید کرد؟

درباره بداخلاقی دو مسئله مهم وجود دارد: یکی اصلاح و درمان بداخلاقی و دیگری واکنش به بداخلاقی. اولی بیشتر به خود فرد مربوط می شود و دومی به طرف مقابل.

 * برای درمان بداخلاقی می توان از راهکارهایی استفاده کرد. این راهکارها، هم می تواند توسط خود فرد استفاده شود و هم همسر وی.

 * خود آزازی اساسی ترین پیامد بداخلاقی

برخی از پیامدها به خود فرد بداخلاق بر می گردد. این پیامدها موجب بدتر شدن وضعیت روحی و روانی فرد می شود و افزون بر آزار دادن خود فرد ، غیرمستقیم بر خانواده نیز تأثیر می گذارد. خود دوستی، مستحکم ترین پایه را در زندگی انسان دارد. بر همین اساس، انسان مایل است که همه منافع را برای خود جلب و همه زیان ها را از خود دور کند. تحریک این ویژگی می تواند نقش مهمی در درمان بداخلاقی داشته باشد. پیشوایان دین نیز از همین ویژگی می تواند نقش مهمی در درمان بداخلاقی داشته باشد.   

امام صادق علیه‌السلام می فرماید: لو علم سیء الخلق انه یعذب نفسه، لتسمح فی خلقه؛ اگر بداخلاق می دانست که خود را می آزارد، در  اخلاق خود آسان می گرفت. نزهه الناظر، ح5، ص106.

مهم ترین و اساسی ترین پیامد بداخلاقی برای خود فرد، خودآزاری است. یک آزار، آزار بدنی است و آزار دیگر، روحی و روانی است که توسط بداخلاقی نصیب انسان می گردد و این بدان جهت است که فرد بداخلاق، به جای نشاط و شادابی، دچار غم و اندوه می گردد. چنین شخصی، غمی پایدار و فراوان در درون دارد.  

*پیامد های خانوادگی

توجه کردن و توجه دادن به اینکه بداخلاقی به خانواده آسیب می رساند، می تواند موجب اصلاح بداخلاقی گردد. مهم این است که حس خانواده دوستی فرد تحریک گردد. در روایات تصریح شده که بداخلاقی موجب افزایش هزینه های روانی خانواده و سنگین شدن زندگی می گردد. این روایات به ویژه درباره مردان صادر شده است.

. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید : شرارکم اسوأکم خلقا، و اشده مؤنة،‌و اثقله علی اهله؛ بدترین شما کسی است که بداخلاق تر، پرهزینه تر، و برای خانواده اش گران بارتر باشد. الفردوس، ج2، ص370.

هم چنین در روایات تصریح شده که بداخلاقی موجب ملول شدن همسر می گردد.

امام علی علیه‌السلام می فرمایند: من ضاق خلقه مله اهله؛ کسی که بداخلاق است، خانواده اش از او خسته و بیزار می شوند. کلینی،‌اصول کافی، ج8، ص23.

ب) توجه به این خوش اخلاقی در روحیه خود فرد و نشاط و لذتی که از آن می برد، تأثیر مثبت دارد و موفقیت در زندگی خانوادگی را به دنبال دارد؛ یا اینکه فرد خوش اخلاق، به ایمان نزدیکتر بوده و از پاداش های اخروی برخوردار است، در دوری از بداخلاقی سودمند خواهد بود.

  *واکنش به بداخلاقی

در برابر بداخلاقی همسر، چه واکنشی باید نشان داد؟

بی تردید بداخلاقی، اثرات ویرانگر و زیان باری دارد؛ ولی باید دید که چه باید کرد تا اثرات منفی آن به حداقل کاهش یابد. اگر همسر، واکنش نشان داده و مقابله به مثل کند، دچار کشاکش زجرآور و دردناکی خواهند شد که پیوسته دامنه اثرات منفی را گسترده تر ساخته و بر عمق آن می افزاید. بنابراین واکنش مناسب و منطقی، از مسایل ضروری است.

بر اساس آموزه های اسلامی، تاب آوردن و صبر کردن، بهترین واکنش به آن است. بردباری موجب کاهش فشار روانی می گردد و نابردباری بر دامنه مشکلات می افزاید. در حدیثی آمده است: من لا یعدالصبر لنوائب الدهر یعجز؛ کسی که صبر را برای مصیبت های ناگوار آماده نکند، ناتوان شود. کلینی، اصول کافی، ج2، ص93؛

بی تابی کردن، انسان را ناتوان می سازد و فرصت اصلاح را از بین می برد؛ اما اگر فرد، بردباری پیشه کند، از محنت و رنج آن کاسته می شود.

امام صادق علیه‌السلام می فرماید: چیزی چون شکر بر امور خوشایند، نیفزاید و چیزی چون صبر از امور ناخوشایند نکاهد. حرانی، تحف العقول، ص373

کسی که  توان صبر داشته باشد، از لحاظ روحی و واکنشی توانمند شده و در برابر مشکلات درمانده نمی شود و می تواند موقعیت های ناخوشایند را کنترل نماید. همان اندازه که برخوش اخلاقی تأکید شده به صبر در برابر بداخلاقی نیز سفارش شده است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خدا درباره صبر زن بر بداخلاقی مرد می فرماید: من صبرت علی سوء خلق زوجها، اعطاها الله مثل ثواب آسیه بنت مزاحم؛ هر زنی که بر بداخلاقی شوهرش شکیبا باشد، خداوند همانند پاداش آسیه دختر مزاحم به او دهد. مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص247

کانون جوانمردی جلد 1 ص248 عباس پسندیده

تعداد بازدید از این مطلب: 100
موضوعات مرتبط: زندگی خوب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چرا مردها و زن‌ها خیانت می‌کنند؟

چرا مردها و زن‌ها خیانت می‌کنند؟

دلایل خیانت، در دودهه گذشته بسیار مطالعه شده است. در مطالعات خانواده، دو رویکرد مرتبط باهم درباره خیانت مطرح می‌شود. اولین رویکرد می‌گوید دلیل اصلی خیانت زن و شوهرها، مشکلات زناشویی است. احساس تنهایی، تامین نشدن نیازها، عدم تفاهم و اختلافات عقیدتی باعث می‌شوند تا فرد برای رسیدن به خواسته هایش به دنبال فردی بگردد که درک مقابل از رابطه داشته باشد و یا بهتر از همسرش رفتار کند.

زنان و مردانی هستندکه ادعا می‌کنند که در رابطه‌شان خوشحال نیستند و برای پیدا کردن عشق و توجه به دنبال فرد دیگری می‌روند. رویکرد دوم به ماهیت خیانت توجه می‌کند. این تبیین دلایل افراد را برای خیانت کردن کافی نمی‌داند و دلایل خیانت را در ماهیت انسان‌ها جستجو می‌کند. طرفداران این نظریه می‌پرسند «چه چیزی باعث می‌شود انسان‌ها نتوانند وفادار و متعهد باشند؟»

بهترین راه برای درک خیانت‌های زناشویی این است که هر دو نظرمورد توجه قرار گیرند. این دو نظریه دو روی یک سکه هستند. یکی از این رویکردها به شما می‌گوید که انسان‌ها خیانت را چگونه توجیه می‌کنند و دیگری از شما می‌خواهد تا ببینید خیانت چرا و چگونه رخ می‌دهد. هر دو رویکرد برای به دست آوردن تصویر کاملی از خیانت، عشق و رابطه ضروری هستند.

آیا زیر نظر گرفتن شریک زندگی اخلاقی است؟

اخلاق به شما می‌گوید، زن و مرد باید چگونه رفتار کنند. از نظر اخلاق کاملا درست است که زن و شوهر از اوضاع و احوال هم با خبر باشند. زن و شوهرها توقع دارند شریک زندگی‌شان برای یک رابطه رمانتیک و عاشقانه تلاش کند همانطور که توقع دارند برای صداقت و امنیت در رابطه تلاش کند. با این حال هیچ زن یا شوهری دوست ندارد تمام رفتار و اعمالش رصد بشود. اگر می‌خواهید به همسرتان نزدیک باشید و از همه چیز با خبر شوید از نظر اخلاقی بهتر است از خودش سوال کنید. بهترین راه پیدا کردن حقیقت این است که از او بخواهید صادقانه و صریح درباره هر چیزی که به رابطه شما مربوط است، حرف بزند. با این حال بیشتر زن و شوهرها پرسش و پاسخ را سخت تر از رصد کردن و نظارت‌های پشت پرده رفتار یکدیگر می‌دانند. به این پرسش فکر کنید «چرا انسان‌ها روش‌های اخلاقی را غیر موثر و روش‌های غیر اخلاقی را موثر می‌دانند؟»

چگونه راه حل این چالش را پیدا کنید؟

اگر با رصد کردن رفتار همسرتان فهمیدید او خیانت می‌کند این مساله به شما اثبات نمی‌کند که جاسوسی کردن کار درستی است. در این حالت فقط حقیقت مثل یک بمب منفجر می‌شود و مشکلات پنهان شده، آشکار می‌شوند. این معضل فقط زمانی حل می‌شود که همسرتان اعتراف کند خیانت کرده و پشیمان است.

اگر همسرتان را زیر نظر بگیرید و هیچ اشتباهی در رفتار او پیدا نکنید، ممکن است احساس آرامش کنید، اما یادتان باشد که صداقت همسرتان را نشانه گرفتید. اکنون این شما هستید که در رابطه زناشویی‌تان چیزی را پنهان کرده اید. همه می‌خواهند حقیقت را بدانند، اما در واقع آنها با زاغ‌سیاه چوب زدن به این هدف می‌رسند. چرا این گونه است؟ چون وقتی شما در رابطه‌تان مشکل دارید نمی‌توانید به همسرتان بگویید «عزیزم! تو به من خیانت می‌کنی؟» و همسرتان هرگز به شما نمی‌گوید: «بله عزیزم! من به تو خیانت می‌کنم».

چطور بفهمید همسرتان خیانت می‌کند؟

فهمیدن این مساله کار ساده‌ای نیست. فهمیدن این موضوع که همسرتان خیانت می‌کند سخت است زیرا همسر خیانت کار برای سوال‌هایی مثل اینکه «کجا بودی» و «با کی بودی» آماده است و جواب‌ها را از پیش آماده کرده است.

معمولا خیانت‌ها به دو صورت آشکار می‌شوند، یا شما اتفاقی این موضوع را می‌فهمید یا باید همسرتان را کاملا زیر نظر بگیرید. در بیشتر موارد خیانت‌ها با اشتباهات تصادفی آشکار می‌شوند. یک نفر او را در خیابان می‌بیند یا برنامه‌ریزی‌هایش اشتباه می‌شوند. ایمیل یا پیامک ناشناسی را اتفاقی می‌خوانید و مظنون می‌شوید.

در حالت دوم اگر اعتمادتان را به همسرتان از دست داده باشید یا او مدام به شما دروغ بگوید، ممکن است با حساس شدن روی روابط و رفتارهای همسرتان پی ببرید که به شما خیانت می‌کند. با این حال یادتان باشد که زیر نظر گرفتن همسرتان چه مشکلات تازه‌ای ایجاد می‌کند.

سو استفاده از صداقت

همه ما تمایل داریم آنچه را شریک زندگی‌مان می‌گوید، باور کنیم. اعتماد به همسر، احساس امنیت و آرامش را تقویت می‌کند. هیچ‌کس نمی‌خواهد به این مساله اهمیت بدهد که همسرش دروغ می‌گوید به ویژه وقتی که احساس کند خیانتی در کار است. بیشتر انسان‌ها «دروغ شیرین» را به «حقیقت ویرانگر» ترجیح می‌دهند.

بسیاری از زنان تلاش می‌کنند از خیانت همسرشان چشم‌پوشی کنند، زیرا تغییرات بسیار دردناک هستند. شاید به همین دلیل است که معمولا همسران دیرتر از دیگران از خیانت شریک زندگی‌شان باخبر می‌شوند. همسر خیانت کار از این موقعیت کاملا سو استفاده می‌کند. همسر خیانت کار معمولا تمام تلاشش را برای گرفتن اعتماد شریک زندگی‌اش می‌کند. او همان چیزی را می‌گوید که همسرش می‌خواهد: «من هرگز به تو خیانت نمی‌کنم».

آیا خیانت نشانه‌های مشخصی دارد؟

نشانه‌های خیانت بسیار گسترده و در موقعیت‌های مختلف، متفاوت هستند. نوع رابطه نیز بسیار اهمیت دارد. به همین دلایل پیدا کردن فهرستی از رفتارهایی که نشانه‌های خیانت باشند، بسیار سخت است. با این حال شما می‌توانید به تغییرات هشداردهنده حساس باشید.

دیر به خانه آمدن، تلفن‌های پنهانی، تغییر عادت‌های جنسی، بی توجهی، اظهار خستگی می‌توانند نشانه‌های خیانت باشند، اما ممکن است به دلایل دیگری نیز اتفاق بیفتند. در واقع هر نشانه‌ای دلیل قطعی برای خیانت نیست و تفسیر‌های متفاوتی از یک رفتار می‌توان ارائه داد .آیا وزن کم کردن دلیل قطعی و نشانه خیانت است؟ آیا این مساله می‌تواند در کنار تغییرات دیگر،خیانت را ثابت کنند؟

علاوه بر این، کنکاش برای یافتن نشانه‌های خیانت باعث تحریک شک و تردید بیشتر می‌شود. مثلا آیا همسرتان بعد از هر تماس تلفنی به شما توضیح می‌دهد که با چه کسی حرف می‌زند؟ این رفتار می‌تواند شما را مردد و مشکوک تر کند و بعد از مدتی عادت کنید هر گفت و شنودی را بی دلیل رصد کنید.

همسر خیانت دیده و کمک به خیانت

سوءظن، احساسی قوی است و به سختی می‌توان آن را پنهان کرد. افراد مظنون معمولا شک و بدگمانی را با اتهامات، رفتارهای پرخاشگرانه، کنجکاوی‌های بیشتر و اصرار‌های بی پایان نشان می‌دهند.
کسی که خیانت می‌کند همیشه نگران این موضع است که گیر بیفتد. خیانتکار دائما همسرش را کنترل می‌کند تا نشانه‌های سوءظن را پیدا کند. اگر او بفهمد همسرش به او شک دارد، تمام تلاشش را می‌کند تا هیچ رد و نشانه‌ای از خیانت باقی نگذارد.
در واقع فرد بدگمان به همسرش کمک می‌کند تا در خیانت موفق تر باشد. اگر به همسرتان شک دارید و بدگمانی هایتان را به همسرتان نشان بدهید، فهمیدن حقیقت خیانت برایتان سخت تر می‌شود. اعتماد و بدگمانی هر دو می‌توانند برای همسر خیانتکار مزیت باشند.

چطور باید همسر خیانت کار را گیر انداخت؟

اگر به همسرتان شک دارید آن را ابراز نکنید تا زمانی که بتوانید اثباتش کنید. خوب است کمی درباره مشکلات زناشویی‌تان با هم حرف بزنید، اما به خیانت هیچ اشاره‌ای نکنید. چون او هرگز به شما نمی‌گوید که خیانت کرده است، مگر اینکه شما دلایل روشنی برای اثبات داشته باشید.
حتی اگر شاهدی برای خیانت داشته باشید، ممکن است همسرتان باز هم دروغ بگوید. با وجود همه این مسائل روش‌های کاربردی زیادی وجود دارند که می‌توانید با کمک آنها اثبات کنید همسرتان خیانت کرده است. هرچند از نظر اخلاقی ممکن است همه این روشها قابل تایید نباشند، اما اگر تغییرات همسرتان آنقدر زیاد و آشکار است که نگران هستید خیانتی در کار باشد، از این روش‌ها استفاده کنید. این روش‌ها به شما کمک می‌کنند تا آنچه احساس کرد اید را اثبات کنید. مهم نیست در چه موقعیتی قرار دارید. این تنها شیوه‌ای است که می‌توانید حقیقت را بفهمید.

ـ اگر رفت و آمد همسرتان تغییر کرده است، برای مدت کوتاهی او را زیر نظر بگیرید. چه زمانی از خانه بیرون می‌رود؟کجا می‌رود؟قرار‌های کاریش را بپرسید. آیا احساس می‌کنید بخشی از درآمد همسرتان در خارج از خانه خرج می‌شود؟سعی کنید بفهمید پول‌ها به چه طریقی و در کجا خرج شده اند. اگر سوء ظن‌تان را نشان ندهید ممکن است بتوانید از حرف‌های متناقض همسرتان به نکته‌ای پی ببرید.

ـ دیدن یک شماره ناشناس روی تلفن همراه همسرتان دلیل خیانت او نیست، اما اگر احساس می‌کنید او با شماره‌ای خاص و با لحنی شک برانگیز حرف می‌زند، شماره را یادداشت کنید. یادتان باشد که او می‌تواند شماره را در نام‌های دوستان دیگرش ذخیره کند.

ـ با همسرتان درباره مشکلات رابطه و اختلاف نظرها حرف بزنید. سعی کنید احساس او را درباره زندگی‌تان بفهمید. آیا او از رابطه با شما دلسرد است؟با تمسخر درباره مشکلاتتان حرف می‌زند؟جدایی را بهترین راه می‌داند؟ نسبت به فرزندش بی تفاوت است؟

ـ هرگز بدگمانی‌تان را تا زمانی که دلیل واضحی برای خیانت ندارید، نشان ندهید. او به راحتی می‌تواندانکارتان کند.

ـ به واکنش همسرتان در برابر اتهامی که به او می‌زنید فکر کنید. او به شما چه خواهد گفت؟«شوخی می‌کنی؟»، «ما فقط دو تا دوست صمیمی هستیم»، «سو تفاهم پیش آمده»، «هیچ چیزی بین ما نیست»، «تو داری اشتباه می‌کنی» اگر بتوانید واکنش‌های همسرتان را حدس بزنید، می‌توانید، از پیش شواهد مستدل خودتان را به او نشان بدهید.

در گام بعدی باید تصمیم بگیرید. آیا این اولین خطای همسرتان بوده است؟ آیا می‌خواهید با همسرتان زندگی کنید؟آیا او را می‌بخشید؟آیا می‌توانید این موضوع را فراموش کنید؟ آیا او واقعا پشیمان است؟ در ادامه به شما خواهیم گفت چگونه برای آینده رابطه زناشویی‌تان تصمیم بگیرید. ‌

تعداد بازدید از این مطلب: 66
موضوعات مرتبط: روانشناسی بالینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تا زوجه‌ام نیاید به بهشت نمی‌روم

تا زوجه‌ام نیاید به بهشت نمی‌روم

روز خود را با گذری بر زندگی شهید جواد توانگر آغاز می کنیم.به امید ادامه راه شهدا

«در روز ازدواج من با جواد او لباس پاسداری تنش بود. پدرش برایش کت و شلواری تهیه کرد و از او خواست که بپوشد، ولی جواد حاضر نشد لباسش را دربیاورد. عقیده داشت که با این لباس پیمان بسته است. ما زندگی ساده و خوبی داشتیم. او بسیار خوش‌رفتار و مهربان بود و همیشه به من می‌گفت: اگر خداوند بچه‌ای به ما عنایت کرد، از همان طفولیت نوار قرآن بگذار تا با این کتاب آسمانی آشنا شود. یک روز در خیابان راه می‌رفتیم، همسر شهیدی را می‌شناختم که دست فرزندش را گرفته و می‌رفت. دلم سوخت، به جواد گفتم: اینها چه کار می‌کنند؟ او در جواب گفت: تو هم باید آماده باشی و این مسئولیت را تنها به دوش بکشی. خیلی از حرف او ناراحت شدم، زیرا آن موقع باردار بودم. دفعه آخری که می‌خواست به جبهه برود، به من گفت: حلالم کن. با شوخ‌طبعی که داشت می‌گفت: من اگر لیاقت شهید شدن را پیدا کنم، نباید تو بی‌قراری کنی. من درب بهشت می‌ایستم و می‌گویم تا زوجه‌ام نیاید به بهشت نمی‌روم...» راوی: همسر شهید جواد توانگر

جواد روز 21 آبان ماه سال 1341 در شهرستان کاشمر به دنیا آمد. او از همان دوران کودکی، ارادت خاصی به ائمه اطهار(علیهم‌السلام) داشت. هفت ساله بود که درس خواندن را شروع کرد و تا دریافت مدرک دیپلم تحصیل کرد. در دوران حکومت پهلوی در جلسات زیادی با هدف روشنگری افکار حضور می‌یافت. در آغاز هر جلسه آیاتی از قرآن را می‌خواند. در دوران پس از انقلاب در راه‌پیمایی شرکت می‌کرد و برای ترویج انقلاب، اعلامیه و پوستر چاپ می‌کرد. عضو پایگاه بسیج بود. در 18 سالگی خدمت نظام وظیفه را در سپاه آغاز کرد و با اتمام این دوره به استخدام سپاه درآمد. جواد در عملیات‌های بسیاری شرکت کرد و یک بار از ناحیه پا مجروح شد. سرانجام پس از نبردی بی‌امان در تاریخ 29 اسفند ماه سا�� 1362 در عملیات خیبر از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در سن 21 سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش را در کنار مزار برادر شهیدش در گلزار شهدای امامزاده سیدحمزه کاشمر به خاک سپردند. 

 امروز زهرا توانگر فرزند شهید جواد توانگر بزرگ شده است در مورد پدر اینگونه حکایت می کند؛راستی که ذره بودن و  از خورشید گفتن دشوار است. از گرمای محبت پدر بی آنکه او را حس کرده باشی گفتن، از کسی که خیلی نمی‌گذرد که با او آشنا شده‌ای، کسی که رد پایش را تنها در قابهای عکس جستجو کرده‌ای.بابای سفر کرده‌ا‌م سلام، باز با تو سخن می‌گویم! می‌دانم که می‌دانی بی آنکه سعیی بکنم تو را عاشقم. می‌دانی و برای همین در پس شیشه‌‌ی قاب عکس، آرام و ملیح به من لبخند می‌زنی.وقتی میان شلوغی‌های روزگار غرق می‌شوم، بعضی وقت‌ها که خسته‌ام، این تنها گمان من است که تو ترکم کرده‌ای. تنها خیال می‌کنم میانمان فاصله‌ای است.

ای اسطوره‌ی راستین! پدر! ای مرد قدسی! امروز که به بهانه‌ی پاسداشت خاطره‌ی سفرت دوباره تو را مرور می‌کنم تمام وجودم از تکرار نامت لبریز غرور می‌شود. جواد … جواد… جواد یعنی چه؟ آنکه پیش از تقاضا بخشش کند. و تو … تو … پدر بودنت را بخشش کردی. آنروز که قلبت را بر کف نهادی و به مسلخ عشق شتافتی، از بزرگترین میلت؛ از دیدن فرزندت گذشتی، تو پدر شدی، پیش از تولد من، پدری برای تمام فرزندان میهن، آری تو توانستی … توانستی با تمام وجود ایثار کنی. من حس غریب تو را با تمام سلولها احساس می‌کنم وقتی عشق به فرزند را فدای عشق والاتری کردی. موج عشق توست که در این سالها به قلب من هجوم آورده. تصویر تو دیگر در ذهنم موهوم نیست.

روزی که نهال کوچکت شکوفه می‌داد. تو برای آبیاری کردنش نبودی اما از کنار سدره و طوبای بهشتی برای او دعا می‌کردی. امروز که دوستانت را در این محفل جمع می‌بینم احساس می‌کنم گرد آمدن ما چیزی جز میل و اراده‌ی تو نبوده است. تو خود تک تک آنها را به اینجا خوانده‌ای.

از تو و بزرگی‌های تو حکایت‌ها شنیده‌ام از زندگی پر افتخار تو؛ از جوانیت، از روزهای تردید و تغییرت، از پشت پازدنت به دنیایی که تو را با همه‌ی وسوسه‌هایش می‌خواند. از حکمتی که در قلبت جاری شده بود. از حالات و کلمات شکفت ‌تو وقتی از زمان عروج خودت و عموی شهیدم خبر می‌دادی، با من بگو از کدام جام سرمست بودی آن روز که هِِق هِِق گریه‌هایت رشک ملائک شده بود … روزهای معاشقه‌ات با معبود. حقیقت مگر چگونه بر تو تافته بود که انعکاس نورش تا به امروز پیوسته تابش آن نور، دلم را گرم و وجودم را سرشار کرده است.

مهربان! در بهار عمرت، در عین جوانی؛ در پایان زمستان رفتی و بهار را برای ما به ارمغان آوردی. نهال نوپای تو دارد جان می‌گیرد. در بهار عمرم در من حلول کردی. گرمای خون تو را؛ خونی را که پیوسته در رگهایم جریان دارد با تمام وجود احساس می‌کنم.حال اگر گوش دلت را به من بسپاری من راز کوچکی با تو خواهم گفت. خبر از بغضی خواهم داد که گلویم را می‌فشارد. بغضم، بغض تنهایی نیست. اندوهی است جز اندوه رفتن تو – که نرفته‌ای – حضورت نه در قاب عکس که در قلب من است. تو در من جریان داری. غم من، غم فراموشی مردمان است. کسانی که تو را؛ آرمان تو را؛ هدف شهادت تو را از یاد برده‌اند. آنها که در هزار توی هولناک ماده اسیر شده‌اند. اما مگر می‌شود مردان خدا را از یاد برد، آنانی که حماسه‌ای سرخ آفریدند. نه! هرگز! آنها خود را به خواب زده‌اند. مگر می‌شود آرمان تو از یادها برود؟

ای سرمایه‌ی زندگی من! در این میانه آنچه زخم دلم را تسکین می‌دهد. امید به فرداست روز واقعه که دیگر هراسی نخواهم داشت. زیرا که دست شفاعت تو دستگیر من است.اکنون واژه‌ی بابا دیگر در ذهنم گنگ و نامفهوم نیست. دیگر مثل روزهای کودکی زبانم برای ادای نامت نمی‌گیرد. امشب من عطر وجود تو را که در خانه پیچیده است احساس می‌کنم.اگر امروز به تو عشق می‌ورزم، اگر آرمان منی؛ اگر به تنهایی من رسوخ کرده‌ای نه از کوشش من که از کشش و عنایت خود توست.کمک کن مثل روزهای جوانی تو من هم قبل از محاربه با دشمن بیرون به نبرد شیطان درون بروم. مثل تو آگاهانه انتخاب کنم. مثل تو حسابگری دنیاپرستانه را بر هم زنم و مثل تو خواب رفاه زدگی و روزمرگی را پریشان کنم.با داشتن پدری چون تو بر خود می‌بالم. تو به تاریخ نپیوسته‌ای بلکه تو تاریخ را با خون خود رقم زده‌ای. خونی که هرگز نخواهد خفت. ای همیشه جاوید.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 73
موضوعات مرتبط: اجتماعی و خانواده , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رازهای موفقیت


رازهای موفقیت
؟

هر فردی نهایتا به بلوغ جسمی، اجتماعی و روانی می‌رسد و هر چقدر هم که از نظر محبت در کانون خانواده کمبودی نداشته باشد، باز هم یک کشش روانی او را به سمت جنس مخالف می‌کشاند. در واقع نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن موجب بروز این کشش می‌شود و اینجاست که این نیاز روحی باعث می‌شود فرد با وجود تمام مشکلات، مسئولیت یک زندگی مشترک را به عهده گیرد، اما رمز موفقیت در تداوم یک زندگی مشترک چیست؟

یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد. شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است. در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند، از جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمانسوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمانسوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد.

زندگی مشترک,تداوم یک زندگی

اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد. خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود.

بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند. امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. 

اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟ انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود. این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است.

حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند. از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است. چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند، به طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند.

تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.

تعداد بازدید از این مطلب: 100
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ازدواج و تأمین نیاز جنسی

ازدواج و تأمین نیاز جنسی:



اسلام می خواهد ارضای نیازهای جنسی در قالب ازدواج صورت پذیرد و پس از ازدواج نیز زن و شوهر چشم و سایر اعضای خود را از آلوده شدن حفظ نمایند؛ چرا که بی شک تشکیل خانواده نوعی تعهد و تقید در روابط زناشویی به شمار می رود. هر فرد پس از ازدواج ملزم می گردد روابط خاصی را برای فعالیت ها و رفتارهای جنسی خود برگزیند و تنها یک نفر را محرم جنسی خود بداند و به وی وفادار باشد؛ چنان که سعدی می سراید:

کسی بر گرفت از جهان کام دل ... که یک دل بود با وی آرام دل(1)

به امام باقر(علیه السلام) گفته شد: چرا مؤمن ازدواج می کند؟ حضرت فرمود:
برای اینکه شرمگاه خویش را از شرمگاه هایی که بر او حلال نیست. حفظ نماید و شهوت وی به هر سویی میل نکند. هر گاه مؤمن به حلال دست یابد، به همان بسنده می کند و از غیر آن بی نیاز می گردد(2)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز فرمود:
ای مردم! نگاه [شهوت آلود] از ابزارها شیطان است. هر کس از نگاه کردن ، حالتی [شهوت آلود درخود] یافت، با همسر خویش آمیزش نماید.(3)
در سایر ادیان و آیین ها نیز ازدواج تنها راه تأمین نیاز جنسی شمرده شده است که به آنها می پردازیم.

1. دین مسیح:

اعتقاد سنی مسیحیان آن است که فعالیت جنسی تنها در چار چوب ازدواج می تواند نقش وحدت بخشی خود را به درستی ایفا نماید. مسیحیت ازدواج را ارزشمند می داند؛ چنان که انجیل، ازدواج را برای حضرت آدم راه حل مناسبی شمرده است:
سپس پروردگار فرمود: آدم نباید تنها بماند. من همراه مناسبی برای او خواهم آفرید.(4)
البته ناگفته نماند این دیدگاه مسیحیت، غیر از توجیه کشیشان برای مجرد زیستن حضرت عیسی و دعوت به پرهیز از ازدواج است.

2. دین یهود:(5)

در نزد یهودیان ازدواج عقدی است میان دو نفر که بر اساس آن برکت خدا را طلب می کنند. مرد یهودی باید همسرش را چون خود دوست داشته باشد و بیش از خود او را محرتم بدارد. نگرش کلی یهودیان آن است که سهل انگاری در روابط جنسی قبل از ازدواج، صفات عالی و روابط انسانی را نابود می سازد و روابط جنسی را به ابتذال می کشاند.

3. آیین هندو:(6)

از منظر این آیین، ازدواج با اینکه ارتباطی صمیمی میان دو فرد است، برای جامعه و حتی کل آفرینش سودمند است. آنان ازدواج را سامسکارا(7) یعنی پیوند ناگسستی می دانند که مورد تأیید خداست. از این رو، همسران باید ازهر نظر خود را با آن تطبیق دهند و به وحدت زن و شوهر کمک نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

1. سعدی، بوستان، باب 7.
2. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 560، ح 4927.
3. همان، ج 4، ص 19، ح 4978.
4. انجمن کتاب مقدس، انجیل، سِفر آفرینش، 2/18.
5. بنگرید به: جمعی از نویسندگان، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمد حسین وقار، فصل دین یهود.
6. همان، فصل آیین هندو.
نورمحمدی

تعداد بازدید از این مطلب: 66
موضوعات مرتبط: ازدواج , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زنجیره منطقی تحقق اهداف اسلامی از منظر امام خامنه ای


زنجیره منطقی تحقق اهداف اسلامی از منظر امام خامنه ای

مقام معظم رهبری برای تحقق اهداف اسلامی زنجیره ی منطقی ای را متصور می شوند تا همه کسانی که خواهان تحقق اهداف اسلامی در جهان اند دستورکار منسجم و موثقی در اختیار داشته باشند.

نظام تصميم گيري و اجراي صحيح، مبتني بر اولويت بندي و دسته بندي اهداف است. با توجه به اينکه در بسياري از مواقع ممکن است تزاحم اهداف رخ دهد لازم است تا توان و قدرت مجريان تصميم ها به صورت منظم و دسته بندي شده اعمال شود. لذا، مقام معظم رهبري براي تحقق اهداف اسلامي زنجيره ي منطقي اي را متصور مي شوند تا همه کساني که خواهان تحقق اهداف اسلامي در جهان اند دستورکار منسجم و موثقي در اختيار داشته باشند. سلسله مراتب اهداف اسلامي از نظر ايشان عبارتند از انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي، جامعه اسلامي و در نهايت امت اسلامي است. در ادامه تلاش مي شود تا با توجه به بيانات و پيام هاي مقام معظم رهبري به درک انديشه هاي ايشان در مورد تحقق اهداف اسلامي نائل شويم. در قسمت اول اين مقاله به دو زنجيره ابتدايي تحقق اهداف اسلامي يعني انقلاب اسلامي و نظام اسلامي مي پردازيم و در مقاله دوم به تحليل سه زنجيره باقي مانده خواهيم پرداخت..

زنجيره تحقق اهداف اسلامي

رهبر معظم انقلاب براي تحقق اهداف اسلامي مراتبي را در نظر مي گيرند که عبارتند از انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي، جامعه اسلامي و در نهايت امت اسلامي است. به عبارتي از منظر ايشان ابتدايي ترين حرکت براي تشکيل امت اسلامي حرکت انقلابي است.« يک زنجيره‌ي منطقي وجود دارد...حلقه‌ي اول، انقلاب اسلامي است، بعد تشکيل نظام اسلامي است، بعد تشکيل دولت اسلامي است، بعد تشکيل جامعه‌ي اسلامي است، بعد تشکيل امت اسلامي است» (بيانات معظم له در ديدار دانشجويان کرمانشاه ۱۳۹۰/۰۷/۲۴)

زنجيره تحقق اهداف اسلامي در انديشه مقام معظم رهبري

نکته اي که نبايد از آن غفلت داشت اين است که زنجيره تحقق اهداف اسلامي به شکل متصل و پيوسته است. بدين معنا که هدف ها يکي پس از ديگري رخ مي دهد. اگرچه انقلاب اسلامي به معناي عام آن شامل همه اين مراحل مي شود اما اختصاصا منظور از انقلاب اسلامي در زنجيره تحقق اهداف اسلامي حرکتي انقلابي براي برداشتن رژيم هاي مرتجع و طاغوتي هم است. «اين يک زنجيره‌ي مستمري است که به هم مرتبط است. منظور از انقلاب اسلامي ... حرکت انقلابي است؛ والّا به يک معنا انقلاب شامل همه‌ي اين مراحل ميشود. اينجا منظور ما ... همان حرکت انقلابي و جنبش انقلابي که نظام مرتجع ... نظام وابسته و فاسد را سرنگون ميکند و زمينه را براي ايجاد نظام جديد آماده ميکند.» (بيانات معظم له در ديدار دانشجويان کرمانشاه ۱۳۹۰/۰۷/۲۴)

  1. 1.     انقلاب اسلامي

از منظر حضرت آيت الله خامنه اي، يکي از ابتدايي ترين زنجيره تحقق اهداف اسلامي، انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي حرکتي رو به جلو در نظر گرفته مي شود که داراي شاخص هايي است. هدف اين حرکت انقلابي در وهله اول بايد حذف رژيم هاي مرتجع و طاغوتي و جايگزيني آن با نظام اسلامي باشد تا از اين جهت هدف هاي عالي تري چون تشکيل دولت اسلامي و جامعه اسلامي و در نهايت امت واحده اسلامي محقق گردد.

برخي از لوازم اصلي انقلاب اسلامي از منظر رهبر معظم انقلاب عبارتند از رهبري دافع و جاذب، کلان نگري در مسائل، استکبارستيزي، انصاف، صيانت از جهتگيري‌هاي اصلي انقلاب، ايستادگي در برابر فتنه گران و اميد به وعده هاي الهي مي باشد که در ادامه مختصرا به آنها پرداخته مي شود.

  • ·       رهبري دافع و جاذب

يکي از مهمترين ارکان هر حرکت انقلابي را بايد رهبري انقلابي دانست. رهبران انقلابي هم هر کدام داراي خصوصيات متفاوتي اند. به نظر رهبر معظم انقلاب اسلامي هر انساني دافعه و جاذبه خاص خود را دارد منتهي رهبر انقلابي اسلامي بايد به مانند امام خميني (ره) معيار جاذبه و دافعه اش اسلام باشد. « همه جاذبه و دافعه دارند... اما انسانهاي بزرگ، جاذبه‌شان يک طيف وسيعي را به وجود مي‌آورد؛ دافعه‌ي آنها هم همين طور، يک طيف عظيمي را به وجود مي‌آورد. جاذبه و دافعه‌ي امام تماشائي است. آنچه که مبنا و معيار جاذبه‌ي امام و دافعه‌ي امام بود، باز مکتب بود، اسلام بود» (خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي تهران در حرم امام خميني (ره)  ۱۳۸۹/۰۳/۱۴)

  • ·       کلان نگري در مسائل

لازمه انقلاب کلان نگري در مسائل است چرا که انقلاب تحولي کلان در بطن جامعه است و تحولي کلان صرفا با ديد مقطعي و جزئي ميسر نمي شود. به عبارتي دشمن شناسي لازمه نگاه کلان است.. « دشمني جبهه‌اي كه امروز در مقابل ايران اسلامي قرار گرفته و دشمني ميكند، متمركز روي همين نقطه‌ي قدرتمند شدن ايران است؛ نميخواهند اين اتّفاق بيفتد. اين نگاه كلان را بايد در همه‌ي حوادث و قضايا - قضاياي سياسي، قضاياي اقتصادي، قضاياي گوناگون بين‌المللي و منطقه‌اي كه مربوط به كشورتان است - همواره در نظر داشته باشيد، فراموش نكنيد.» (بيانات معظم له در ديدار شرکت‌کنندگان در هفتمين همايش ملي نخبگان جوان  ۱۳۹۲/۰۷/۱۷)

تحليل کلان نگر ريشه بسياري از مسائل غرب با ايران را ريشه در رويارويي اين جبهه با زياده خواهي هاي جبهه مقابل مي داند. « نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش ميدهد، با همان سازوكار مشخّص تقسيم دنيا به ظالم و مظلوم ]  اما [  اسلام - يعني انقلاب همه‌ي اين عوامل را نفي ميكند؛ چالش اصلي اينجا است ... بقيه‌ي حرفها بهانه است. تحريم، جنگ داخلي، ايجاد كودتا، بقيه‌ي چيزهايي كه در اين سالها [بوده‌]، مسئله‌ي انرژي هسته‌اي، همه را در اين چهارچوب بايد نگاه كرد...» (بيانات معظم له در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ۱۳۹۲/۰۶/۲۶)

  • ·       استکبارستيزي

ضديت با نظام سلطه و استکبار از اهداف اصلي انقلاب اسلامي است. به عبارتي  حرکت انقلابي درصورتي اسلامي خواهد بود که هدف اش مبارزه با نظام سلطه و استکبار باشد. «استکبارستيزي؛ ايستادگي قاطع در مقابل حرکت کفر و نفاق - نه فقط در کشور، بلکه در سطح جهان - مرزبندي شفاف با دشمنان انقلاب و دشمنان دين؛ اينها شاخص است.» (بيانات معظم له در ديدار اعضاي بسيجي هيأت علمي دانشگاه‌ها ۱۳۸۹/۰۴/۰۲)

  • ·       انصاف

يکي از لوازم اصلي بقاي هر فعاليت اجتماعي اعم از فعاليت انقلابي، منصفانه بودن آن در همه زمينه ها از جمله تحليل و عمل است. لذا « زيادتر نگوئيد از آنچه که هست، از آنچه که بايد و شايد. منصف باشيم؛ عادل باشيم. اينها آن وظائف ماست. اينجور نيست که ما چون مجاهديم، چون مبارزيم، چون انقلابي هستيم، بنابراين هر کسي که از ما يک ذره - به خيال ما و با تشخيص ما - کمتر است، حق داريم که درباره‌اش هر چي که ميتوانيم بگوئيم؛ نه، اينجوري نيست. بله، ايمانها يکسان نيست، حدود يکسان نيست و بعضي بالاتر از بعضي ديگر هستند. خدا هم اين را ميداند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگي جمعي، بايد اين اتحاد و اين انسجام حفظ بشود و اين تمايزها کم بشود.» (بيانات معظم له در ديدار اعضاي بسيجي هيأت علمي دانشگاه‌ها ۱۳۸۹/۰۴/۰۲)

  • ·       صيانت از جهتگيري‌هاي اصلي انقلاب

يکي از سخت ترين کارهايي که همزمان با تحولات عظيم اجتماعي مي توان انجام داد، حفظ جهت گيري هاي اصلي آن انقلاب يا هر تحول عظيم اجتماعي است. لذا« چالش اصلي همه‌ي تحولات بزرگ اجتماعي - از جمله انقلابها - صيانت از جهتگيري‌هاي اصلي اين انقلاب يا اين تحول است. اين مهمترين چالش هر تحول عظيم اجتماعي است که هدفهائي دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت ميکند. اين جهتگيري بايد حفظ شود. اگر جهتگيري به سمت هدفها در يک انقلاب، در يک حرکت اجتماعي صيانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبديل خواهد شد» (بيانات معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي تهران در حرم امام خميني (ره) ۱۳۸۹/۰۳/۱۴)

  • ·       ايستادگي در برابر فتنه گران و  خط مستمر در انقلاب

درصورت ايستادگي نکردن روي اصول اوليه هر انقلاب و نظام سياسي،استحاله شدن يکي از آسيب هايي است که هيچ نظام سياسي  انقلابي از آن مستثني نيست. لذا «اميرالمؤمنين در آن لحظه‌ي فريب و فتنه، به دوستان خود نهيب ميزند: «امضوا علي حقّکم و صدقکم»؛ اين راه حقي که در پيش گرفتيد، اين حرکت صادقانه‌اي که داريد انجام ميدهيد، اين را از دست ندهيد و رها نکنيد؛ با حرفهاي فتنه‌گران و فتنه‌انگيزان، در دل شما تزلزل به وجود نيايد» (بيانات معظم له در ديدار مردم بوشهر در روز ميلاد امام علي(ع) ۱۳۸۹/۰۴/۰۵)

  • ·       اميد به وعده هاي الهي

يکي از خصوصيات انقلابي که اسلامي است داشتن حسن ظن به وعده هاي الهي است. رهبران الهي و اسلامي بايد حسن ظن به وعده هاي الهي داشته باشند. «به وعده‌ي الهي بايد اعتماد کرد. خداي متعال در سوره‌ي «انّا فتحنا» ميفرمايد: «و يعذّب المنافقين و المنافقات و المشرکين و المشرکات الظّانّين باللَّه ظنّ السّوء»؛ خصوصيت منافق و مشرک از جمله اين است که به خدا سوءظن دارند، وعده‌ي الهي را قبول ندارند، باور ندارند. اينکه خدا ميگويد: «و لينصرنّ اللَّه من ينصره»، اين را آدم مؤمن با همه‌ي وجود قبول دارد؛ منافق اين را قبول ندارد... امام به وعده‌ي الهي اطمينان داشت.» (بيانات معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي تهران در حرم امام خميني (ره) ۱۳۸۹/۰۳/۱۴)

  1. 2.      نظام اسلامي

نظام اسلامي در منظر رهبر معظم انقلاب اسلامي« يعني آن هويت کلي که تعريف مشخصي دارد، که کشور، ملت و صاحبان انقلاب - که مردم هستند - آن را انتخاب ميکنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب کردند: جمهوري اسلامي. جمهوري اسلامي يعني نظامي که در آن، مردم‌سالاري از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاي اسلامي همراه است. ما از اين حلقه هم عبور کرديم. » (بيانات معظم له در ديدار دانشجويان کرمانشاه ۱۳۹۰/۰۷/۲۴).

الزاما انقلابي که ماهيت اسلامي دارد منتهي به نظام سياسي اسلامي نخواهد شد. اين  نکته اي است که رهبر معظم انقلاب مطرح مي کنند که به عبارتي دستورکار انقلابيون مسلمان هم مي تواند باشد. «شورش انقلابي و نهضت انقلابي مي‌توانست انجام بگيرد، اما نظام غيراسلامي تشکيل شود. خيلي جاها اين‌طور شده؛ در الجزاير همين‌طور بود. در الجزاير، نهضت، اسلامي بود. اصلاً پايگاه نهضت و رهبران نهضت، مسلمانها بودند؛ اما بعد از آن‌که نهضت به نتيجه رسيد، کساني که اعتقادي به مباني تفکر اسلامي نداشتند، آمدند قدرت را در دست گرفتند. اين‌جا هم همين کارها داشت مي‌شد» (بيانات معظم له در ديدار رئيس‌جمهور و اعضاي هيأت دولت ۱۳۸۴/۰۶/۰۸)

رهبر معظم انقلاب در مرحله استقرار نظام اسلامي آفت هايي را بر ميشمارد که عبارتند از موارد ذيل مي باشد: ساده انگاري و غرور ناشي از پيروزي مقدماتي، استقرار نظامي مبتني بر اصول اسلام و رد الگوهاي شرق و غرب، مبارزه اصلي مستمر در نظام سياسي مبتني بر اسلام، صبر رهبران نظام اسلامي در مقابل مشکلات است.

  • ·       ساده انگاري و غرور ناشي از پيروزي مقدماتي

حضرت آيت الله خامنه اي خطاب به انقلابيون منظقه و جهان اسلام در مورد اصل نظام سازي هشدار مي دهند و انقلاب اسلامي را حرکت آغازين براي رسيدن به آن مي دانند.« مراقب اين امانت بزرگ باشيد. غرور و نيز ساده‌انگاري، دو آفت بزرگ پس از نخستين پيروزي‌هايند.» (بيانات معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربي ۱۳۹۰/۱۱/۱۴).  به عبارتي، دو حس غرور و ساده انگاري و توهم ناشي از پيروزي مقدماتي و اوليه در انقلابيون مي تواند به آنها حس کاذب پيروزي نهايي را بدهد و از رفتن به سمت حلقه هاي ديگر اهداف اسلامي باز بدارد. از منظر رهبر معظم انقلاب، حرکت انقلابي به معناي از بين بردن نظام طاغوتي و ارتجاعي گذشته فقط مقدمه اي هر چند بزرگ براي جلقه دوم يعني نظام سازي اسلامي است.

  • ·       استقرار نظامي مبتني بر اصول اسلام و رد الگوهاي شرق و غرب

حضرت آيت الله خامنه اي خطاب به مردم مسلمان و انقلابي جهان اسلام آنها را الگوهاي شرق و غرب باز مي دارند و نظام سازي مبتني بر اصول اسلامي را مهم ترين کار پس از حلقه اول (حرکت انقلابي) مي دانند. «نظام‌سازي کار بزرگ و اصلي شما است. اين کاري پيچيده و دشوار است. نگذاريد الگوهاي لائيک يا ليبراليسم غربي، يا ناسيوناليسم افراطي، يا گرايشهاي چپ مارکسيستي، خود را بر شما تحميل کند.» (بيانات معظم له در اجلاس بين‌المللي بيداري اسلامي ۱۳۹۰/۰۶/۲۶)

  • مبارزه اصلي مستمر در نظام سياسي مبتني بر اسلام

لازمه استمرار نظام اسلامي مبارزه است. ايشان به تجربه تاريخي حرکت هاي انقلابي جهان اشاره مي کنند که بعد از درخشيدن به زودي رو به خاموشي مي گذارند. علت اين خاموشي را نداشتن مبارزه جدي، خردمندانه و مستمر مي دانند.

« نظام اسلامى با مبارزه به‌وجود آمد، بدون مبارزه اين نظام تحقّق‌پذير نبود؛ همه‌ى آرزوهاى بزرگ در دنيا همين‌جور است. حفظ نظام و پايدارى نظام هم با مبارزه به‌وجود آمد؛... بينيد در شمال آفريقا و در بعضى جاهاى ديگر چه خبر است. عيناً اين سرنوشت ميتوانست براى جمهورى اسلامى پيش بيايد که درى به تخته بخورد و حرکتى به‌وجود بيايد و نظامى اسلامى با شعارهاى رنگين و برّاق به‌وجود بيايد، بعد هم بعد از اندکى بکلّى اوضاع دگرگون بشود و از بين برود. آنچه نگذاشت اين اتّفاق بيفتد، مبارزه بود؛ مبارزه‌ى صميمى و جدّى و خردمندانه؛ اين را ما فراموش نکنيم.» (بيانات معظم له در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى‌ ۱۳۹۳/۰۳/۰۴)

  • ·       صبر رهبران نظام اسلامي در مقابل مشکلات

رهبر معظم انقلاب ايستادگي در مقابل مشکلات بر سر اصول و اعتقادات را صبر تلقي مي کنند و لذا امام خميني (ره) را به عنوان اسوه صبر براي حرکت هاي انقلابي در جهان اسلام براي اقدامات انقلابي و نظام سازي معرفي مي کنند. « يكي از مظاهر عظمت امام بزرگوار عبارت بود از صبر در اين قضيه. البته دوران ايشان، دوران كوتاهي بود - ده سال بيشتر طول نكشيد - اما در همين دوران، ايشان پايه‌ها را محكم چيد. يكي از كارهاي امام اين بود كه به خاطر مشكلاتي كه احياناً پيش مي‌آمد - چه در زمينه‌ي مسائل داخلي، چه در زمينه‌ي چالشهاي بين‌المللي - ايشان از مباني و اصول كوتاه نيامد؛ يعني صبر كرد. من تعبير كردم به صبر امام.» (بيانات معظم له در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري ۱۳۹۰/۰۶/۱۷)      امیدهاهرنژاد

منابع

  1. بيانات معظم له در ديدار دانشجويان کرمانشاه ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
  2. بيانات معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي تهران در حرم امام خميني (ره)  ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
  3. بيانات معظم له در ديدار شرکت‌کنندگان در هفتمين همايش ملي نخبگان جوان  ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
  4. بيانات معظم له در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
  5. بيانات معظم له در ديدار اعضاي بسيجي هيأت علمي دانشگاه‌ها ۱۳۸۹/۰۴/۰۲
  6. بيانات معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي تهران در حرم امام خميني (ره) ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
  7. بيانات معظم له در ديدار مردم بوشهر در روز ميلاد امام علي(ع) ۱۳۸۹/۰۴/۰۵
  8. بيانات معظم له در ديدار رئيس‌جمهور و اعضاي هيأت دولت ۱۳۸۴/۰۶/۰۸
  9. بيانات معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربي ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
  10. بيانات معظم له در اجلاس بين‌المللي بيداري اسلامي ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
  11. بيانات معظم له در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى‌ ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
  12. بيانات معظم له در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري ۱۳۹۰/۰۶/۱۷

 

تعداد بازدید از این مطلب: 74
موضوعات مرتبط: انقلاب اسلامی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ده دليل خيانت شوهر به همسر

ده دليل خيانت شوهر به همسر

 10 دلیل اصلی خیانت در مردان را می‌خوانید.

دلیل شماره یك:

از بین رفتن عشق و علاقه

افسوس كه پس از گذشت زمـان طـولانــی با هــم بـودن، بـرخــی مـردان آن عــشـق و عــلاقه و احـساساتـی را كه در ابتدا به همسرشـان داشتند، از دست میدهند. اما این رابطه به جزئی از وجودشان مبدل شـده. جـدایی بسیار دردناك و تاثر برانگیزاست. پس بجای جدایی باید چاره ای اندیشید و به زندگی شیرین در كنار هم افتخارکنند

دلیل شماره دو:

عدم جذابیت همسر

سر كردن مدت طولانی با یكدیگر گاهی اوقات باعث تنبلی و سستی زنان می‌شود. به این معنا كه دیگر به سر و وضع خود نرسیده و جذابـیـتی نـدارد و مانـنـد گـذشته به شیفتن شوهرشان نمی‌پردازند. مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و زنـدگی با او هیجان و لذت قدیم را نخواهد داشت.

دلیل شماره سه:

سهل انگاری زنان

اكثـر زنـان خـیـلی سـریـع و راحت شوهرشان را بخـاطر رفتارهای بی وفـا مـنـشـانـه او می‌بخشند كه این موضوع شاید به دلیل ترس از تـنـهایی و یا فطرت رقیق القلبی زنان باشد.حتی ممكن است برخی از زنان خود را مقـصر اصلی خیانت شوهرشان پنداشته و قدمهایی رابرای بهبود روابطشان بردارند.این واقعیت كه بسیاری از زنان به شوهرشان اجازه گریز از جرم و جنایت را می‌دهند ممكن است موجبات مضاعف شدن مشكلات آنها را فراهم آورد.

دلیل شماره چهار:

اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر

رفتارهای زشـت، نــق زدنــهـای دائـمی، نزاع‌ها‌ و مجادله‌ها‌ی فراوان دسـتور العمـل مناسبی برای ایجاد سردرد است و در تصـور برخـی مـردان ( البته به غلط )، خـیـانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده و بهتر از آسپرین به درمان سـردرد كمك می‌كنــد.

دلیل شماره پنج :

بولهوسی و هوسرانی

این یك حقیقت غیر قابـل انـكـار اسـت كـه مـردان هوسران توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند. گاهی ممكن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیـش آید. در ایـن زمان مردان بی جنـبه و هوسـبـاز تصـور می‌كنـنـد كـه این موقـیت شاید دیـگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی می‌دهند. 

دلیل شماره شش:

عقده‌ها‌ی جنسی

بعضی مردان مایلند بدانند كه چقدر از نظر سایر زنان جالبند و در روابط طولانی این سوال برایشان پـیش می‌آید كه آیا هنـوز در جامعه جذابیتی دارند یا خیر كه یافتن این پرسش ممكن است آنها را بـرای رسـیدن بـه اهداف غیر مشروعشان سوق دهد.

دلیل شماره هفت:

بی خطر شمردن خیانت

ز دست دیده و دل هر دو فریاد كه هر چه دیده بیند دل كند یاد. این ضرب المثل قدیمی تازمانیكه دوربین مدار بسته ای برای كنترل مردان وجودنداشته باشدحقیقتی محسوب می‌شود. برخی تصور می‌كننـد كه اگر خیانت بكنند كسی متوجه نشده و به كسی نیز صـدمـه ای نـخـواهـد رسیـد و ایــن استـدلال را بهانـه ای بـرای انـجام عـمـل زشـت خود برمی‌شمارند. اما توجه داشته باشـیـد كه هـر قـدر مـردان به دلیل عدم كنترل حیله گر تر شوند، زنان به همان اندازه شبكه جاسوسی و كنترلی خود را گسترش خواهند داد. 

دلیل شماره هشت :

زیاده خواهی و تنوع طلبی

برخی از مردان بدلیل داشتن میل به زیاده خواهی و تنوع طلبی و هیجانات كاذب و زود گذر به این عـمل زشـت تن می‌دهند. آنها به زن به دیده غنیمت جنسی می‌نگرند و با وجود یك زن در زندگی، تصور می‌كنند فرصتهای زیادی را از دست داده اند. 

دلیل شماره نه :

خیانت همسر

برخی از مردان به بی وفایی و انحراف هـمسـر خـود پـی برده و تـنـها راه آرام كـردن و فرونشاندن خشم خود را در مقابله به مثل می‌یابند كه عملی غیر منطقی می‌نماید.

دلیل شماره ده :

عدم رقبت همسر به داشتن روابط با شوهر خود

برخی از زنان در روابط زناشویی با شوهر خود ممكن است تمایل به این روابط را از دست داده و یا كمتر به این موضوع اهمـیت دهـنـد كه ایـن امـر مـمـكن اسـت باعـث فشارهای روانی و جسمانی به مرد شده و منجر به كج روی او گردد.


نتیجه: خیانت در زندگی امری نكوهیده و ضد اخلاقی است كه اثرات زیان بار آن قطعا دیر یا زود گریبان‌گیر فرد خواهد شد. بنابراین چنانچه مشكلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها نمود. صادق باشید
تعداد بازدید از این مطلب: 75
موضوعات مرتبط: رازخوشبختی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نمادهای شیطان پرستی


نمادهای شیطان پرستی

 

شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و این نوع شیطان پرستی اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود.

شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.

این اعتقاد شیطان پرستی دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:

Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.

Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

Autodeists - : خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.

Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده

- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.

- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.

- عدم پرستش شیطان زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.

- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.

در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است .

در ذیل برخی از نمادها كه به عنوان نگین انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست‌بندها، پیراهن ، شلوار ، كفش ،‌ ادكلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد :

اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف كنیم ، آن وقت یك ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند كه همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند 

این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینكه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه (snvertedpentagram ) یا دیو (Buphomet ) و به شكل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .

برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی « تحت سلطه » این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا)

درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یك بز تعبیه شده است كه اقدامی ضد مسیحی ، ‌به این معناست كه مسیحیان معتقدند كه مسیح همچون یك بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینكه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب كرده‌اند

666:یك سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروه‌های هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان‌پرستان تلقی می‌شود و براساس مكاشافات 13:18 « ... پس هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است . »  از سال‌ها پیش تاكنون این عدد با اشكال مختلف بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ كشور مشاهده می‌شد

صلیب وارونه (upside down cross ) : این نماد و حكایت از « وارونه شدن مسیحیت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن این دین  است.صلیب وارونه در گردن بندهای بسیاری مشاهده شده و خواننده‌های راك انواع مختلف آنرا به همراه دارند.

نماد صلیب شكسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc):چرخ خورشید یك نماد باستانی است كه در برخی فرهنگ‌های دینی همچون كتیبه‌های بر جای مانده از بودایی‌ها و مقبره‌های سلتی و یونانی دیده شده‌است .

لازم به توضیح است این علامت سال‌ها بعد توسط هیتلر به كار رفت ،‌ لكن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان‌پرستی كردند

چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخی نمادهای روشنفكری نیز به كار می‌رود . اما شیطان‌پرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم « ‌چشم شیطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .این علامت در پیشگویی،‌ جادوگری، نفرین‌گری و كنترل‌های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می‌گیرد .گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریكایی به كار رفته است .

این نمادها به انگلیسی (Ankh) انشاء‌می‌شود و سمبل شهوت‌رانی و باروری است .این نمادها به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر می‌شود . امروزه نماد “ فمنیسم “ در واقع یك نماد برداشت شده دقیقا از سمبل‌های شیطانی است .پرچم رژیم صهیونیستی : قابل توجه جدی است كه رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایت‌های آشكار و پنهان ،حتی از قرار گرفتن نماد رسمی كشور نامشروعش در كانون علائم شیطان‌گرایان نیز پرهیز ندارد 

ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اینكه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار می آمده است شیطان‌پرستان تبر رو به پایین را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریك انتخاب كرده‌اند.همچنین گفتنی است كه فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمودند.

سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ، ‌بز مندس mendes (همان ba"al بعل خدای باروی مصر باستان) ، ‌بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی) این یكی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره كردن مسیح است زیرا گفته می‌شود كه مسیح مانند بره‌‌ای برای گناهان بشر كشته شد . همانطور كه در توضیح نمادهای اول اشاره شد ،‌این نماد تصویر كاملی است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام .

هرج و مرج (Anarchy) : این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد كه « هر چه تخریب كننده است تو انجام بده » این نماد عمدتا مورد استفاده گروه‌های هوی‌متال است .

منبع:tebyan

تعداد بازدید از این مطلب: 91
موضوعات مرتبط: شیطان پرستی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود