مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 34
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 730
بازدید کل : 10533
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 11
باردید دیروز : 34
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 730
بازدید سال : 1635
بازدید کلی : 10533
نقدهای وارده بر فرقه رام‌ الله

نقدهای وارده بر فرقه رام‌ الله

لطفاً ايرادات و نقدهايي را كه به تعاليم و آموزه هاي آقاي پيمان فتاحي (ايليا.ميم رام الله) وارد است، تا حد مقدور تبيين بفرماييد و در صورت امكان، نقاط عدم تطابق آن آموزه‌ها را با آيات قرآن و احاديث موثق بيان نماييد.

نقدهاي مختلفي به ايده‌هاي اصلي اين گروه وارد است:يكي از اشكالات اساسي اين گروه پذيرش تكثرگرايي ديني است. يعني راه رسيدن به خدا را از راهي امكان پذير مي دانند و تكليف معنويت را از ديانت جدا مي كنند و مي‌گويند كه انسان از غير راه دين مي تواند به خدا و رضايت او دست يابد.

اشكال دوم: اين است كه ايشان با نام دل عقل را قرباني نموده اند. در تعلمات رام الله نه تنها جايي براي اين قوه در حيات معنوي انسان در نظر نميگيرند، بلكه اساسا درك صحيحي از قوه عاقله انسان ندارند، و از اول با به ميان آوردن اين كه «راه معنويت راه دل است» صلاحيت را از عقل مي گيرند و مانع حضور عقل در تدبير قواي روحي و معنوي انسان مي شوند.
در حالي كه قوه انديشه يكي از شئون آدمي است كه در كنار دل، جايگاهي بس رفيع در حيات معنوي او دارد. قابل انكار نيست كه گاهي اميال و هوي ها مانع مي شوند كه عقل انسان، مديريت قواي او را به دست گيرد؛ اما «عقل» في حد ذاته، جهت دستيابي به حقايق و معارف توحيدي، نه فقط مانع تراشي نكرده، بلكه همگام با قلب، در پي زنده نمودن ظرفيت­هاي الاهي انسان است.
بنا بر اين عقل و دل هم افق هستند و عقل در ساحت عالم معنا انسان را در ادراك حقيقت مدد مي رساند. اهل معرفت در موارد متعدد تصريح كرده اند كه براي كسب معرفت حقيقي در كنار راه دل، راه عقل هم كارامد است؛ و البته عقل به تنهايي و به طور مستقل توان دسترسي به بعضي معارف توحيدي را ندارد؛ بلكه عقل به واسطه قوه شهودي، مي تواند معارف توحيدي و حقايق كشفي را دريابد.[1]
سوم اين كه اين گروه براي باورها و اعتقادات در سلوك معنوي سهمي قائل نيستند. خوب است همين بخش كمي تحليل شود تا سستي اين ادعاي به ظاهر جذاب روشن شود. نه تنها در جريان رام الله بلكه در بسياري از جنبش هاي جديد معنوي مخاطبين خود را به معنويت و عرفان دعوت مي كنند؛ اما ادعا مي كنند كه ما هيچ باور و عقيده اي را ترويج نمي كنيم.
آنها از اين كه كسي انديشه خود را تبديل به اعتقاد نمايد به شدت نهي مي‌كنند.
حال سوال اين است كه آيا ممكن است كسي «نظام باورها» نداشته باشد؟ مگر غير از اين است كه تمامي مكاتب و آيين ها خود تفسيري از هستي ارائه مي­دهند كه اين برداشت، خود يك نظام انديشه‌اي است و اين تفسير بخواهيم يا نخواهيم، مدلي از نگرش به هستي را در خود گنجانده است؟ آيا كسي وجود دارد كه فاقد نوعي باور باشد؟ خوش مزه اين است كه به مخاطب خود مي گويند؛ انديشه و نظام اعتقادي ما باور نيستند و ما بقي آيين ها و مكاتب، باور دارند. آن ها دائما شعار مي دهند؛ «هيچ باوري درست نيست.»
«ما هيچ باوري را تبليغ نمي كنيم! ما فقط از شما مي خواهيم اين گونه باشيد». سوال اين است كه «گونه جديدي» كه بر درستي آن اصرار دارند، با چه منطق و پشتوانه اي درستي آن اثبات مي شود؟ خود اين گزاره به تعبير اهل فن يك «گزاره خود ستيز» است؛ يعني خودش، خودش را باطل مي كند. تنها در صورتي مي توان آن را پذيرفت كه خودش را هم باطل بدانيم. چرا كه اين جمله «هيچ باوري درست نيست»، خود يك باور است كه براي اثبات نادرستي آن، «تصور آن» كافي است.
نبايد فراموش كرد كه باور و اعتقاد به معني برداشت و تفسير ما از هستي و جهان است.
از نظر برخورداري از جهان‌بيني، هيچ مكتبي بدون بينش نيست؛ تفاوت تنها در شكل برداشت و مدل تفسير است. تمامي مكاتب ناچارند به سه موضوع بپردازند؛ تفسير هستي، تعيين غايت و ارائه برنامه رفتاري. هر مكتبي چه بخواهد و چه نخواهد نگرش خاص و تعريفي خاص از جهان و كائنات دارد و بنا بر تفسيري كه از هستي دارد؛ تعريفي روشن از تكامل و سعادت آدمي (نشان دادن هدف) بدست مي دهد و در پي آن، برنامه عملياتي از شكل سلوك عملي ارائه مي دهد.
بماند كه دسته اي از باورها وجود دارند كه در تمامي مكاتب عرفاني مشتركند و مورد اتفاق همگانند و آن هم باور به يك حقيقت متعالي در وراي عالم حس است؛ همه مكاتب عرفاني حقيقت را وراي دريافت حس مي‌بييند و به همين علت وابستگي به دنيا و غرق شدن در محسوسات را مانع سلوك معنوي معرفي كرده اند. نيز تمامي مكاتب نوعي از وحدت را وراي كثرت پذيرفته‌اند و به وحدت يافتن با آن غايت دعوت كرده اند. اينها همه اصولي است كه آيين‌هاي نو و كهن به آن اذعان كرده‌اند. البته اين كه نسبتِ آن غايت با كثرت چگونه تبيين مي شود و آن وحدت كدام است و راه فناي در آن غايت چگونه است؛ از موضوعاتي است كه نگاه‌هاي متفاوتي در مورد آن وجود دارد و اختلاف مكاتب در همين تبيين‌ها و برداشت‌هاست. به هر تقدير باور به وحدت و كثرت و باور به فراحسي بودن حقيقت از باورهايي است كه نمي‌توان از آن فرار كرد و جزء اعتقادات جزمي در مكاتبي است كه تلاش كرده‌اند از باور فرار كنند و دست كم در شعارهايشان از باور دم نزنند.
1. ر.ك. اسفار ج 8، ص 142

تعداد بازدید از این مطلب: 69
موضوعات مرتبط: عرفان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آخرین جنایت ال ابوسفیان

  آخرین جنایت ال ابوسفیان

در طول تاریخ بیشترین، گسترده ترین و فاجعه آمیزترین تهاجم به سرزمین وحی توسط آل ابی سفیان تحقق یافته است. خاندان ابوسفیان که در آیات نورانی «قرآن» از آن به شجره ی ملعونه (1) تعبیر شده، پلیدترین خاندان در تاریخ اسلام است که برای بررسی جنایت های آنها به تدوین دائره المعارف بزرگی در ده ها مجلد نیاز است. در این نوشتار فقط به یک حدیث از رئیس مذهب، امام صادق (علیه السلام) بسنده می کنیم که فرمودند:

«ما و آل ابی سفیان برای خدا با یکدیگر دشمنی ورزیدم، ما گفتیم: خدا راست گفته، آنها گفتند: خدا دروغ گفته. ابوسفیان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جنگید؛ معاویه با امیرمؤمنان (علیه السلام) جنگید؛ یزید با امام حسین (علیه السلام) جنگید و سفیانی با قائم (علیه السلام) می جنگد». (2)

و اینک در آغاز به سپاهیانی که از سوی خاندان ابی سفیان به سوی سرزمین وحی گسیل خواهند شد، اشاره ای می کنیم و سپس به کارنامه ی سیاه سپاه سفیانی می پردازیم.

1ـ پیشینه ی مقابله ی آل ابوسفیان با اسلام

الف) جنگ بدر

نخستین سپاهی که با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسماً وارد جنگ شد، سپاه قریش است که ابوسفیان آن را رهبری کرد. این سپاه از «مکه ی معظمه» برای نبرد با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حرکت کرد، در سرزمین «بدر» با مسلمانان جنگید و متحمل هفتاد کشته و هفتاد اسیر شد و به مکه بازگشت. (3)

ب) جنگ احد

دومین سپاه را نیز ابوسفیان رهبری کرده است. این سپاه در «سرزمین احد» نبرد سختی با مسلمانان نمود که طی آن حضرت حمزه، سیدالشهداء به شهادت رسید و هند (همسر ابوسفیان) پیکر پاکش را مُثله کرد، جگرش را درآورد، به دندان گرفت و به این سبب به هند جگر خواره شهرت یافت. (4)

ج) جنگ احزاب

رهبری سومین سپاه نیز به دست ابوسفیان بود. وی با یک سپاه ده هزار نفری از مکه حرکت کرد، با یهود هم پیمان شد و جنگ احزاب را به وجود آورد. آیات نورانی «سوره ی احزاب» در همین زمینه نازل گردید. این جنگ به دلیل حفر خندق به فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، در اطراف «مدینه»، به جنگ خندق مشهور شد. (5) در فتح مکه، ابوسفیان ظاهراً اسلام را پذیرفت، ولی همواره سخنان کفر آمیز بر زبانش جاری می شد و همواره بت هایش را در جعبه ای محافظت می کرد. (6)
اینها سپاهیانی بودند که ابوسفیان شخصاً آنها را رهبری کرده؛ اما از سپاهیانی که فرزندش معاویه رهبری نمود نیز یک نمونه ذکر می کنیم.

د) تهاجم گسترده ی بُسْرِ بن اَرطاه به سرزمین وحی

گذشته از جنگ صفین که بیش از 70 هزار نفر از مسلمانان در آن کشته شدند، معاویه، بسر بن ارطاه را با سپاه خون آشامی به سوی «مکه» و «مدینه» گسل کرد و به او فرمان داد که به مکه، مدینه و «یمن» برود، هر کس را که پیرو امیرمؤمنان (علیه السلام) باشد، از دم تیغ بگذراند، به ویژه در مورد اهالی مکه و مدینه توصیه کرد که آنها را به شدت بترساند. پس او وارد مدینه شد، خانه ها را طعمه ی حریق نمود، به نسل کشی شیعیان پرداخت و بیش از 30 هزار نفر از مسلمانان و اهل ذمه را در این مسیر از دم شمشیر گذرانید. (7)

ه‍) فاجعه ی حَرّه

بعد از معاویه، پسرش یزید نیز راه پدر را در پیش گرفت. وی مرد خون آشامی چون مسلم بن عُقبه را در رأس یک سپاه دوازده هزار نفری به سوی مدینه گسیل داشت و به او فرمان داد که به کسی رحم نکند و سه روز مدینه را قتل عام کند. (8) در این فاجعه ی جان گداز که به واقعه ی حره معروف است، 44 تن از بزرگان اصحاب (9) و 700 تن از حاملان «قرآن» کشته شدند و به حریم هزار دوشیزه تجاوز گردید. (10)

و) تهاجم به حریم کعبه

سپاهیان یزید که برای دستگیر کردن عبدالله بن زبیر به مکه اعزام شده بودند، با منجنیق «کعبه» را سنگ باران کردند، در این هنگام کعبه آتش گرفت و آنچه در کعبه بود، طعمه ی حریق شد. (11)

ز) سپاه سفیانی

آخرین تهاجم به سرزمین وحی به فرمان عثمان بن عنبسه، خون آشام ترین انسان روی زمین، از تبار ابوسفیان، در هنگامه ی ظهور حضرت ولی عصر (عج) انجام می شود و خروج سفیانی یکی از نشانه های حتمی ظهور است. اینک شرحی فشرده درباره ی این جنایت هولناک می دهیم.

2ـ فرجام سفیانی در حجاز

واقعه ی حرّه که یک سال پس از حادثه ی کربلا به فرمان یزید در «حره» یکی از محلات «مدینه» رخ داد، به قدری فجیع و شرم آور است که هیچ مورخی به خود اجازه نداده که مشروح آن را به تصویر بکشد. فاجعه ای که توسط سپاه سفیانی در مدینه ی منوره رخ خواهد داد، با واقعه ی حره مقایسه شده و چنین آمده است:

«در این فاجعه جنایاتی رخ می دهد که واقعه ی حره در مقایسه با آن، جز یک ضربه ی شلاق به شمار نمی آید». (12)

سفیانی به فرمانده ی این سپاه دستور می دهد که هر فردی از بنی هاشم را پیدا می کنند از دم شمشیر بگذرانند، حتی کودکان و زنان باردار را. (13)
سپاه سفیانی سه شبانه روز مدینه را قتل و غارت می کنند، حتی یک نفر از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را زنده نمی گذارند، آنگاه برای کشتن حجت خدا، مدینه را به قصد «مکه» ترک می کنند. (14) آنها از مدینه بیرون می روند و به «وادی بیداء» می رسند، در آنجا به قدرت پروردگار زمین دهان باز می کند، همه ی آنها را در کام خود فرو می برد. این حادثه در احادیث به: «خسفِ سرزمین بیداء» شهرت یافته و به همین دلیل به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور به شمار آمده است.

الف) واقعه ی خَسف بَیداء

خسف در لغت به معنای فروریختن چیزی در زمین است، اگر چیزی در زمین فرو رود و در آن ناپدید شود، از آن به عنوان خسف تعبیر می کنند. (15) اگر چاهی فرو ریزد و آبش ناپدید شود، به آن نیز خسف گویند. (16) «قرآن کریم» درباره ی قارون و گنج او که به فرمان خدا در زمین فرو رفت، واژه ی خسف را به کار برده است. (17) اگر چیزی در اثر زلزله، سیل، طوفان، موشک، بمباران و مانند آنها در زمین فرو رود، یا زیر آوار بماند، به آن نیز خسف گویند. (18)
بیداء نیز در لغت به معنای دشت هموار، بی آب و علف و خالی از سکنه هم نامی محلی در میان «مکه» و «مدینه» است. (19) در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:

«چون [سپاه سفیانی] به سرزمین بیداء، در «ذوالحُلَیفه» رسیدند، در کام زمین فرو می روند». (20) ذُوالحُلَیفه بیشتر به نام «مسجد شجره» یا «آبار علی (علیه السلام)» مشهور است.

از ابن مسعود نقل شده که سپاه سفیانی در میان «جَماوَین»خسف می شوند. (21) یاقوت گفته: «جماوین» دو رشته کوه کم ارتفاع در سمت راست رهگذری است که از مدینه عازم مکه معظمه است و فاصله ی آنها تا مدینه سه میل است. (22)
هنگامی که حاجیان از مدینه ی منوره به سوی مسجد شجره حرکت می کنند، در مسیر خود با تابلوی «البیداء» رو به رو می شوند و از اینجا معلوم می شود که این منطقه در طول زمان به همین نام معروف بوده است.

ب) زمان وقوع خسف

از نکات مهمی که کمتر به آن توجه می شود، فرق ظهور با قیام است، به این معنی که بر اساس روایات فراوان در شب بیست و سه ماه (23) رمضان ندای آسمانی از ظهور موفور السرور حضرت بقیه الله (علیه السلام) خبر می دهد و در روز دهم محرم قیام جهانی آن حضرت آغاز می شود. بنابراین، بین ظهور و قیام حضرت سه ماه و هفده روز فاصله است که در این فاصله، حضرت دست به شمشیر نمی برد؛ بلکه فقط اطلاع رسانی می کند.
براساس روایات فراوان، خروج سفیانی پیش از ظهور است، هنگامی که او بر سه کشور «سوریه»، «اردن» و «فلسطین» سیطره پیدا می کند، دقیقاً هشت ماه بعد، حضرت ظهور می کند، ولی مدت حکومت او را در احادیث نُه ماه بیان فرموده اند. (24) از بررسی روایات به این نتیجه می رسیم که خسف بیداء حدوداً یک ماه بعد از ظهور اتفاق خواهد افتاد.
بر این اساس، خروج سفیانی و قیام یمانی پیش از ظهور؛ بانگ آسمانی در شب ظهور؛ خسف بیداء و قتل نفس زکیه بعد از ظهور و پیش از قیام جهانی آن حضرت رخ خواهد داد. بنابراین، سه نشانه ی نخستین از نشانه های ظهور و دو نشانه ی آخری از نشانه های قیام است.

ج) حتمی بودن خسف بیداء

مرحوم کلینی با سند معتبر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:

«پیش از قیام قائم (علیه السلام) پنج نشانه است: بانگ آسمانی، خروج سفیانی، خسف بیداء، قتل نفس زکیه و قیام یمانی». عُمَر بن حَنظله پرسید: اگر پیش از پدیدار شدن این نشانه، یکی از اهل بیت شما خروج کند، آیا ما نیز همراه او خروج کنیم؟ امام (علیه السلام) فرمودند: «نه». (25) شیخ صدوق با سند صحیح این پنج مورد را از امام صادق (علیه السلام) روایت و بر حتمی بودن آنها تأکید فرموده است. (26) شیخ مفید علاوه بر خسف بیداء، از دو خسف دیگر در شرق و غرب سخن گفته (27) است؛ اما تنها خسف بیداء از نشانه های حتمی است.

د) جایگاه خسف بیداء در قرآن

در «قرآن کریم» در دو مورد از خسف بیداء گفت و گو شده:

1. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُم مِن قَبْلِ أَن نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى‏ أَدْبَارِهَا؛

ای کسانی که کتاب داده شده اید، به آنچه فرو فرستادیم و خود تصدیق کننده ی کتابی است که در نزد شماست ایمان بیاورید، پیش از آنکه بر چهره هایی بزنیم و آنها را به پشت سرشان برگردانیم». (28)
در احادیث فراوان در توضیح این آیه ی شریف آمده است که:

«چون سپاه سفیانی، به سرزمین بیداء برسند، منادی آسمانی ندا سر می دهد: «یا بیداء! أبیدی بالقوم؛ ای سرزمین بیداء! این گروه را در کام خود فرو ببر». پس زمین دهان باز کرده، آنها را در کام خود فرومی برد، به جز دو تن، که از قبیله ی کلب هستند و خداوند صورت آنها را به پشت سرشان برمی گرداند و این است معنای آیه ی شریف «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ...». (29)

این حدیث به همین تعبیر در کتب عامه نیز آمده است. (30)
ثعلبی از مُبَرَّد نقل کرده که گفت:

«این تهدید الهی تاکنون واقع نشده؛ ولی به حال خود باقی است و پیش از رستاخیز، با مَسْخْ شدن افرادی و برگشتن صورتشان به پشت سرشان تحقق پیدا می کند». (31)

2. «وَلَوْ تَرَى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلاَ فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَکَانٍ قَرِیبٍ؛ (32)

اگر آنان را مشاهده کنی که دچار وحشت شده و رهایی نیابند، بلکه از مکان نزدیک گرفتار می شوند».
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در تفسیر این آیه فرمودند:

«آنگاه به قصد «مکه» حرکت می کنند، چون به «سرزمین بیداء» برسند، خداوند جبرئیل را می فرستد، جبرئیل با پای خود بر زمین می زند، خداوند آنها را در کام زمین فرو می برد، دو تن از قبیله ی جُهَینه برای بشارت و هشدار زنده می مانند». (33)

امیرمؤمنان (علیه السلام) در همین زمینه فرمودند:

«آنگاه لشکری جرار به «مدینه» گسیل می دارد، چون به سرزمین بیداء می رسند، خداوند آنها را در کام زمین فرو می برد». (34)

امام باقر (علیه السلام) در تفسیر «فزعوا» فرمودند: «وحشت آنها از بانگ آسمانی است» و در تفسیر «اُخذوا من مکانٍ قریبٍ» فرمودند: «از زیر پاهایشان در کام زمین فرو می روند». (35) امام سجاد (علیه السلام) نیز در این باره فرمودند: «منظور سپاه بیداء است که از زیر پاهایشان گرفته می شوند». (36)

ه‍) ویژگی های سپاه سفیانی

تعداد سپاهیان سفیانی به صورت های مختلف نقل شده، در حدیثی 80 هزار نفر، (37) در حدیثی 70 هزار نفر (38) و در حدیثی 30 هزار نفر آمده است. (39)
در بیشتر روایات هدف از این لشکرکشی را پیکار با حجت پروردگار بیان فرمودند، (40) ولی در حدیثی از ابن عباس با هدف تخریب «خانه ی خدا» روایت شده است. (41)
تعداد کسانی که در این حادثه زنده می مانند و گزارش می دهند، در احادیث یک نفر، (42) دو نفر (43) و سه نفر ذکر شده است (44) و اسامی آنها: بشیر و نذیر، (45) وتر و وتَیر، (46) وبر و وبیر آمده است. (47) به هر تقدیر صورتشان به پشت سرشان برمی گردد و گزارش این صحنه ی تاریخی را به همگان می رسانند. (48)
از بررسی روایات، به این نتیجه می رسیم که این رویداد تاریخی به فرمان حق تعالی و به صورت اعجازآمیز تحقق می یابد، ولی اگر کسی بگوید که این حادثه در اثر زلزله، طوفان، رانش زمین، بمباران و موشک باران رخ می دهد، باز هم این ویژگی که گزارشگران آن صورتشان به پشت سرشان برمی گردد، آن را از همه ی حوادث طبیعی ممتاز می کند که بشارت ظهور قریب الوقوع حضرت بقیه الله (علیه السلام) خواهد بود، چنان که در حدیث شریف آمده است:

«إذا خسف بجیش البیداء فهو علامه خروج المهدی؛ هنگامی که سپاه بیداء در زمین فرو روند، آن نشانه ی خروج حضرت مهدی (علیه السلام) است». (49)

در پایان یادآوری این نکته لازم است که داستان خسف سپاه سفیانی ریشه ی قرآنی دارد، احادیث صحیحی بر آن دلالت می کند و احادیث درباره ی آن به حد تواتر رسیده، چنان که برخی از محدثان عامه نیز به آن تصریح کرده اند. (50)

پی نوشت ها :

1. سوره ی اسراء (17)، آیه ی 60.
2. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 346.
3. واقدی، المغازی، ج 1، صص 19 و 172.
4. همان، صص 199 و 334.
5. همان، ج 2، صص 440 و 531.
6. ابن هشام، السیره النبویه، ج 5، ص 112.
7. ثقفی، الغارات، ج 2، صص 591 و 663.
8. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 5، ص 25.
9. عصفری، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص 192.
10. تاریخ اسلام، ج 5، ص 25.
11. همان، ص 34.
12. نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 326، ح 932.
13. همان، ح 931.
14. حاکم، مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 429.
15. ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 91.
16. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 180.
17. سوره ی قصص (28)، آیه ی 81.
18.کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه ی علی اکبر مهدی پور، ج 2، ص 854.
19. ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 548.
20. متقی هندی، البرهان، ص 116، ح 17.
21. نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 229، ح 940.
22. یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 158.
23. شیخ طوسی، الغیبه، ص 452.
24. نعمانی، الغیبه، صص 299 و 306.
25. الکافی، ج 8، ص 258.
26. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 650، ب 57، ح 7.
27. الارشاد، ج 2، ص 368.
28. سوره ی نساء (4)، آیه ی 47.
29. عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 402، ح 990.
30. سلمی، عقد الدرر، ص 89.
31. ثعلبی، الکشف و البیان، ج 3، ص 324.
32. سوره ی سبا (34)، آیه ی 51.
33.طبری، جامع البیان، ج 22، ص 73.
34. نعمانی، الغیبه، ص 305، ب 18، ح 14.
35. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 2، ص 205.
36. ابوحمزه ی ثمالی، تفسیر القرآن کریم، ص 274.
37. زمخشری، تفسیر کشاف، ج 3، ص 592.
38. عقدالدرر، ص 79.
39. همان، ص 81.
40. حاکم، مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 429.
41. تفسیر کشاف، ج 3، ص 592.
42. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ص 159.
43. عیاشی، التفسیر، ج 2، ص 195.
44. نعمانی، الغیبه، ص 280.
45. سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 67.
46. عیاشی، همان.
47. نعیم بن حماد، الفتن، ج 1، ص 329، ح 941.
48. همان، صص 329، 331، ح 941 و 949.
49. سید بن طاووس، التشریف بالمنن، ص 161، ح 210.
50. متقی هندی، البرهان، ص 112.

منبع مقاله : 
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم
تعداد بازدید از این مطلب: 86
موضوعات مرتبط: عصر ظهور , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


۸ دلیل ناتوانی ۱+۵ برای توافق با ایران

۸ دلیل ناتوانی ۱+۵ برای توافق با ایران 

 

به نظر می‌رسد کشورهای غربی در ادامه بزرگ نمایی نقش تحریم‌ها در مذاکرات هسته‌ای این واقعیت را درک نمی‌کنند که جمهوری اسلامی به هیچ وجه از فناوری بومی هسته‌ای با سوگیری صنعتی دست نخواهد کشید.

در واپسین روزهای برنامه اقدام مشترک ژنو، ماراتن مذاکرات ایران و گروه کشورهای ۱+۵ همچنان کند و طاقت فرسا به پیش می رود. این روزها مذاکره کنندگان خود را آماده می کنند تا در عمان، بخت توافق را بیازمایند. با این حال دکتر ظریف، وزیر خارجه کشورمان آشکارا درباره سابقه بدعهدی آمریکایی ها در قبال جمهوری اسلامی ایران هشدار داده است. اکنون پرسش بزرگ پیش رو این است که چرا کشورهای غربی و اعضای گروه ۱+۵ حاضر به پذیرش راه حل های ابتکاری دیپلمات های ایرانی نیستند؟ به نظر می رسد علاوه بر پیچیدگی های فنی مذاکرات، برخی دلایل کلی تر نیز مانع دستیابی به توافق در مذاکرات هستند:

1. درک اشتباه از جایگاه تحریم در مذاکرات دیپلماتیک

نخستین مانع در تحقق توافق هسته ای تصور ذهنی کشورهای غربی به ویژه مذاکره کنندگان آمریکایی، نسبت به ساز و کار تحریم هاست. تصمیم سازان در کشورهای طرف مذاکره با ایران تصور می کنند که نیروی مولد مذاکرات، تأثیر و فشار تحریم های بین المللی است. آن ها به ۲ واقعیت موازی دیگر توجه نمی کنند. نخستین واقعیت این که مذاکرات درباره موضوع فناوری بومی هسته ای ایران، خیلی پیش تر از تحمیل تحریم های هسته ای شروع شده بود. به عبارت دیگر بود و نبود تحریم ها در اصل مذاکرات تاثیری نداشته است و این تصور فقط ذهنیتی است که کشورهای غربی آن را به مذاکرات ضمیمه کرده اند و اکنون نمی توانند مذاکرات را به عنوان یک هویت مستقل از تحریم ها تصور کنند.

2. فقدان درک انگیزه های دولت دکتر روحانی و دیپلماسی دکتر ظریف

مانع دیگر برای دستیابی به توافق در مذاکرات هسته ای، بی توجهی به دومین واقعیت موازی یعنی استراتژی دولت دکتر روحانی و سیاست خارجی دکتر ظریف برای تعامل سازنده با کشورهای غربی و سازمان های بین المللی است. به عبارت دیگر کشورهای غربی، اهتمام دولت دکتر روحانی به دیپلماسی و توانمندی دکتر ظریف در مذاکرات با کشورهای غربی را به اشتباه به عنوان تاثیرات تحریم های سال های اخیر ارزیابی می کنند. غافل از این که این ۲ ویژگی نیز ماهیتا برآمده از سیاست اعمال تحریم ها نیستند و بی توجهی به آن ها از سوی غرب چیزی جز یک فرصت سوزی تاریخی نیست.

3. درک اشتباه از مواضع حاکمیتی در مذاکرات هسته ای و انتظار بیهوده برای عقب نشینی ایران

به نظر می رسد کشورهای غربی در ادامه بزرگ نمایی نقش تحریم ها در مذاکرات هسته ای این واقعیت را درک نمی کنند که جمهوری اسلامی به هیچ وجه از فناوری بومی هسته ای با سوگیری صنعتی دست نخواهد کشید. بنابراین آن ها به اشتباه تصور می کنند که خط قرمز های حاکمیتی در مذاکرات، فقط ناز کردن هایی برای چانه زنی بیشتر است. سیر مذاکرات از پایان ضرب الاجل اول توافق ژنو در ۲۰ جولای تا به امروز این گمانه را تقویت می کند که کشورهای غربی به اشتباه منتظر یک عقب نشینی تاریخی ناگهانی از سوی ایران هستند. انتظاری که با توجه به واقعیت های کنونی حاکمیتی در ایران و بومی شدن فناوری هسته ای در این کشور بیهوده به نظر می رسد و راه را حتی برای گفت و گو و توافق برای راه حل های میانه و ابتکاری نیز می بندد.

4. اطمینان از این که ایران به دنبال بمب نیست و نخواهد بود

چهارمین دلیل و مانع برای دستیابی به توافق هسته ای، آگاهی کشورهای مذاکره کننده از این واقعیت است که جمهوری اسلامی حتی در بدترین شرایط هم به سمت ساخت بمب هسته ای نخواهد رفت. کشورهای غربی بر خلاف رویکرد رسانه ای که در ۱۰ سال قدمت پرونده کهنه شده هسته ای ایران در پیش گرفته اند، به خوبی و روشنی می دانند که سلاح های کشتار جمعی در دکترین امنیتی ایران جایی ندارد. بنابراین به نظر آن ها حتی شکست در مذاکرات نیز وضعیت را به سمت بدترین شرایط پیش نمی برد.

5. بی توجهی به دشواری فراوان حفظ اجماع منطقه ای و بین المللی در ادامه تحریم ها

به نظر می رسد که کشورهای مذاکره کننده با ایران زیاده از حد به توان خود در حفظ اجماع شکننده علیه ایران خوش بین هستند. اروپایی ها و آمریکایی ها با این تصور که می توانند در آینده نیز هزینه های ایجاد انزوای بین المللی ایران را تحمل کنند، راه را برای حصول توافق هموار نمی کنند. با این حال انبوه مذاکرات علنی و محرمانه با ایران در ماه های گذشته این تصور را کمرنگ کرده است.

6. نقش نمایشی ان پی تی و آژانس در مذاکرات هسته ای

همزمان با کژ فهمی هایی که مانع از دستیابی به توافق شده است، برخی دلایل دیگر نیز موجب شده است که رویکرد سیاسی در مذاکرات مانع بهره وری از ظرفیت های حقوقی و فنی بشود. کشورهای مذاکره کننده با ایران به این دلیل که منشاء قدرت بین المللی خود را در سازمان ها و پیمان های بین المللی نمی بینند، به پیامدهای ادامه روال سیاست زده فعلی که به بی اعتبار شدن ان پی تی، آژانس بین المللی انرژی اتمی و سازمان ملل منجر می شود نیز توجهی نمی کنند. غافل از این که مذاکرات هسته ای با ایران در خلاء انجام نمی شود و دیگر کشورهای جهان نیز در سکوت شاهد روند این مذاکرات هستند.

7. فشارهای سیاسی لابی های ضد ایرانی و ایده های ماجراجویانه

پرونده فناوری هسته ای ایران در نگاه کارشناسان مستقل غربی به مراتب ساده تر از آن چیزی است که شخصیت های سیاسی ترسیم می کنند. کافی است به اظهار نظرهای متعدد در اندیشکده های اروپایی و آمریکایی توجه کنیم. آن ها پیامدهای عدم حصول توافق با ایران را به مراتب مخرب تر از پیامدهای احتمالی توافق با ایران می دانند. با این حال فارغ از تمام این محاسبات منطقی، همه می دانند که کشورهای غربی در مذاکرات با ایران به شدت تحت فشار لابی های ضدایرانی از جمله لابی های صهیونیستی و برخی لابی های اعراب منطقه هستند.

8. رقابت ها و تنازعات داخل گروه ۱+۵

به تمام دلایل فوق برای دشواری دستیابی به توافق جامع در مذاکرات ایران، باید اختلافات داخلی اعضای گروه ۱+۵ را هم بیفزاییم. اگر باج خواهی های سیاسی متقابل روسیه و آمریکا یا باج خواهی های اقتصادی متقابل اروپایی ها و چین را از مذاکرات کنونی حذف کنیم، پذیرش راه حل ابتکاری ایران با استفاده از ظرفیت های حقوقی و فنی آسان تر می شود. اما همه می دانند که پرونده هسته ای ایران فارغ از مواضع دیپلماتیک جمهوری اسلامی، در موارد متعدد در پیچ و خم اختلاف های داخلی گروه ۱+۵ متوقف می شده است.     سیدمحمد اسلامی

تعداد بازدید از این مطلب: 85
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


برای كنترل غریزه شهوت

برای كنترل غریزه شهوت

بي ترديد يکی از نيرومندترين غرايز، نيروي شهوت و غريزه جنسی است. اين نيرو که از ابتداي تولد به صورت نهفته در وجود آدمي به وديعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بي تحرکی را پشت سر مي گذارد، اما به محض شروع دوران نوجواني آرام، آرام زمان بيداري و شکفتگی آن فرا مي رسد و رفته رفته تمامي وجود نوجوان را در بر مي گيرد و بر تمامی رفتار انسان اثر می گذارد. به همين دليل غريزه جنسی و نيروی شهوت فرد را با مشکلاتی مواجه می سازد.

براي تعديل و کنترل غريزه جنسی راه های متعددي وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره مي کنيم. اما قبل از آن بيان اين نکته لازم است که کنترل غريزه جنسي به صورتي که منطبق با فطرت انسانی باشد، امري ممکن و در عين حال پيچيده و دشوار است. آن هايی که از مبانی اخلاقی و معنوی محکم و متينی برخوردارند و نيز از شرايط خانوادگی خوب و مطلوبی از حيث ارزش های اخلاقی بهره مند هستند و اراده قوی دارند، به خوبی مي توانند از پيامدهای منفي آن مصون باشند.
براي کنترل غريزه جنسی هم خود فرد و هم والدين و اطرافيان مسئوليت دارند. آن چه مربوط به خود شما می شود و سؤال شما از اين زاويه است عبارتند از:

۱- برنامه ريزي براي کار مداوم:
جوانان و نوجوانان از نيروی سرشار و فوق العاده ای برخوردارند. اين نيرو اگر در زمينه های ديگر مورد استفاده قرار نگيرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرايط سنی آن ها در قالب امور جنسی و شهوانی ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به کار مداوم عادت کنند و نيرو و توان خود رادر اين زمينه به مصرف برسانند تا حدودی از انحرافات اخلاقی و شهوت و غريزه جنسی در آنان پيشگيری مي شود. کارهای بدنی موجب تعادل جسم و روان می شود. اگر نيک بنگريم افرادي که به کار مداوم مشغول هستند و نيرو و استعدادشان را در زمينه های مثبت و سالم به کار می اندازند، کم تر دچار انحرافات اخلاقی و بحران های روحی می شوند. کار موجب می شود نيرو و انرژی جوان قبل از آن که به چربی های اضافی تبديل گردد و اختلالاتی در ساز و کار اندام های بدن ايجاد گردد، از طريق سوخت و ساز مفيد و سالم به مصرف برسد.

۲- تنظيم خواب:
تحقيقات نشان مي دهد که بيشتر انحرافات به خصوص در زمينه مسايل جنسی از فکرهای ناسالم و خيال پردازی هايی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشي می شود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و يک سری مسايل و موضوعات مربوط به دوره جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشيده خواهد شد. بنابراين، يکی از روش های پيشگيری از انحرافات اين است که برنامه خواب به صورت دقيق تنظيم شود و تا زماني که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نرويد. وقتي به رختخواب برويد که کاملاً خسته و آماده خواب هستيد. لازمة اين کار اين است که در طول روز مشغول فعاليت های مهم بوده و به اندازه کافي کار کرده باشد.
طبيعي است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بيدار خواهد ماند تا به تدريج به خواب رود و چون افکار و انديشه های شهوانی و تحريک آميز معمولاً در اين مواقع به سراغ جوان می آيند، تنظيم ساعات خواب براي جوان، ضرورت خاصي می يابد. يکي از روان شناسان در اين باره مي گويد: نيمه اول شب بيش از نيمه دوم آن به بدن نيرو می دهد بنابراين بايد از آن به نحوی مفيد استفاده شود. و صبحگاهان به محض اينکه از خواب بيدار شديد. بي درنگ از بستر برخيزيد و توجه داشته باشيد که بامدادان بيدار ماندن در بستر خواب، بسيار زيان بار است، جسم را سست و ناتوان مي سازد و وسوسه هاي شوم در دل فرد ايجاد می شود.

۳- دوري از محيط هاي آلوده و ناسالم:
يکي از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محيط آلوده و محرک های شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرک در گرايش های انحرافی، منجر به طغيان غريزه جنسی در جوان مي شود. مسايلي از قبيل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريال های تلويزيونی و فيلم های خارجی و هم چنين استفاده نادرست از اينترنت در تحريک شهوت و غريزه جنسی جوان مؤثر است شايد براي برخی از نوجوانان يادآوری و تذکر مسايل دينی و اخلاقی چيزی بيهوده و غير ضروری تلقی شود، زيرا آن ها نه در فکر سلامت خويش هستند و نه مسايل اخلاقی و دينی را می پذيرند، اما برای شما که روحيه مذهبی قوی داريد و همين مسأله باعث شد تا نگران آينده تان باشيد، گفتن اين مسايل مهم و ضروری است. اگر واقعاً می خواهيد از جوانی تان به خوبی استفاده کنيد و در راه درست و سالم گام برداريد، سعی کنيد از محيط های آلوده و ديدن عوامل تحريک کننده، جداً پرهيز نماييد.

۴- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت:
يکی از زمينه های پيدايش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آن ها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بي برنامه نوجوانان را عاصی و سرگردان می کند. آن ها به تدريج سرخورده و مأيوس می شوند و در نتيجه به دنيای درون خويش پناه می برند و در کنج خلومت و انزوا راهی براي مشغوليت خود می جويند.

۵- بر خورداري از روابط سالم انساني:
جوانان و نوجوانانی که روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بي بند و بار دوست و رفيق هستند، کم کم به انحرافات کشيده می شوند و تحت تأثير امور شهوانی قرار می گيرند. نفوذپذيري جوانان از دوستان و همسالان بيش از ساير گروه ها است. در سنين بلوغ صحبت های آهسته و در گوشی بين نوجوانان بيش تر می شود و محور اين گفتگوها، غالباً مسايل جنسی و امور شهوانی است که به صورت مخفيانه و به دور از انظار بزرگ ترها طرح می شود. براي پيشگيری از انحرافات اخلاقی سعی کنيد از دوستي های آلوده و مشکوک جداً پرهيز نموده و با افراد سالم و مذهبی ارتباط برقرار نماييد.

۶- پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش:
همه آنچه بيان شد، به نحوی می توانند در پيشگيري از انحرافات اخلاقی و طغيان شهوت و غريزه جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بيش از همه ضروری است و به صورت زيربنايی در شخصيت و رفتار جوان مؤثر است. پرورش معنويت و تقويت ايمان و تقواي الهی است. ما در عصری زندگي می کنيم که جهان به شدت در ماديات فرو رفته و يک سره غرق در جاذبه های نفساني و امور شهوانی گرديده است. در شرايط کنونی، خلأ عظيم و هولناکي از اخلاق و معنويت پديد آمده و تمامی مشکلات انسان ها نيز از همين جا ناشی شده است.
اگر با تقويت ايمان و نيروی اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقويت گردند، بدون شک بخشی از مشکلات آنان به ويژه در زمينه مسايل اخلاقي و شهوت و غريزه جنسي درمان می شود.
اگر نوجوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا می بيند و بر اساس عملکرد افراد به آن ها پاداش می دهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش می باشد، در اين صورت احتمال اينکه مرتکب گناه نشود بسيار زياد است.

يقين داشته باشيد، تا زماني که نيروی ايمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقويت نگردد، هيچ ضمانتی از شهوت و انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعيت کنونی که عوامل تحريک کننده بسيار زياد است.بنابراين قبل از هر چيزي سعي کنيد نيروی ايمان و تقوا را در وجود خويش بارور کنيد. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و هميشه نماز خود را اول وقت انجام دهيد، خداوند شما را ياري می کند تا از هر گناهی مصون بمانيد و تحت تأثير شهوت و غريزه جنسی قرار نگيريد. خداوند در قرآن می‎فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ َالْمُنكَرِ؛[عنكبوت/۴۵] به درستی كه نماز انسان را از هرگونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه می‎دارد.» نماز واقعي نه تنها والاترين عامل کنترک شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقی تلقي مي شود، بلکه عامل تهاجمی عليه انحرافات و شهوت ها نيز محسوب می گردد.

۷- تسهيل و تسريع درازدواج:
علاوه بر آن که جوان سعی در کنترل شهوت و غريزه جنسی می کند، بايد برای ازدواج که يگانه راه درست ارضای غريزه جنسی می باشد، نيز اقدام کند به اين معنا که پسرها از ۱۸ سالگي به بعد می توانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرايط را مساعد می بينيد، از همين سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنان چه مورد مناسبی به خواستگاری آن ها آمد به دلايل نوعاً غير موجه و پوچ مثل هنوز زود است، می خواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبي ندارد و... از ازدواج خودداري نکنند و والدين هم سنگ اندازی های غير منطقی نداشته باشند.
اميد است با رعايت اين نکات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانيد غريزه جنسی و حس شهوت را در خويش کنترل و مهار نماييد و زمانی که فرصت مناسب براي ازدواج فراهم گرديد، به ازدواج اقدام کنيد. البته توجه داريد که ازدواج کردن غير از فرزند آوری است اگر میگوييم در اين سن ازدواج کنيد منظور رسيدن به تمام کار کردهای ازدواج نيست.

علاوه بر راهکارهای ارائه شده که رعايت آن ها می تواند به شکل زيربنايی اين مشکل را برطرف کند يک سری توصيه های کاربردی تر به اختصار ارائه می شود:
۱- مراقب نگاه تان باشيد.
۲- از خلوت با نامحرم، سخن گفتن و شوخی کردن با آن ها جداً خودداري کنيد.
۳- از فکر کردن، تصور و تخيل جنس مخالف و مسايل جنسی خودداري کنيد.
۴- از نگاه کردن به تصاوير و فيلم های تحريک کنند جداً خودداري کنيد.
۵- از شوخي های جنسی و محرک پرهيز کنيد.
۶- در صورت شدت شهوت، خوردن غذاهای محرک و داراي کالري زياد مانند خرما، پياز، فلفل و... را به حداقل برسانيد.
۷- براي تعديل نيروی جنسی خود حتماً ورزش و تحرک جسمانی و کار فيزيکی و بدني را در زندگي روزمره خود لحاظ کنيد.
۸- دعا و توسل براي نگهداری ايمان و رفع مشکلات می تواند مفيد باشد.
۹- روزه گرفتن موجب کاهش نيروی جنسی می شود.
۱۰- سعي کنيد در طول روز با وضو باشيد و از نورانيت آن استفاده کنيد.

در پايان توجه شما را به اين روايت جلب مي کنيم:
امام علي(ع) مي فرمايند: «اکره نفسک علي الفضائل فان الرذائل انت مطبوع عليها؛ با سعي و مجاهدت فضايل اخلاقی را به نفس سرکش خود تحميل کن، زيرا خواهش طبيعی بشر بر شهوات و رذايل اخلاقی است.» [فهرست غرر، ص ۳۰۹.]

تعداد بازدید از این مطلب: 69
موضوعات مرتبط: روانشناسی بالینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


متن برنامه مشترک ایران و 5+1 در توافق ژنو

مذاکرات بر این اساس تمدید شد/
متن کامل برنامه مشترک هسته‌ای بدین شرح است:

برنامه اقدام مشترک

مقدمه:

هدف این مذاکرات رسیدن به یک راه حل جامع مورد توافق و بلند مدت است به نحوی که تضمین کند برنامه هسته‌ای ایران کاملاً صلح آمیز باقی خواهد ماند. ایران اعلام می‌نماید تحت هیچ شرایطی به دنبال دستیابی یا گسترش سلاح هسته‌ای نیست. راه حل جامع مذکور مبتنی بر این اقدامات اولیه بوده و به یک گام نهایی منجر خواهد شد که دوره زمانی آن مورد توافق قرار گرفته و به رفع نگرانی‌ها می‌انجامد. این راه حل جامع، ایران را قادر می سازد تا به طور کامل از حقوق خود در بهره گیری از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح آمیز بر اساس مواد مرتبط در معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و با رعایت تعهدات خود بر طبق معاهده از آن برخوردار شود. این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیت‌های عملی و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه هسته‌ای می‌باشد. این راه حل جامع به مثابه یک مجموعه منسجم خواهد بود که هیچ بخشی از آن مورد توافق قرار نمی‌گیرد مگر آنکه در مورد تمامی بخش‌های آن توافق حاصل شود. این راه حل جامع شامل یک فرایند متقابل و قدم به قدم می‌باشد و به رفع همه جانبه تمامی تحریم‌های شورای امنیت، تحریم‌های چندجانبه و تحریم‌های ملی مربوط به برنامه هسته‌ای ایران می‌انجامد.

در فاصله میان گام‌های اولیه و گام آخر، گام‌های دیگری از جمله پرداختن به قطعنامه‌های شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت. 3+3 یا 1+5 و ایران مسئول نهایی کردن و اجرای قدم‌های مورد توافق میان- مدت و راه حل جامع با حسن نیت خواهند بود. یک کمیسیون مشترک از 3+3 و ایران برای نظارت بر اجرای اقدامات میان مدت و بررسی مسائلی که ممکن است پدید آیند، تشکیل خواهد گردید، در حالی که آژانس مسئولیت راستی آزمایی اقدامات مربوط به موضوع هسته‌ای را بر عهده خواهد داشت. این کمیسون مشترک برای تسهیل حل و فصل مسائل مورد نگرانی گذشته و حال با آژانس همکاری خواهد کرد.

عناصر گام اول

گام اول دارای دوره زمانی شش ماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمدید می‌باشد. در این دوره همه اعضاء،با حسن نیت، در جهت حفظ فضای سازنده در مذاکرات فعالیت خواهند کرد.

ایران اقدامات داوطلبانه زیر را به انجام خواهد رساند:

- نیمی از اورانیوم موجود غنی شده 20 درصد را به صورت اکسید 20 درصد برای تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران ذخیره نماید. بقیه UF6 20 درصد را به مواد کمتر از 5 درصد رقیق نماید. خط برگشت پذیر نیز وجود نداشته باشد.

- ایران اعلام می‌کند که برای این دوره 6 ماهه، اورانیوم را به سطح بالاتر از 5 درصد غنی سازی نکند.

- ایران اعلام می‌کند که فعالیت‌های خود در تاسیسات سوخت هسته‌ای نطنز، فوردو و یا راکتور اراک را که توسط آژانس با نام IR-40 شناسائی می‌شود، بیش از این گسترش نخواهد داد.

- همانگونه که ایران در برنامه عملیاتی کردن تاسیسات تبدیل مواد، به آژانس اعلام کرده است، با آغاز خط تبدیل مواد UF6غنی شده تا 5 درصد بهUO2، ایران تصمیم دارد موادUF6  جدیدا غنی شده تاسطح 5 درصد طی 6 ماه آینده را به اکسید تبدیل کند.

- محل‌های جدید برای غنی سازی ایجاد نمی‌شود.

- ایران برنامه تحقیق و توسعه (R & D) تحت نظارت، از جمله برنامه تحقیق و توسعه جاری غنی سازی خود را که با هدف انباشت اورانیوم غنی شده صورت نمی‌گیرد، ادامه خواهد داد.

- عدم بازفرآوری یا ساخت تاسیساتی که توانایی بازفرآوری داشته باشند.

نظارت‌های بیشتر:

- ارائه اطلاعات مشخص به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شامل اطلاعات در خصوص طرحهای تاسیسات هسته‌ای ایران، توصیف ساختمان‌ها در هر یک از سایت‌های هسته‌ای، توصیفی از سطح عملیاتی که در هریک از اماکن که به فعالیت‌های هسته‌ای مشخص اشتغال دارند، اطلاعات در خصوص معادن و تخلیص و اطلاعات در خصوص منابع اولیه.

- ارائه پرسشنامه جدید فنی راکتور اراک به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که توسط آژانس با نام IR-40 شناسایی می‌شود.

- اتخاذ گام‌های لازم برای موافقت با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای انعقاد "رهیافت پادمان" در مورد راکتور اراک که توسط آژانس با نام IR-40 شناسایی می‌شود.

- دسترسی روزانه بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به فردو و نطنز با هدف بررسی فایل‌های ضبط شده دوربین‌ها در مواقعی که آن‌ها برای بازرسی دوره‌ای موسوم به DIV ،IIV ،PIV  و بازرسی‌های سرزده در سایت حضور ندارند.

- دسترسی هدایت شده بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به:

o کارگاه‌های مونتاژ سانتریفیوژ

o کارگاه‌های تولید روتورسانتریفیوژ و محل‌های نگهداری،

o و معادن اورانیوم و تخلیص اورانیوم

در مقابل، 3+3، اقدامات داوطلبانه زیررا انجام خواهند داد:

- توقف تلاش برای کاهش خرید نفت خام ایران به نحوی که مشتریان فعلی بتوانند میانگین میزان کنونی خرید نفت خام خود از ایران را کماکان ادامه دهند. بازگشت مبالغ مشخص از عواید فروش نفت ایران در خارج از کشور به ایران. در مورد معاملات نفتی مذکور، تحریم‌های اتحادیه اروپا و آمریکا بر بیمه و خدمات حمل و نقل مرتبط، تعلیق می‌شوند.

- تعلیق تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا بر:

o صادرات پتروشیمی ایران و نیز تعلیق تحریم خدمات مرتبط

o طلا و فلزات گرانبها، وتعلیق تحریم خدمات مرتبط

- تعلیق تحریم‌های آمریکا بر صنعت خودرو و تعلیق تحریم‌های خدمات مرتبط

- صدور گواهی عرضه ونصب قطعات یدکی برای ایمنی پرواز هواپیماهای غیرنظامی ایران و خدمات مرتبط.

- صدور گواهی بازرسی‌های مرتبط با ایمنی و تعمیرات در ایران و همچنین خدمات مرتبط

- عدم صدور قطعنامه‌های جدیدتحریم هسته‌ای توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد

- عدم صدور قطعنامه‌های جدیدتحریم هسته‌ای از سوی اتحادیه اروپا

- دولت امریکا، در چارچوب اختیارات قانونی رئیس جمهور و کنگره ازتحمیل تحریم‌های جدید هسته‌ای خودداری خواهد کرد.

- یک کانال مالی به منظور تسهیلات تجارت امور انساندوستانه برای تامین نیازهای داخلی ایران با استفاده از درآمدهای نفتی ایران در خارج از کشور ایجاد خواهد شد.

- تجات امور انساندوستانه شامل مراودات تجاری مرتبط با تولیدات غذایی و کشاورزی، دارو، تجهیزات دارویی و مخارج پزشکی بیماران خارج از کشور خواهد بود. این کانال مالی شامل بانکهای خارجی مشخص و بانک‌های ایرانی غیرتحریم شده خواهد بود که به هنگام ایجاد این کانال مشخص خواهند شد.

o کانال مزبور همچنین موارد را در بر می‌گیرد

- نقل و انتقال‌های مالی مورد نیاز برای پرداخت تعهدات ایران به سازمان ملل متحد

- پرداخت مستقیم شهریه به دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها برای دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج از کشور تا مبلغ توافق شده برای یک دوره شش ماهه.

- افزایش آستانه برای اخذ مجوزهای اتحادیه اروپا جهت تبادلات مالی تجارت موارد غیرتحریمی تا مبلغ مورد توافق.

عناصر گام نهایی راه حل جامع*

گام نهایی راه حل جامع که اعضا قصد دارند مذاکره در خصوص آن را در کمتر از یک سال بعد از تصویب این سند، به پایان رسانده و اجرای آن را شروع کنند، عبارتنداز:

- دارای دوره زمانی بلندمدت مشخصی خواهد بود که مدت آن مورد توافق قرار خواهد گرفت.

- بیانگر حقوق و تعهدات اعضاء معاهده عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای و موافقتنامه‌های پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باشد.

- بطور همه جانبه تحریم‌های هسته‌ای شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم‌های چندجانبه و تحریم‌های ملی را برداشته و از جمله گام‌هایی برای دسترسی به حوزه‌های تجاری، فنآوری، مالی و انرژی را بر مبنای یک برنامه تنظیمی که در خصوص آن توافق به عمل خواهد آمد را اتخاذ نماید.

- متضمن یک برنامه غنی سازی باشد که توسط طرفین تعریف می‌گردد، برنامه‌ای که شاخصه‌های آن با موافقت طرفین و منطبق با نیازهای عملی، با محدودیت‌های مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعالیت‌های غنی سازی، ظرفیت غنی سازی، محل‌هایی که در آن غنی سازی انجام می‌شود و ذخایر اورانیوم غنی شده برای دوره زمانی که مورد توافق قرار می‌گیرد، تعیین می‌گردد.

- نگرانی‌های مرتبط با رآکتور اراک که توسط آژانس با نامIR-40 شناخته می‌شود، را کاملا برطرف نماید. بازفرآوری و یا احداث تاسیساتی که قادر به بازفرآوری باشد، ایجاد نخواهد شد.

- اقدامات شفاف ساز و با نظارت بیشترمورد توافق را به طور کامل به اجراء درآورد. پروتکل الحاقی در چارچوب اختیارات رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی تصویب و به اجراء درآید.

- شامل همکاری بین‌المللی هسته‌ای غیر نظامی باشد، که این همکاری‌ها از جمله در خصوص دستیابی به راکتورهای مدرن آب سبک قدرت و تحقیقاتی و تجهیزات مرتبط و نیز عرضه سوخت هسته‌ای مدرن و برنامه های تحقیق و توسعه (R&D) مورد توافق می‌باشد.

به دنبال اجرای موفق گام نهایی راه حل جامع و با سپری شدن کامل دوره زمانی گام نهایی، با برنامه هسته‌ای ایران مانند برنامه هر کشور غیرهسته‌ای دیگر عضو NPT رفتار خواهد شد.

* در خصوص گام نهایی و هر یک از گامهای میانی، این اصل اساسی که «تا در مورد همه چیز توافق نشود، در خصوص هیچ چیزی توافق حاصل نشده است» اعمال می‌شود.

***

در این توافقنامه بندی وجود دارد که توضیحاتی در ذیل سند (پی نوشت) ارائه شده است.

- ایران اعلام می‌کند که فعالیت‌های خود در تاسیسات سوخت هسته‌ای نطنز (1)، فوردو (2) و یا راکتور اراک (3) را که توسط آژانس با نام IR-40  شناسائی می‌شود، بیش از این گسترش نخواهد داد.

1- به این معنی که طی شش ماه، ایران به سانتریفیوژهایی که نصب شده‌اند ولی غنی سازی اورانیوم انجام نمی دهند گاز UF6 تزریق ننماید. سانتریفیوژهای اضافی نصب ننماید. ایران اعلام می‌کند که طی شش ماه اول سانتریفیوژهای موجود را با سانتریفیوژهایی از همان نوع جایگزین می‌کند.

2- در چهار آبشار سایت فردو که در حال حاضر غنی سازی اورانیوم انجام می‌دهند، از این پس غنی سازی بالای 5 درصد انجام نخواهد گرفت و ظرفیت غنی سازی افزایش نخواهد یافت. گاز UF6 به دوازده آبشار دیگر تزریق نمی شود تا در وضعیت غیرعملیاتی باقی بمانند. بین آبشارها اتصال وجود نخواهد داشت. ایران اعلام می‌کند که طی شش ماه اول، سانتریفیوژهای موجود را با سانتریفیوژهای همان نوع جایگزین می‌کند.

3- ایران اعلام می کند که برای رفع نگرانی‌های مربوط به احداث راکتور اراک برای شش ماه به راکتور سوخت تزریق نخواهد شد، یا آب سنگین را به سایت راکتور منتقل نمی‌کند و سوخت جدید را آزمایش نکرده یا سوخت بیشتر برای راکتور تولید نخواهد شد و تجهیزات اصلی باقی مانده نصب نخواهد شد.

4. مطابق برنامه های ایران، تولید سانتریفیوژ در ایران در این شش ماه مخصوص به جایگزینی سانتریفیوژهای آسیب دیده خواهد بود.

5. «تحریم خدمات مرتبط» به معنی هرگونه خدمات موضوع تحریم‌های اجرایی آمریکا یا اتحادیه اروپا، از قبیل بیمه، حمل و نقل یا مالی می‌باشد، تا جایی که هر یک از خدمات مذکور، مرتبط با تحریم بوده و برای تسهیل نقل و انتقالات مالی مورد نظر لازم باشد. این خدمات می‌تواند شامل نهادهای ایرانی تحریم نشده باشد.

6. رفع تحریم‌ها می‌تواند دربرگیرنده هر خط هوایی ایرانی تحریم نشده و نیز ایران ایر شود.
تابناک
تعداد بازدید از این مطلب: 72
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چه توافق هسته‌اي بشود، چه نشود؛ اسرائيل روزبه‌روز ناامن‌تر خواهد شد

چه توافق هسته‌اي بشود، چه نشود؛ اسرائيل روزبه‌روز ناامن‌تر خواهد شد

ما حرفهاي منطقي را قبول ميکنيم، قرارهاي عادلانه و عاقلانه را قبول ميکنيم امّا آنجايي که پاي زورگويي و زياده‌طلبي باشد، نه؛ جمهوري اسلامي از صدر تا ذيل، هم مردمش، هم مسئولينش قبول نخواهند کرد؛ اين را بدانند.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر انقلاب اسلامي صبح روز پنج‌شنبه در ديدار اعضاي مجمع عالي بسيج و نمايندگان اقشار مختلف بسيج، احساس مسئوليت انساني و الهي و بصيرت را دو پايه اصلي تفکر منطقي بسيج دانستند و ضمن تحسين تلاش، جديت و ايستادگي هيأت مذاکره کننده ايراني، به بي نيازي ملت ايران به جلب اعتماد امريکا اشاره کردند و افزودند: به همان دليلي که با اصل مذاکرات مخالف نبوديم با تمديد مذاکرات هم مخالف نيستيم البته هر قرار عادلانه و عاقلانه را قبول مي کنيم اما مي دانيم که اين دولت امريکا است که نيازمند توافق است و از هرگونه عدم توافق ضرر خواهد کرد و اگر اين مذاکرات در نهايت نيز به نتيجه نرسد، جمهوري اسلامي ايران ضرر نخواهد کرد.

متن محور بندي شده بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي بدين شرح است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

و الحمدلله ربّ‌العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا و نبينا ابي‌القاسم المصطفي محمّد و علي آله المنتجبين المطهّرين و صحبه المنتخبين و من تبعهم باحسان ال­­ يوم الدّين.

موفقيت پيروزي قطعي بسيج در عرصه‌هاي واردشده

اوّلاً خوشامد عرض مي‌کنم به شما برادران و خواهران عزيز، نخبگان جامعه‌ي بسيجي کشور و برگزيدگاني که مغز و فکر و علم را با عشق و دل همراه کرديد و در ميداني قدم گذاشتيد که پايان حضور در اين ميدان، پيروزي قطعي است و ان‌شاءالله محبوبيت پيش خداي متعال. خداوند متعال در يک جاي قرآن از کساني ياد ميکند که «يحِبُّهُم وَ يحِبّونَه»(۲) - هم آنها خدا را دوست ميدارند، هم خدا آنها را دوست ميدارد - و در جاي ديگري از قرآن اينها را يا جمعي از اينها را معرّفي ميکند و ميفرمايد: اِنَّ اللهَ يحِبُّ الَّذينَ يقاتِلونَ في سَبيلِه‌ صَفًّا کَاَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوص؛(۳) يعني همين جوان، مرد، زن، نخبه، فرزانه، مؤمن که همه‌ي توانايي‌هاي خود و وجود خود را روي دست گرفته و وارد ميدان کرده؛ همان معنايي که ما براي بسيجي قائليم. خداوند ان‌شاءالله به شماها اجر بدهد، به شما توفيق بدهد، راهنمايي و هدايت خود را لحظه‌اي از شما دريغ نفرمايد و توفيقات خود را روزبه‌روز نسبت به شماها بيشتر کند.

بيانات اين دو برادر عزيز - فرمانده‌ي محترم کلّ سپاه پاسداران و رئيس سازمان بسيج مستضعفين - بيانات متقن و درستي بود؛ بيانات قوي و سنجيده و حساب‌شده‌اي بود. بنده هم چند جمله‌اي را عرض ميکنم.

درخشش بسيج در عرصه‌هاي مختلف عمل

ما بسيج را از اوّل تا امروز در ميدانِ عمل ديده‌ايم؛ در عرصه‌هاي مختلف امّا همه عمل. در دفاع مقدّس - جنگ هشت‌ساله - در سازندگي؛ در فنّاوري‌هاي متنوّع - از سلّول‌هاي بنيادي بگيريد تا انرژي هسته‌اي، اينها کار بسيج است - از حضور پزشکان در بيمارستانهايي نزديک به خطّ مقدّم جبهه، که بنده خودم در آن دوران ديدم اين بيمارستانها را که دشمن با خمپاره‌هاي کوتاه‌بُرد ميتوانست اين مراکز را بزند. پزشکان از تهران، از شهرستان‌ها آماده بودند، بمجرّد اينکه از مرکز جبهه به آنها اطّلاع داده ميشد که راه بيفتند، کيفشان، ساکشان حاضر بود و راه مي‌افتادند ميرفتند در آن‌چنان موقعيتي کار ميکردند؛ از فعّاليتهاي هنري بسيجي، کارهاي هنري برجسته، فعّال و مؤثّر که روزبه‌روز هم بحمدالله تا امروز تکامل پيدا کرده؛ همه‌جا بسيج را ما در ميدانِ عمل ملاحظه کرده‌ايم. منتها عرصه عرصه‌ي بسيار وسيعي است - که حالا بعد هم اشاره خواهم کرد - از عمل علمي، تا عمل هنري، تا عمل جنگي، تا عمل سازندگي، تا عمل اقتصادي و همه‌ي اينها.

منظومه فکري، عقبه و پشتوانه تئوريک بسيج درميدانعمل

آنچه به‌نظرِ اين حقير، کمتر به آن پرداخته شده است و بايد پرداخته بشود، مسئله‌ي عقبه‌ي فکري و پشتوانه‌ي فکري بسيج است. بسيج يک انديشه است، يک فکر است، يک منطق است، يک منظومه‌ي فکري است. علّت اين هم که همه مي‌بينند که تحصيل‌کرده، نخبه، نابغه، از رشته‌هاي مختلف مجذوب بسيج ميشوند، اين است که بسيج صرفاً يک حرکت احساسي نيست؛ يک منطق قوي پشت سرِ بسيج وجود دارد؛ اين منطق، اين علم، وقتي با عمل همراه ميشود، اين غوغا را درست ميکند؛ اين حوادث شگفت‌آور را خلق ميکند. پايه‌ي اين تفکّر چيست؟

دو پايه تفکر بسيجي

من چند جمله‌ي کوتاه درباره‌ي اين تفکّر - تفکّري که قاعده‌ي بسيج است، پشتوانه‌ي بسيج است، عقبه‌ي فکري بسيج است - عرض ميکنم. دو نکته را من در اين مورد عرض ميکنم، [که‌] جاي فکر کردن و بحث کردن و کار کردن دارد.

1- پايه‌ تفکّر بسيج، اعتقاد به مسئوليت الهي انسان است

پايه‌ي اين تفکّر، اعتقاد به مسئوليت انسان است؛ مسئوليت انسان. انسان موجودي است مسئول. نقطه‌ي مقابل اين فکر، حالت احساس بي‌مسئوليتي، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» است. پايه‌ي فکري بسيج اين مسئوليت الهي است که حالا عرض ميکنم مباني ديني مستحکمي دارد. نه فقط مسئوليت در برابر خود و در برابر خانواده‌ي خود و نزديکان خود - که اين هست - بلکه مسئوليت در قبال حوادث زندگي؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غير مسلمان. اين احساس مسئوليت فقط نسبت به انسانهاي هم‌عقيده و مسلِم و مؤمن نيست بلکه حتّي نسبت به غير مسلمين و غير مؤمنين هم احساس مسئوليت ميکند. نقطه‌ي مقابلِ همان دَم‌غنيمتي، ولش کن و حالت تنبلي و حالت گريز از مسئوليت و مانند اينها است. پايه‌ي اصلي بسيج، اين احساس مسئوليت است. اين تفکّر مسئوليت انسان، جزو بينات اسلام است. يعني هيچ‌کس نميتواند در اين ترديد بکند که اسلام، انسان را اين‌جور موجودي ميداند: موجودي که مسئول است، کار از او خواسته شده است.

امر به معروف، نمادي از روحيه مسئوليت پذيري انسان مومن در قبال جامعه

شما ملاحظه کنيد احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربه‌معروف و نهي‌ازمنکر. امر به معروف يعني شما همه مسئوليد که معروف را، نيکي را گسترش بدهيد، امر کنيد به آن؛ نهي از منکر [يعني‌] زشتي را، بدي را، پلشتي را نهي کنيد؛ جلوي آن را بگيريد با شيوه‌هاي مختلف. معناي اين چيست؟ معناي اين، مسئوليت در قبال سلامت عمومي جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولي؛ آن يکي مسئول است.

جهاد، جلوه ديگري از روحيه مسئوليت پذيري انسان مومن در قبال جامعه

يا مسئله‌ي جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهايي است که پشت پرده‌ي سياستهاي استعماري و استکباري و استبدادي قرار داده شده‌اند که نور اسلام به اينها نرسد؛ نور هدايت به اينها نرسد. جهاد براي دريدن اين پرده‌ها و اين حجابها است؛ جهاد اسلامي اين است. بحث اينکه آيا جهاد، دفاعي است يا ابتدائي است يا مانند اينها، بحثهاي فرعي است؛ بحث اصلي اين است: ما لَکُم لا تُقاتِلونَ في سَبيلِ اللهِ وَ المُستَضعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛(۴) چرا جهاد نمي‌کنيد، مقاتله نمي‌کنيد، نبرد نمي‌کنيد در راه خدا - و بلافاصله [ميگويد ]- و در راه مستضعفين، براي نجات مستضعفين؟ اين احساس مسئوليت است؛ يعني شما برو جان خودت را به خطر بينداز و جانت را کف دستت بگير در ميدانهاي خطر، براي اينکه مستضعفان را نجات بدهي؛ معناي اين، همان مسئوليت است ديگر.

نشانه‌هايي از اهميت تقويت روحيه مسئوليت پذيري در اسلام

يا اين حديث معروفِ «مَن اَصبَحَ وَ لَم يهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمينَ فَلَيسَ بِمُسلِم»؛(۵) و از اين قبيل، فراوان آيات و رواياتي در متون اسلامي است که اين جزو بينات اسلام است؛ يعني اسلام انسان را اين‌جور خواسته است که مسئول باشد؛ هم نسبت به خود، هم نسبت به نزديکان خود، هم نسبت به جامعه‌ي خود، هم نسبت به بشريت مسئول است. که حالا اگر برويد دنبال اين فکر را در متون اسلامي بگيريد، چيزهاي عجيب‌وغريبي انسان مشاهده ميکند از اين اهتمام و از اين احساس مسئوليت.

پيغمبر اکرم پيش خداي متعال التماس ميکند، تضرّع ميکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومي»؛(۶) قومش همانهايي بودند که او را ميزدند، او را طرد ميکردند، او را تهديد به قتل ميکردند، اين‌همه بر او زحمت وارد مي‌آوردند، او پيش خداي متعال التماس ميکند که خدايا، اينها را نجات بده، اينها را شفا بده، اينها را هدايت کن! اين پيغمبر. اميرالمؤمنين وقتي‌که مي‌شنَود که سپاهيان معاويه رفتند آن شهر را غارت کردند با غصّه ميگويد که - بَلَغَني اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کان يدخُلُ عَلَي المَراَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَي المُعاهِدَة(۷) - مردهاي اين لشکرِ غارتگر وارد خانه‌ي مسلمان و معاهَد (معاهد يعني غير مسلماني که در زير سايه‌ي اسلام زندگي ميکند؛ مسيحي، يهودي) ميشدند، به زنها اهانت ميکردند، دستبند زنها را مي‌گرفتند، زيور زنها را مي‌گرفتند، بعد حضرت ميفرمايد که اگر مسلمانْ از اين غصّه بميرد، جا دارد. شما ببينيد؛ يعني احساس مسئوليت تا اين حد است. نمي‌گويد اگر امير مسلمين بميرد جا دارد؛ ميگويد اگر انسان، اگر مسلمان از اين غصّه بميرد جا دارد. اين همان احساس مسئوليت است. پايه‌ي اصلي حرکت بسيج اين است: احساس مسئوليت الهي.

2- پايه‌ ديگر تفکّر بسيج، داشتن بصيرت است

دوّمين پايه که در کنار اين هست که مکمّل پايه‌ي اوّل است، عبارت است از بصيرت، روشن‌بيني.

معناي بصيرت

يعني چه؟ يعني شناخت زمان، شناخت نياز، شناخت اولويت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسيله‌اي که در مقابل دشمن بايد به کار برد؛ اين شناخت‌ها؛ بصيرت است. هميشه با يک سلاح نميشود مبارزه کرد. در همه‌ي ميدانها با يک سلاح نميشود رفت. کدام سلاح را به کار بيندازيم؟ دشمن کجا است؟

تبعات احساس مسئوليت بدون داشتن بصيرت

بارها من عرض کرده‌ام اينهايي که بصيرت ندارند - مثل اين بيچاره‌هايي که در فتنه گرفتار شدند - مثل کساني‌اند که در تاريکي شب، در مه غليظ، در غبار ميخواهند مخالفي را، دشمني را بزنند؛ خب نمي‌داند دشمن کجا است؛ يکي از اوّلين شرايط جنگهاي نظامي، اطّلاعات است؛ برويد اطّلاع کسب کنيد و ببينيد دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتيد، شما ممکن است جايي را بزنيد که دوست آنجا است؛ کسي را بزنيد که با شما دشمن نيست و به دشمن کمک کنيد؛ گاهي اين‌جوري مي‌شود. اگر بصيرت نبود، ميشود اين؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِس؛(۸) شبهات و ناداني‌ها و نفهمي‌ها به کسي که عالم به زمان خود است، هجوم نمي‌آورند؛ ميفهمد چه‌کار بايد بکند. اگر اين نبود، مشکل به‌وجود خواهد آمد، حتّي اگر آن احساس مسئوليت هم باشد.

بعضي‌ها احساس مسئوليت داشتند در دوران مبارزات امّا نميفهميدند اين را کجا خرج کنند؛ جايي خرج ميکردند که به ضرر حرکت عظيم مبارزاتي امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همين‌جور؛ تا امروز هم همين‌جور است. بعضي‌ها احساس دارند، احساس مسئوليت ميکنند، انگيزه دارند امّا اين انگيزه را غلط خرج ميکنند؛ بد جايي خرج مي‌کنند؛ اسلحه را به آنجايي که بايد، نشانه نمي‌گيرند؛ اين بر اثر بي‌بصيرتي است.

حالا ما چند سال پيش در قضيه‌ي فتنه گفتيم بصيرت؛ بعضي دهن‌کجي کردند که بصيرت! بله، بصيرت؛ بصيرت که نبود، هرچه که مسئوليت و انگيزه بيشتر باشد، احساس بيشتر باشد، خطر بيشتر است؛ اطميناني ديگر نيست به اين آدم بي‌بصيرت و بدون روشن‌بيني که دوست را نمي‌شناسد، دشمن را نمي‌شناسد و نميفهمد کجا بايد اين احساس را، اين نيرو را، اين انگيزه را خرج کند. اين پس شد رکن دوّم که بسيار بسيار لازم است. اگر اين رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهي درمي‌آيد، جهادش هم اشتباهي درمي‌آيد، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا ميشود، و به کج‌راهه مي‌افتد.

نمونه‌هايي از بصيرت حضرت امام خميني(ره)

رحمت خدا و رضوان خدا بر امام بزرگوار که همه‌ي اين چيزها را فکر کرد؛ آن چشم تيزبين و روشن‌بين، آن بصيرت الهي، بدون اينکه درس سياست در جايي خوانده باشد، از کسي فراگرفته باشد، همه‌ي آن چيزهايي را که در اين زمينه لازم بود، از خداي متعال الهام گرفت؛ به آن قلب پاکيزه الهام شد.

امام هم بسيج را درست کرد، هم جهت را نشان داد. امام فقط نگفت حرکت کنيد، راه بيفتيد، احساس مسئوليت کنيد، بسيجي باشيد؛ نه، گفت که چه کار کنيد. به ما گفت هرچه فرياد داريد بر سر آمريکا بکشيد. اين يعني جهت دادن؛ يعني ياد دادن که چه کار کنيد، کدام طرف برويد، کجا را نشانه بگيريد؛ اين را به ما ياد داد.

بصيرت امام در اداره امور جنگ

در دوران جنگ، در هشت سال دفاع مقدّس، مکرّر گفت: جنگ در رأس امور است. ماها مسئول بوديم در کشور - بنده رئيس‌جمهور بودم، يکي ديگر مسئول ديگري بود - هزار جور کار داشتيم. مأمور و مسئول وقتي‌که اين‌همه کارهاي اجرايي دوروبرش هست، گاهي غفلت ميکند، [امّا] امام راه را نشان داد به همه - به مسئولين، به مردم، به جوانها - [که‌] جنگ در رأس امور است. همين هم بود. جهت داد به همه که برويد سراغ اين کار؛ اين مهم است.

بصيرت امام در ماجراي جنگ با ­رژيم اشغالگر قدس

در قضيه‌ي حرکت به سوريه براي جنگيدن با رژيم اشغالگر قدس که خوشحال بودند جوانهاي ما - دو نفرشان هم پيش من آمدند که هر دو الان جزو شهداي عالي‌مقام ما هستند - که ميخواهند بروند بجنگند. امام مطّلع نبودند؛ بعد که مطّلع شدند، گفتند که راه مبارزه‌ي با اسرائيل از عراق ميگذرد؛ جلوي آن را گرفتند. و آنهايي که رفته بودند برگشتند. ببينيد؛ اين، فهميدن اولويتها است، شناختن اولويتها است. امام راه را، جهت را نشان ميداد.

بصيرت امام و مساله حفظ نظام

فرمود حفظ نظام از اوجب واجبات يا اوجب واجبات است؛ يعني همه‌ي مسائل بعدي، فرع اين مسئله است. اين جهت را به ما نشان داد. ممکن است جنابعالي با رفيقت سرِ يک قضيه‌اي کوچک يا بزرگ اختلافِ‌نظر داشته باشيد امّا در حفظ نظام، هردو به‌قدرِ هم مسئوليد.

آنهايي که نفهميدند اين حرف امام را، در يک جاهايي خطاهاي فاحش کردند. امام، جهت را نشان ميداد. اين مرد بزرگ، اين‌جوري حرکت ميکرد.

احساس مسئوليت و بصيرت، ترسيم کننده دايره بسيجيان و عرصه‌اي فعاليت آنان

خب، پس پايه‌ي فکري، در درجه‌ي اوّل، آن احساس مسئوليت است که اين عقبه‌ي فکري بسيار مستحکمي است براي شما که ميخواهيد در عرصه‌ي بسيج حرکت بکنيد، و شرط لازم که پايه‌ي دوّم محسوب ميشود، بصيرت است؛ از اين دو چيز يک لحظه نبايد غفلت کرد. آن احساس مسئوليت - يعني براي خدا، صَبراً وَ احتِساباً؛(۹) پروردگارا، من اين کشف علمي را ميکنم، اين مطالعه را ميکنم، اين کار هنري را خلق ميکنم، اين مبارزه را ميکنم، اين عمل اقتصادي را انجام ميدهم، اين کمک را به زيد ميکنم، اين مبارزه را با عَمرو ميکنم، براي تو؛ چون از من مسئوليت خواسته‌اي - اين احساس مسئوليت و احساس تعهّد الهي؛ بعد هم آگاهي: بدانيم کجا هستيم، جاي ما کجا است، جاي دشمن کجا است، دشمن کيست، با دشمن با چه سلاحي بايد مبارزه کرد. اين هم رکن دوّم. با اين نگاه، هم دايره‌ي بسيجيان مشخّص ميشود، هم عرصه‌هاي فعّاليت بسيج روشن ميشود.

چه کساني بسيجي هستند؟

امّا دايره‌ي بسيجيان. بسيجي کيست؟ هر کسي که در اين بستر اعتقادي و انساني که عرض کرديم، به فعّاليت مشغول است، بسيجي است.

نيروي مقاومت بسيج، نماد نهضت عظيم عمومي فراگيرِ ملّي

البتّه نيروي مقاومت بسيج، نماد اين نهضت عظيم عمومي فراگيرِ ملّي است؛ نماد نظم و انضباط و جهت‌گيري درست و تعليم‌وتربيت است. بسيجي، نامِ بسيجي و عنوان بسيجي، فراگير است؛ نيروي مقاومت بسيج، آن قلعه‌ي اصلي، جايگاه و مرکز و قرارگاهِ اصلي اين چتر عظيمي است که همه‌ي ملّت را در بر ميگيرد؛ الهام‌بخشِ نظم است، الهام‌بخش حضور است، الهام‌بخش حرکت است؛ چه در جامعه، چه در قشرهاي مختلف، چه در دانشگاه، چه در مدرسه، چه در حوزه‌ي علميه؛ در هر نقطه‌اي؛ حضور نيروي مقاومت بسيج به اين معنا است. خط دهي، راهنمايي، انضباط، نظم، تعيين وظايف گوناگون نسبت به اين مجموعه تا آنجايي که توانش و امکانش برسد - همان‌طور که حالا برادران شرح دادند - طبعاً امکانات امکانات محدودي است، و تا حالا به اينجا منتهي شده است که اين ده‌ها ميليون الحمدلله آمده‌اند. اين، دايره و حيطه‌ي حضور انساني بسيجيان.

عرصه‌هاي بي‌پايان حضور بسيج

امّا عرصه‌ها. عرصه‌ها بي‌پايان است. عرصه‌ها هيچ محدوديتي ندارد. عرصه‌ي دفاع، عرصه‌ي سياست، عرصه‌ي سازندگي، عرصه‌ي اقتصاد، عرصه‌ي هنر، عرصه‌ي علم و تحقيق، تشکّل‌هاي مذهبي، عزاداري‌ها؛ همه‌جا و همه‌جور؛ اينها عرصه‌هاي حضور بسيج است؛ همه‌جا در همه‌ي اين مراکز هم ما الگو داريم؛ الگوهاي برجسته‌اي داريم که اينها نشان دادند که برجسته‌اند، بزرگند.

شهيد چمران؛ تجلي تفکربسيجي

در جنگ سرداران بزرگي داشتيم، شخصيت‌هاي برجسته؛ حالا بعضي‌ها نخبه‌ي علمي بودند، آمدند در جنگ شدند سرباز و فعّال و تفنگ‌به‌دست؛ مثل مرحوم شهيد چمران. چمران يک نخبه‌ي علمي بود، نخبه‌ي هنري هم بود؛ خودش به من ميگفت: من در عکّاسي هنرمندم. آمده بود جنگ، لباس نظامي پوشيده بود، شد نظامي؛ [امّا] قبل از اينکه وارد اين ميدان بشود، نخبه بود. بعضي قبل از اينکه وارد اين ميدان بشوند نخبه نبودند، اين ميدان آنها را به فلک رساند؛

شهيد برونسي؛ تجلي تفکربسيجي

مثل اوستا عبدالحسين بنّا،(۱۰) که يک شاگرد بنّا بود؛ وارد ميدان جنگ شد، رسيد به خورشيد، اوج گرفت، نخبه شد، آن هم چه نخبه‌اي! اينها برجسته‌اند.

مرحوم کاظمي آشتياني؛ تجلي تفکربسيجي

ما در علم و تحقيق نخبه‌هاي برجسته‌اي داريم، مثل مرحوم کاظمي آشتياني که اين سلّول‌هاي بنيادي و اين تشکيلات عظيم را راه انداخت و انسانهاي زيادي را تربيت کرد - همکارانش هم همان‌جور هستند؛

شهداي هسته‌اي؛ تجلي تفکربسيجي

امروز هم بحمدالله اين حرکت ادامه دارد - يا مثل شهيد شهرياري؛ که اين روزها اسم شهيد شهرياري را مي‌آوريم، چون اين روزها سالگرد شهادت او است؛(۱۱) بقيه هم همين‌طور: رضايي‌نژاد، علي‌محمّدي، احمدي روشن؛ اينها نخبگاني بودند در وادي علم و تحقيق که بسيجي‌وار کار کردند؛ شهيد شهرياري بسيجي‌وار کار کرد.

آن روزي که درها را به روي ملّت ايران خواستند ببندند - با آن شيوه‌هايي که حالا خيلي‌ها از آحاد مردم در تلويزيون، در خبرها چيزهايي را شنفتند، خيلي‌ها هم پشت پرده است که بعدها روشن خواهد شد که چقدر خباثت کردند - که محصول اين راديو داروها به دست مردم نرسد و جمهوري اسلامي دچار مشکل بشود و گفتند «نمي‌فروشيم» که اين مرکز تهران تعطيل بشود، اينها - مرحوم شهيد شهرياري - هم مشغول کار شدند، تلاش کردند، که بعد آمدند به ما گفتند که توانستيم بيست درصد را توليد کنيم، بعد هم آمدند به ما اطّلاع دادند که ما لوله‌ي سوخت و صفحه‌ي سوخت را هم ساختيم؛ دشمن [متحير] ماند. اين کار کار بسيجي بود؛ اين کار کار معمولي نبود. در همه‌ي اين ميدانهايي که ذکر کرديم، هزاران انسان بزرگ بودند و هستند و تلاش کردند که بعضي را اسم آورديم.

بسط و گسترش تفکربسيجي در جهان

خب اين تفکّر که تفکّر بسيجي است و امام بزرگوار ما اين را در ايران اسلامي خلق کرد، اين صادر شده. بارها گفتيم، مفاهيم انقلاب و مفاهيم اسلام، مثل عطر گلهاي بهاري است؛ هيچ کسي نميتواند جلوي آن را بگيرد؛ پخش ميشود، همه‌جا ميرود؛ نسيم روح‌افزا و روان‌بخشي است که همه‌جا را به خودي خود ميگيرد؛ حالا جنجال کنند، دادوبيداد کنند؛ رفته، صادر شده و الان شما در کشورهاي گوناگوني ملاحظه کنيد؛ اين تفکّر در لبنان دارد فعّاليت ميکند، در عراق دارد فعّاليت ميکند؛ جوانهاي عراقي حرکت کردند همراه ارتششان شدند توانستند اين پيروزي‌ها را به دست بياورند؛ در سوريه همين‌جور، در غزّه همين‌جور، در فلسطين همين‌جور، در يمن همين‌جور، ان‌شاءالله در قدس شريف و براي نجاتِ الاقصي هم همين‌جور.­

جمهوري اسلامي به برکت تفکّر بسيجي و عمل و حرکت بسيجي شکست‌ناپذير است.

خب اين روشن شد. حالا بنده عرض ميکنم به همين دليل ايران اسلامي شکست‌ناپذير است. آنهايي که نظام اسلامي و جمهوري اسلامي را تهديد ميکنند که ما چنين ميکنيم، چنان ميکنيم بدانند: جمهوري اسلامي به برکت تفکّر بسيجي و عمل و حرکت بسيجي شکست‌ناپذير است.­

اکثريت ملت ايران بسيجي‌اند

هر فرد ايراني بالقوّه يک بسيجي است، مگر عدّه‌ي معدودي که يا دچار خودپرستي‌اند يا دچار شهوت‌پرستي‌اند يا دچار پول‌پرستي‌اند يا دستشان زير سنگ دشمن است، آنها را ميگذاريم کنار؛ معدودند، زياد نيستند. اکثريت قاطع ملّت ايران بالقوّه بسيجي‌اند؛ دليل شکست‌ناپذيري نظام جمهوري اسلامي اين است.

مخالفت ما با روحيه استکباري آمريکا

منتها بايد حواسّ همه جمع باشد؛ امتحان هميشه هست، براي همه هست؛ حرکت نبايد سست بشود؛ جهت حرکت اشتباه نبايد بشود؛ جهت حرکت به سمت استکبار است، مقابله‌ي با استکبار است.

ما هم که اسم آمريکا را بارها مي‌آوريم؛ ملّت ما، خود ما؛ [چون‌] مسئله‌ي آمريکا به‌خاطر استکبار است، چون آمريکا يک دولت استکباري است، چون روش [آمريکا] استکباري است؛ ما با آمريکا به‌عنوان يک مجموعه‌ي جغرافيايي يا به‌عنوان يک ملّت، به‌عنوان يک مجموعه‌ي انساني هيچ مسئله‌اي نداريم، آن هم مثل بقيه‌ي کشورها؛ مسئله‌ي ما با آمريکا، مسئله‌ي استکبار آمريکايي است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگويند، زياده‌طلبند؛ همين حرفهايي که اين چند روز سرِ همين مذاکرات هسته‌اي زدند، شما ببينيد؛ چند ماه مذاکره کردند و حالا تمديد کردند، [بعد] شروع کردند مثل هميشه حرف زدن.

با تمديد مذاکرات هسته‌اي مخالف نيستيم

خب، حالا بنده دو سه جمله در اين زمينه‌ها عرض بکنم: اوّلاً بنده با تمديد مذاکرات مخالف نيستم، همچنان‌که و به همان دليل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با اصل مذاکرات هم مخالفت نکرديم؛ دليلش را هم براي مردم بيان کرديم؛ بنده در سخنراني دلايل آن را هم گفتم؛ حالا هم با تمديد مذاکرات مخالفت نميکنيم.

هيئت مذاکره کننده‌ي ايراني پرتلاش و جدّي هستند؛ ايستادگي ميکنند، با منطق حرف ميزنند، زير بار حرف زور نميروند

اين را هم در کنار آن عرض بکنم که هيئت مذاکره کننده‌ي ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّي هستند؛ ايستادگي ميکنند، با منطق حرف ميزنند، زير بار حرف زور نميروند، دارند کار ميکنند؛ اين را هم همه توجّه داشته باشند. حالا جزئيات و آنچه را در اين گفتگوها ميگذرد، غالباً مردم مطّلع نيستند؛ نه، با جدّيت، با منطق، با دلسوزي دارند کار ميکنند و منطقي هم عمل ميکنند. برخلاف طرف مقابل و عمدتاً آمريکا که هر روز يک حرفي ميزنند - در مجلس خصوصي و در نامه پراکني يک‌جور حرف ميزنند؛ در محضر عموم و در اظهارات عمومي‌شان يک‌جور ديگر حرف ميزنند؛ امروز يک حرفي را ميزنند، فردا آن حرف را پس ميگيرند، خطّ مستقيم و صراط مستقيم وقتي نبود، اين است ديگر؛ براي مشکلات داخلي خودشان ميخواهند از اينجا و از مذاکرات استفاده کنند؛ لذا مجبورند جوري حرف بزنند، آنجا جوري حرف بزنند اينجا - [امّا] هيئت ما نه؛ هيئت ما با منطق و محکم، در مقابل آنها قرار دارند. البتّه در ميان اين مذاکره‌کننده‌ها و اين چند نفري که در مقابل ايران [هستند] - ايران يک‌تنه است، آنها يک لشکرند؛ چند کشورند که پشت سرِ هر کدام از آنها يک لشکر ديپلمات و روابط عمومي و عکّاس و تحليلگر و مانند اينها هست - از همه بداخلاق‌تر آمريکايي‌ها هستند، از همه موذي‌تر انگليس‌ها هستند.

اگر اين مذاکرات به نتيجه نرسد، آن که بيش از همه ضرر مي‌کند آمريکايي‌ها هستند!

خب، حالا مذاکرات را تمديد کردند، همه بدانند - هم آن کساني که طرف مذاکره‌اند، هم اين کساني که در داخل نگران اين مسئله‌اند و نگاهشان به اين مذاکرات است - که اگر اين مذاکرات به نتيجه نرسد، آن که بيش از همه ضرر ميکند ما نيستيم، آمريکايي‌ها هستند. ما با ملّت خودمان روراست هستيم. حقيقت مطلب را با ملّت در ميان ميگذاريم، به ملّتمان ميگوييم، تا حالا هم فهميده‌اند، با دلايل متعدّد هم ميشود اين را قطعي و مدلّل کرد که قصد واقعي استکبار و غرب در مقابل ايران، جلوگيري از رشد و اقتدار ملّت ايران است؛ قصد واقعي اين است که از عزّت روز افزون ملّت ايران جلوگيري کنند؛ مسئله‌ي هسته‌اي يک بهانه است، بهانه‌هاي ديگري هم در کنار اين هست. مسئله‌ي اصلي اين است که استعدادهاي ملّت ايران بتدريج بُروز و ظهور پيدا کرده است، دارد پيشرفت ميکند در همه‌ي ابعاد؛ ابعاد سياسي، ابعاد علمي، ابعاد گوناگون اجتماعي، و دارد اقتدار پيدا ميکند، اينها از اين ناراضي‌اند، از اين ناراحتند، جلوي اين را مي‌خواهند بگيرند؛ تحريم و فشار هم به همين نيت است، تحريم و فشار اقتصادي به خاطر همين است که بلکه بتوانند از تلاشهاي رو به گسترش ملّت ايران جلوگيري کنند؛ لذا تحريم مي‌کنند، فشار مي‌آورند، فشار اقتصادي مي‌آورند، البتّه خب فشار اقتصادي عامل مهمّي است. ما با ملّتمان راحت حرف مي‌زنيم، آنها اين‌جور نيستند، ملّتشان آنها را قبول ندارد. محبوبيت رئيس‌جمهورشان روز به روز کم شده است؛ اين آمارهايي است که خودشان مي‌دهند؛ آن روزي که اين رئيس‌جمهور انتخاب شد، محبوبيتش بالا بود؛ تا امروز، روز به روز اين محبوبيت کاهش پيدا کرده است، [چون‌] مردم به نظام سياسي‌شان بي‌اعتقادند.

مشارکت پايين مردم در انتخابات آمريکا ، نشان از عدم مقبوليت نظام سياسي اين کشور

در همين انتخابات اخيرِ آمريکا عدّه‌ي شرکت‌کنندگان بسيار پايين بود، که خودشان هم اين را به زبان آوردند و گفتند؛ يعني اين تشکيلات و اين نظام را مردم خودشان قبول ندارند، اميدي به آن ندارند. اين را مقايسه کنيد با حضورِ ۶۵ درصدي و ۷۰ درصدي ملّت ما در پاي صندوقهاي انتخابات. الان اينها با آحاد ملّت خودشان مسئله دارند؛ همين خبرهاي فرگوسن و ايالت ميسوري و مانند اينها را که شنفته‌ايد، با مردم خودشان دارند ميجنگند! گزارشهاي خودشان ميگويد که پليس آمريکا در يک‌سال بيش از چهارصدنفر از شهروندان را به بهانه‌هاي مختلف به قتل رسانده؛ پليس، نه دستگاه قضايي! اينها با ملّت خودشان هم ميانه‌ي خوبي ندارند، ملّتشان هم اينها را قبول ندارند، آنها مشکل دارند، آنها احتياج دارند به يک موفّقيت، به يک پيروزي بزرگ. ما نه، ما احتياجي نداريم.

راه حل اصلي تکيه بر اقتصاد مقاومتي است

يکي از افراد هيئت مذاکره‌کننده چندي پيش حرف خوبي زد، گفت اگر به توافق هم نرسيديم، آسمان به زمين نمي‌آيد، دنيا به آخر نميرسد؛ خب، نشود. حرف درستي است. ما آن‌چنان که حالا آنها خيال کردند، ضرر نميکنيم؛ تصوّر کردند که اگرچنانچه چنين بشود، چنان خواهد شد؛ نه، راه حل وجود دارد، راه حل همين اقتصاد مقاومتي است که ضربه‌هاي دشمن را اوّل کم اثر ميکند، کاهش ميدهد که اين مالِ کوتاه‌مدّت است، در ميان‌مدّت و بلندمدّت به حرکت عظيمِ مردم اوج ميدهد. اقتصاد مقاومتي اين‌جوري است. آن‌کساني که صاحب‌نظر در زمينه‌ي اقتصادند، بعد از آنکه ما اقتصاد مقاومتي را اعلام کرديم، قضاوتشان اين بود. ما راه حل داريم، آنها راه حل ندارند.

چند کشور زياده خواه، مدعي نمايندگي جامعه جهاني!

با همه‌ي اينها، خب استکباري حرکت مي‌کنند. همين حرفهاي چند روز اخيرشان را شما بشنويد؛ مي‌آيند مي‌ايستند و مي‌گويند ايران بايد اعتماد جامعه‌ي جهاني را جلب کند. اسم خودشان را مي‌گذارند جامعه‌ي جهاني! آمريکا و انگليس و فرانسه و چند کشور مستکبر، شده‌اند جامعه‌ي جهاني؛ اين جامعه‌ي جهاني است؟ حدود ۱۵۰ کشور عضو غيرمتعهّدها که دو سال پيش در تهران جلسه داشتند، جامعه‌ي جهاني نيستند؟ نزديک به پنجاه رئيس‌جمهور و رئيس‌کشور و رئيس‌دولت که در آن اجلاس به تهران آمدند و شرکتِ فعّال کردند، اينها جامعه‌ي جهاني نيستند؟ ميلياردها مردمي که در اين کشورها زندگي مي‌کنند، جامعه‌ي جهاني نيستند؟ همين چند کشور - آن هم کشورهايي که رؤسا از مردم خودشان غالباً منقطعند - جامعه‌ي جهاني‌اند؟ «اعتماد جامعه‌ي جهاني را جلب کنيد» يعني اعتماد ما را، يعني اعتماد آمريکايي‌ها را! ما نميخواهيم اعتماد آمريکا را جلب کنيم. ما اصلاً به اعتماد آمريکا هيچ احتياجي نداريم. ما نياز نداريم شما به ما اعتماد کنيد؛ اعتماد شما به ما، هيچ اهمّيتي براي ما ندارد. ما هم به شما اعتماد نداريم، مردمتان هم به شما اعتماد ندارند.

چه توافق هسته‌اي بشود، چه نشود؛ اسرائيل روزبه‌روز ناامن‌تر خواهد شد

بعد ميگويد امنيت اسرائيل بايد حفظ شود. اوّلاً اسرائيل روزبه‌روز ناامن‌تر خواهد شد؛ چه توافق هسته‌اي بشود، چه نشود؛ اين را بدانيد امنيت اسرائيل تأمين نخواهد شد چه توافق هسته‌اي بشود و چه نشود.

تلاش‌هاي سردرمداران آمريکا براي راضي نگهداشتن شبکه‌ي سرمايه‌داران صهيونيست

امّا اينکه حالا شما ميگوييد امنيت اسرائيل بايد حفظ بشود، من ميگويم اين حرف هم حرف صادقانه‌اي نيست. براي دولت‌مردان و دولت‌زنانِ آمريکا، امنيت اسرائيل مسئله‌ي اصلي نيست، مسئله‌ي اصلي چيز ديگري است. مسئله‌ي اصلي براي اين حضرات، راضي نگهداشتن شبکه‌ي سرمايه‌داران صهيونيست است که رگِ حيات اينها را در دست گرفته‌اند. مسئله‌ي آنها اين است؛ والّا اسرائيل باشد يا نباشد، چه اهمّيتي براي اينها دارد؟ آنچه برايشان مهم است اين است که رگِ حياتشان را داده‌اند به دستِ شبکه‌ي سرمايه‌داران صهيونيست؛ آنهايي که هم به اينها رشوه ميدهند، هم اينها را تهديد ميکنند؛ رشوه ميدهند - رشوه‌ي پولي، پول به آنها ميدهند - [آنها هم‌] پول ميگيرند؛ رشوه‌ي مقامي و وعده‌ي مقام ميدهند و اگر با آنها که نبض اقتصاد آمريکا را در دست دارند ساخت و پاخت نکنند، از رسيدن به مقامات عالي - مثل رياست جمهوري، مثل وزارت و مانند اينها - خبري نيست؛ مسئله برايشان اين است. تهديد هم ميکنند؛ اگرچنانچه اينها بر خلاف ميل آن شبکه‌ي خطرناک عمل بکنند تهديدشان ميکنند، يا تهديد ميکنند به اينکه شما را وادار ميکنيم به استعفا، يا براي شما رسوايي درست ميکنيم! که اينها را در زندگي آمريکايي در اين چند سال ديده‌ايد؛ يکي را متّهم ميکنند، يکي را بدنام ميکنند، براي يکي ماجراي فساد جنسي درست ميکنند، يکي را وادار به استعفا ميکنند، يکي را هم ترور ميکنند؛ از اين رؤسا و بزرگان، کساني را ترور هم کردند؛ دست آنها باز است! شما از اين ميترسيد، شما ملاحظه‌ي اين را ميکنيد؛ مسئله‌ي امنيت اسرائيل نيست، مسئله‌ي امنيت خودتان است.

ملت و مسئولين ايران، زيز بار حرف زور نمي‌رود

اينها مستکبرند، اين‌جوري حرف ميزنند، ما هم آبمان با مستکبرين به يک جو نميرود. خب، اگر حرف منطقي‌اي وسط بيايد، حرفي نداريم؛ ما حرفهاي منطقي را قبول ميکنيم، قرارهاي عادلانه و عاقلانه را قبول ميکنيم امّا آنجايي که پاي زورگويي و زياده‌طلبي باشد، نه؛ جمهوري اسلامي از صدر تا ذيل، هم مردمش، هم مسئولينش قبول نخواهند کرد؛ اين را بدانند.

توصيه‌هايي به بسيجيان

دو سه جمله هم به شما بسيجي‌هاي عزيز و همه‌ي بسيجي‌هاي سراسر کشور عرض بکنم:

1- دعوت به اخلاق و سجاياي اخلاقي

من دعوت ميکنم بسيجيان عزيز را به اخلاق. اخلاق يعني چه؟ يعني حلم و بردباري، صبر و مقاومت، صدق و صفا، شجاعت و فداکاري، طهارت و پاک‌دامني. بسيجي‌ها براي اينکه اجزاي اين بناي استوار همچنان مستحکم بماند به اين احتياج دارند. اگر بخواهيد اين بناي رفيع همين‌طور مستحکم مثل دژِ پايدار و استواري درمقابل دشمنان قرار بگيرد، بايد اين رعايتها را بکنيد؛ بردباري نشان بدهيد، صبر نشان بدهيد، اخلاق نشان بدهيد، طهارت نشان بدهيد، الگوهاي بزرگ صدر اسلام را درنظر بياوريد. ما بايد از تکبّر دوري کنيم، از تَفَرعُن دوري کنيم.

مالک‌اشتر با آن مقام، با آن شجاعت، با آن جايگاهي که نزد اميرالمؤمنين داشت، در کوچه حرکت ميکرد، يک پسربچّه‌اي او را نشناخت، مسخره‌اش کرد، شايد سنگ‌ريزه‌اي به طرفش پرتاب کرد؛ مثلاً ديد يک آدمي دارد ميرود، بنا کرد مسخره کردن؛ بعد مالک‌اشتر رد شد، افرادي که آن منظره را ديدند، به پسرک گفتند فهميدي چه کار کردي، فهميدي چه کسي را مسخره کردي، پسربچّه نمي‌شناخت مالک اشتر را، گفت نه؛ گفتند اين مالک‌اشتر بود؛ پسربچّه دستپاچه شد؛ حالا خودش تنها يا خودش و پدرش مثلاً يا دوستانش دوان دوان آمدند که يک‌جوري عذرخواهي کنند که برايشان مايه‌ي دردسر نشود؛ دنبال مالک‌اشتر راه افتادند، ديدند به مسجد آمده، دارد نماز ميخواند؛ رفتند جلو و بنا کردند عذرخواهي کردن؛ مالک‌اشتر گفت من آمدم مسجد براي اينکه نماز بخوانم، دعا کنم که خداي متعال خطاي اين جوان را ببخشايد! ببينيد، اين دلسوزي، اين احساس مسئوليت، اين حلم، اين بزرگواري، اينها است. من و شما هم بايد همينها را ياد بگيريم.

2- توصيه به استحکام و عدم سايش اعتقادي و ايماني و عملي

همچنين توصيه‌ي اکيد ميکنم به استحکام و عدم سايش اعتقادي و ايماني و عملي؛ مراقب باشيد. ماها در اين مسير زندگي، آنجايي که با وسوسه‌ها مواجه ميشويم؛ وسوسه‌ي پول، وسوسه‌ي شهوات، وسوسه‌ي مقام، وسوسه‌ي رفاقت، ساييدگي پيدا ميکنيم؛ سايش پيدا ميکنيم مراقب باشيد سايش اعتقادي پيدا نکنيد، شما بر روي محيط اثر بگذاريد، نگذاريد آن محيط اگر بد است، روي شما اثر بگذارد.

3- ضرورت هماهنگي و همکاري همه اقشار بسيج با يکديگر

همه‌ي اقشار در اين بسيج عظيم ملّي الهي مردمي ما مورد توجّه قرار بگيرند، که من بعضي‌ها را بالخصوص سفارش کردم که به‌نظرم رسيد مورد بي‌توجّهي قرار گرفتند - به سردار نقدي بخصوص سفارش کردم - اين‌جور نباشد که قشري را، مجموعه‌اي را از نظر دور بداريد. ارتباط بين اين قشرها را هم تعريف کنيد؛ ارتباط ايجاد کنيد؛ گاهي هست که بسيج دانشجويي مثلاً از بسيج پزشکان يا بسيج مهندسين يا بسيج صنعتگران بي‌خبرند، اطّلاعي از هم ندارند، نه؛ مطّلع باشند، ممکن است به درد هم بخورند. هرکدام از بخشهاي مختلفِ همين بسيج قشرها ميتوانند به کار ديگري کمک کنند، به پيشرفت او کمک کنند؛ اينها را تعريف کنيد، اينها را در مجموعه‌ي خودتان داشته باشيد.

ياري گرفتن دولت از بسيج در عملياتي کردن اقتصاد مقاومتي

کارهاي بزرگ بخواهيد از عناصر بسيج؛ کارهاي بزرگ از بسياري از مردم پراستعداد ملّت ما برمي‌آيد. دولت هم البتّه بايد کمک کند؛ دستگاه‌هاي دولتي در بخشهاي مختلف بايد به رشد و گسترش بسيج کمک کنند. به اين مسائل اقتصادي هم - همان‌طور که قبلاً گفتيم که پايه‌ي اقتصاد مقاومتي عبارت است از تقويت توليد داخلي و کاهش وارداتي که يا غيرضروري است يا مشابه داخلي دارد - مسئولين دولتي توجّه کنند و آنها از بسيج کمک بگيرند؛ با اين وضعيت بنده ترديد ندارم که ان‌شاءالله آينده متعلّق به ملّت ايران است؛ همچنان‌که بارها گفتيم.

روح مبارک امام بزرگوار شاد باد، روح مطهّر شهداي عزيزمان شاد باد و خداوند ما را هم به آن شهدا ملحق کند.

والسّلام‌عليکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌

****************

۱) قبل از شروع بيانات معظّمٌ‌له، سرلشکر محمّدعلي جعفري (فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) و سرتيپ محمّدرضا نقدي (رئيس سازمان بسيج مستضعفين) گزارشي ارائه کردند.

۲) سوره‌ي مائده، بخشي از آيه‌ي ۵۴

۳) سوره‌ي صف، آيه‌ي ۴؛ «در حقيقت، خدا دوست دارد کساني را که در راه او صف در صف، چنان که گويي بنايي ريخته شده از سُربند، جهاد ميکنند.»

۴) سوره‌ي نساء، بخشي از آيه‌ي ۷۵؛ «...چرا شما در راه خدا [و در راه نجات‌] مردان و زنان و کودکان مستضعف نميجنگيد؟...»

۵) کافي، ج‌۲، ص‌۱۶۳ (باکمي اختلاف)

۶) مناقب آل ابي طالب، ج ۱، ص ۱۹۲

۷) نهج‌البلاغه، خطبه‌ي ۲۷

۸) تحف‌العقول، ص ۳۵۶

۹) از جمله، دعاي روزهاي ماه مبارک رمضان‌

۱۰) شهيد عبدالحسين برونسي‌

۱۱) شهيد مجيد شهرياري در تاريخ ۱۳۸۹/۹/۸ در يک حمله‌ي تروريستي به شهادت رسيد.

تعداد بازدید از این مطلب: 74
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


درسهایی برای زندگی


درسهایی برای زندگی 
:

کارهای خوب را بدون چشم‌داشت انجام دهید:‌ما باید در دنیا کارهای خوب انجام دهیم، اما نه به این دلیل که نتیجه خوبی عایدمان شود. چنین دیدگاهی خیلی بچگانه‌ است. فقط بچه‌ها و آنهایی که تازه شروع به کار کرده‌اند اینطور فکر می‌کنند. آنها هستند که در ازای کارشان به پاداش یا تنبیه نیاز دارند. وقتی ابعاد زندگیمان را گسترده‌تر می‌کنیم، آگاهی‌مان بالاتر می‌رود، همه اینها فراموش می‌شود. آنوقت دیگر هر کاری که فکر می‌کنیم به نفع دیگران است یا مطابق با آگاهی‌مان است انجام می‌دهیم. و در مقابل هیچ چشم داشتی نداریم.


اگر به تاریخ جهان نگاه کنیم، همه آنهایی که کار نیک انجام می‌داده‌اند با همان سطح نیکی پاسخ نمی‌گرفتند. بعنوان مثال، مسیح را در نظر بگیرید. او در همه طول زندگی خود تلاش کرده بود نمونه کاملی از نیکی باشد اما هیچ پاداش قابل‌توجهی در نتیجه آن عایدش نشد. حداقل تا زمانیکه زنده بود. و بودا که برای دنیا و مردمانش چه خوبی‌ها که انجام نداده بود اما تحت آزار و اذیت بسیار قرار گرفت. یا حتی گاندی؛ او برای نیکی کردن به کشور و مردمش و ایجاد صلح و دوستی بین معتقدین مذهبی در هند تا پای جان پیش رفت اما در عوض چه عایدش شد؟ یک گلوله! آدم‌های بسیار زیاد دیگری مثل کندی و ابراهان لینکلن برای امریکا. همه این آدم‌های خوب. با تمام وجود برای ایجاد عدالت در جهان و صلح در میان مردمان جهان تلاش کردند اما باوجود همه آن خوبی‌ها عاقبتی بسیار ناراحت‌کننده عایدشان شد. 

پس همه کارهای خوبی که انجام می‌دهیم ممکن است - حداقل در این دنیا - عاقبت خوبی برایمان نداشته باشد. بنابراین توقع نداشته باشید که اگر سالم غذا خوردید، همه زندگیتان آرام و بی‌دغدغه پیش رود، هیچ مشکلی برای سلامتی‌تان اتفاق نیفتد، همه دوستتان داشته باشند، هیچ دشمن یا بیماری نداشته باشید، تصادف نکنید، و امثال این. متوجه منظورمان شدید؟ کارهای خوب را به این دلیل که تنها راه انسان بودن است انجام دهید؛ تنها راه یک انسان خوب بودن.

بر تحسین‌ها یا تنبیه‌ها چیره شوید
و از این گذشته، اگر بخواهیم از زندگی انسانی پا را فراتر گذاشته و به وجودی مقدس تبدیل شویم، برای کل جهان مفید باشیم، این یعنی انسانی نیک بودن. این تنها دلیل و هدف زندگی است. تاوقتیکه سعی کنید نیکی و مهربانی کنید، همیشه نیرویی با شما مقابله خواهد کرد، نیروی که سعی خواهد کرد شما را از مسیرتان منحرف کرده و به مسیری دیگر بیندازد. به همین دلیل برای اینکه بدون شکایت و پشیمانی از نگرفتن پاسخ خوب، به راهتان ادامه دهید، به قاطعیت بسیار زیادی برای کنترل خودتان، چک کردن مسیرتان، که ببینید در راه درست هستید یا نه، نیاز دارید. ممکن است به ازای هر تحسین و قدردانی، هزاران تهمت و افترا نصیبتان شود. اینکه خبری از آنها ندارید به این معنی نیست که وجود ندارند. اینکه اهمیتی به تحسین یا مخالفت دیگران نمی‌دهید به این معنی نیست که وجود ندارند. فقط چون آنها را جدی نمی‌گیرید، تحت‌تاثیر آنها قرار نمی‌گیرید. چنین روش زندگی به فداکاری و رنج درونی بسیار نیاز دارد. بیشتر آدمها نمی‌دانند. ولی بااینحال باوجود قدرنشناسی‌های انسان، آدم‌های بسیار زیادی به این طریق به زندگی‌شان ادامه می‌دهند. آدم‌های زیادی برای انجام کار دست و نیک سعی می‌کنند خودشان را رشد دهند. این چالش زندگی انسان‌هاست که همیشه در راه خدا قدم بردارند و از دستورات او پیروی کنند. به این طریق است که می‌توانند به موجودی خاص و مقدس تبدیل شوند.

تنها راه این است که انسانی آزاده باشید
بااینکه آزاده بودن و رسیدن به این مقام بسیار سخت است اما این تنها راه شماست. مگر اینکه بخواهید همیشه وجودی پست و دنیایی باقی بمانید. تنها راهی که دارید این است که جلو روید، هرچقدر هم که مانع بر سر راهتان باشد. تا جایی که می‌شود باید جلو روید. باید پرواز کنید. هرچه بلندتر بهتر. آنقدر باید تلاش کنید تا هیچ چیز دیگری جز خوبی درونتان باقی نماند. تااینکه هیچ چیز دیگری جز امپراطوری خداوند را درونتان احساس نکنید.

می‌پرسید امپراطوری خداوند چیست؟ امپراطوری خداوند مثل بقیه امپراطورها با تاج زرین پر از سنگ‌های قیمتی نیست. تخت سلطنت هم ندارد. امپراطوری خداوند پاکی است، محبت و مهربانی است، آرامش خاطر است. اگر این امپراطوری را درونمان داشته باشیم، هر کجا که برویم احساس می‌کنیم در بهشتیم. آنوقت دیگر لازم نیست برای رسیدن به بهشت اخروی نگران باشیم. چون چه زنده باشیم و چه بمیریم در بهشتیم. دیگر هیچکس نمی‌تواند بهشت را از ما بگیرد. اما اگر این را به دست نیاوریم، حتی اگر به بهشت هم برویم، محیط بیرونی بهشت به درون روح سیاهمان نفوذ نخواهد کرد چون هنوز هم با خودمان نفرت، کینه و حسادت حمل می‌کنیم. 

اگر در درونتان آرامش داشته باشید، همه جا برایتان بهشت خواهد شد
پس اگر خودتان تغییر کنید، موقعیت تغییر خواهد کرد. اگر بهشت در درونتان باشد، آرامش درونی داشته باشید، همه جا برایتان به بهشت تبدیل خواهد شد و همه جا آرامش خواهد بود. این هدف خوب بودن است. این تنها انتخابی است که دارید، مگراینکه بخواهید تا آخر در جهنم بمانید. 

ماندن در جهنم کار سختی نیست و نیاز به هیچ سعی و تلاشی ندارد. جهنم شلوغ‌ترین جا است. پس رفتن به بهشت باید بهتر باشد. بهشت بسیار خلوت‌تر و آرام‌تر است و فضای بیشتری در آن هست. پس چرا به جای جهنم به بهشت نرویم؟ پس اگر به دنبال آرامش هستید، کمی باید به خاطر آن به خودتان سختی بدهید. اما اگر بگذارید برای بعد یا حتی زندگی‌های بعدی، این تلاش و سختی بیشتر خواهد شد. چون عادت‌ها و خصایص بدتان بیشتر و بیشتر می‌شود. آنوقت دیگر اصلاح کردن آن بسیار سخت خواهد شد. پس هر چقدر هم که سخت باشد، از همین امروز همین جا شروع کنید.

عادت‌های قدیمی را از ریشه بکنید
ممکن است خودتان فکر کنید که همین الان هم پاک و منزه هستید. اما دقت کنید. تصور نکنید چون گیاهخوارید، چون اصول اخلاقی را رعایت می‌کنید پاک هستید. هنوز نه. پاک و منزه بودن کار آسانی نیست. از این به بعد مراقب خودتان و رفتارهایتان باشید. فقط یک روز به همه رفتارها و لحظاتتان دقت کنید. ببینید در موقعیت‌های مختلف چطور واکنش می‌دهید. وقتی خوب به رفتارهایتان دقت کنید متوجه منظورمان خواهید شد.

خیلی وقت‌ها وقتی خودمان هم متوجه آن نیستیم، رفتارهای خیلی جزئی،  عادت‌هایی که ریشه‌ای عمیق درون ما دارند و اصلاً خودمان از آنها بی خبریم، کار را خراب می‌کنند. و گاهی نسبت به خیلی چیزهای دیگر مثل عشق، محبت و حساسیت به رنج دیگران، بی توجه و بی‌تفاوت می‌شویم. گاهی با دیدن فیلم‌هایی که مثلاً درمورد جنگ، مسائل معنوی یا رنج و درد انسان‌هاست، به جای گریه، خنده‌مان می‌گیرد. به جای اینکه به مفهوم پشت آن فیلم که دردهایی کاملاً حقیقی از این دنیا و آدم‌های آن را نشان می‌دهد، توجه کنیم، بخاطر موضوعی دیگر در آن فیلم می‌خندیم. 

می‌بینید، گاهی رفتارها و واکنش‌هایی بسیار کوچک، عادت‌هایی ریشه‌دار در ما هستند که باید آنها را از ریشه بکَنیم.

با خودتان صادق باشید
همه عادت‌های ناخوشایند قدیمی‌تان را شناسایی کنید. اگر مشکلی با آنها ندارید، اشکالی ندارد. مشکل خود شماست. منظور ما این است که اگر واقعاً با خودتان صادق باشید و بخواهید حساسیتتان به شادی و رنج دیگران و همچنین پاکی و سلامت خودتان را رشد دهید، پس همیشه باید مراقب و هوشیار باشید. . همیشه باید گوش بزنگ باشید، درغیراینصورت خیلی راحت یک روز، دو روز، سه روز، یا کل زندگیتان را در ناآگاهی، با عادت‌های بد و دور از خودآگاهی خواهید گذراند و قادر نخواهید بود که معنای عمیق‌تر زندگی را دریابید. بعد آن زمان است که دیگران را متهم می‌کنید، خدا را متهم می‌کنید، روش و دین و پیامبر را متهم می‌کنید. این کمکی به شما نخواهد کرد. 

می‌توانید هر کسی که خواستید را متهم کنید اما کمکی برای بهتر شدن اوضاع شما نخواهد کرد. بهترین کار این است که با خودتان صادق باشید و همیشه مراقب عادت‌های عمقی و ریشه‌دار خودتان که تاثیرات ناخوشایندی بر شما دارند باشید. 

فقط چند نمونه برایتان بیان کردیم. نمونه‌های بسیار زیادی وجود دارد. نیازی به عنوان کردن همه این نمونه‌ها نیست. خودتان اینقدر باهوش هستید که بتوانید از این مثال‌ها الگو گرفته و عادت‌های عمیق خودتان را شناسایی کنید. 

از امشب دیگر می توانید مثل همیشه نماز بخوانید، مدیتیشن کنید. بخوابید. صبح بیدار شوید و سر کار بروید. سعی کنید موقع کار همیشه روی کارتان متمرکز باشید. غیبت نکنید و حرف های بیهوده نزنید. البته ممکن است هیچکس بخاطر این کارها ایرادی به شما نگیرد اما این خودتان هستید که باید بتوانید از زمان بیکاری، محیط و انسان‌ها در جهت رشد معنوی خودتان بهره بگیرید.

موقع راه رفتن، خوابیدن، حرف زدن، نشستن، دراز کشیدن و هر کار دیگری سعی کنید همیشه بر مرکز عقل و خردتان تمرکز داشته باشید. فقط به این ترتیب است که می‌توانید پیشرفت کنید. و هرچه بیشتر پیشرفت کنید، انگیزه بیشتری پیدا کرده و بیشتر تمرین خواهید
 

تعداد بازدید از این مطلب: 116
موضوعات مرتبط: زندگی خوب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بداخلاقی همسران و راهکارهای درمان آن
بداخلاقی همسران و راهکارهای درمان آن

  بداخلاقی همسران و راهکارهای درمان آن 


  حوزه /بداخلاقی از پدیده های منفی در زندگی زناشویی است که موجب برانگیخته شدن عواطف منفی همسر گشته و مودت و صمیمیت را از بین می‌برد. 

تعامل غیراخلاقی و عاطفه منفی

 زندگی در بداخلاقی، مجموعه ای از ناهنجاری های ارتباطی است که منجر به نارضایتی و ناپایداری خانواده می گردد. زندگی زناشویی، یعنی تعامل و ارتباط همسران با یکدیگر و موفقیت زندگی در گرو تعامل مثبت و سازنده است. حال اگر بر این تعامل، بداخلاقی حاکم گردد، تعامل همسران پر از تنش و تضاد و نابسامانی خواهد شد و بدیهی است که از این نوع تعامل نمی توان انتظار رضامندی و پایداری داشت. در واقع تعامل غیراخلاقی فرد، در طرف مقابلش عاطفه منفی ایجاد می کند که به تدریج جای خود را به نفرت می دهد.

امام علی علیه السلام درباره تأثیر بداخلاقی بر زندگی می فرماید:

ثلاث لایهنأ لصاحبهن عیش: الحقد، والحسد، و سوءالخلق؛ سه خصلت است که برای دارنده آنها،‌زندگی گوارا نیست: کینه توزی،‌حسادت و بداخلاقی.

تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح4663

در کلام دیگری حضرت می فرماید: لا عیش لسیءالخلق؛ بداخلاق زندگی (گوارا) ندارد. تمیمی آمدی، همان، ح15014 و به همین جهت سفارش شده که به فرد بداخلاق همسر ندهید.

چه باید کرد؟

درباره بداخلاقی دو مسئله مهم وجود دارد: یکی اصلاح و درمان بداخلاقی و دیگری واکنش به بداخلاقی. اولی بیشتر به خود فرد مربوط می شود و دومی به طرف مقابل.

 * برای درمان بداخلاقی می توان از راهکارهایی استفاده کرد. این راهکارها، هم می تواند توسط خود فرد استفاده شود و هم همسر وی.

 * خود آزازی اساسی ترین پیامد بداخلاقی

برخی از پیامدها به خود فرد بداخلاق بر می گردد. این پیامدها موجب بدتر شدن وضعیت روحی و روانی فرد می شود و افزون بر آزار دادن خود فرد ، غیرمستقیم بر خانواده نیز تأثیر می گذارد. خود دوستی، مستحکم ترین پایه را در زندگی انسان دارد. بر همین اساس، انسان مایل است که همه منافع را برای خود جلب و همه زیان ها را از خود دور کند. تحریک این ویژگی می تواند نقش مهمی در درمان بداخلاقی داشته باشد. پیشوایان دین نیز از همین ویژگی می تواند نقش مهمی در درمان بداخلاقی داشته باشد.   

امام صادق علیه‌السلام می فرماید: لو علم سیء الخلق انه یعذب نفسه، لتسمح فی خلقه؛ اگر بداخلاق می دانست که خود را می آزارد، در  اخلاق خود آسان می گرفت. نزهه الناظر، ح5، ص106.

مهم ترین و اساسی ترین پیامد بداخلاقی برای خود فرد، خودآزاری است. یک آزار، آزار بدنی است و آزار دیگر، روحی و روانی است که توسط بداخلاقی نصیب انسان می گردد و این بدان جهت است که فرد بداخلاق، به جای نشاط و شادابی، دچار غم و اندوه می گردد. چنین شخصی، غمی پایدار و فراوان در درون دارد.  

*پیامد های خانوادگی

توجه کردن و توجه دادن به اینکه بداخلاقی به خانواده آسیب می رساند، می تواند موجب اصلاح بداخلاقی گردد. مهم این است که حس خانواده دوستی فرد تحریک گردد. در روایات تصریح شده که بداخلاقی موجب افزایش هزینه های روانی خانواده و سنگین شدن زندگی می گردد. این روایات به ویژه درباره مردان صادر شده است.

. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید : شرارکم اسوأکم خلقا، و اشده مؤنة،‌و اثقله علی اهله؛ بدترین شما کسی است که بداخلاق تر، پرهزینه تر، و برای خانواده اش گران بارتر باشد. الفردوس، ج2، ص370.

هم چنین در روایات تصریح شده که بداخلاقی موجب ملول شدن همسر می گردد.

امام علی علیه‌السلام می فرمایند: من ضاق خلقه مله اهله؛ کسی که بداخلاق است، خانواده اش از او خسته و بیزار می شوند. کلینی،‌اصول کافی، ج8، ص23.

ب) توجه به این خوش اخلاقی در روحیه خود فرد و نشاط و لذتی که از آن می برد، تأثیر مثبت دارد و موفقیت در زندگی خانوادگی را به دنبال دارد؛ یا اینکه فرد خوش اخلاق، به ایمان نزدیکتر بوده و از پاداش های اخروی برخوردار است، در دوری از بداخلاقی سودمند خواهد بود.

  *واکنش به بداخلاقی

در برابر بداخلاقی همسر، چه واکنشی باید نشان داد؟

بی تردید بداخلاقی، اثرات ویرانگر و زیان باری دارد؛ ولی باید دید که چه باید کرد تا اثرات منفی آن به حداقل کاهش یابد. اگر همسر، واکنش نشان داده و مقابله به مثل کند، دچار کشاکش زجرآور و دردناکی خواهند شد که پیوسته دامنه اثرات منفی را گسترده تر ساخته و بر عمق آن می افزاید. بنابراین واکنش مناسب و منطقی، از مسایل ضروری است.

بر اساس آموزه های اسلامی، تاب آوردن و صبر کردن، بهترین واکنش به آن است. بردباری موجب کاهش فشار روانی می گردد و نابردباری بر دامنه مشکلات می افزاید. در حدیثی آمده است: من لا یعدالصبر لنوائب الدهر یعجز؛ کسی که صبر را برای مصیبت های ناگوار آماده نکند، ناتوان شود. کلینی، اصول کافی، ج2، ص93؛

بی تابی کردن، انسان را ناتوان می سازد و فرصت اصلاح را از بین می برد؛ اما اگر فرد، بردباری پیشه کند، از محنت و رنج آن کاسته می شود.

امام صادق علیه‌السلام می فرماید: چیزی چون شکر بر امور خوشایند، نیفزاید و چیزی چون صبر از امور ناخوشایند نکاهد. حرانی، تحف العقول، ص373

کسی که  توان صبر داشته باشد، از لحاظ روحی و واکنشی توانمند شده و در برابر مشکلات درمانده نمی شود و می تواند موقعیت های ناخوشایند را کنترل نماید. همان اندازه که برخوش اخلاقی تأکید شده به صبر در برابر بداخلاقی نیز سفارش شده است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خدا درباره صبر زن بر بداخلاقی مرد می فرماید: من صبرت علی سوء خلق زوجها، اعطاها الله مثل ثواب آسیه بنت مزاحم؛ هر زنی که بر بداخلاقی شوهرش شکیبا باشد، خداوند همانند پاداش آسیه دختر مزاحم به او دهد. مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص247

کانون جوانمردی جلد 1 ص248 عباس پسندیده

تعداد بازدید از این مطلب: 83
موضوعات مرتبط: گنجینه اخلاق , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چرا خدا صدایم را نمی شنود؟

چرا خدا صدایم را نمی شنود؟

 

خداوند هرگز به بنده ای که او را میخواند بی توجه نیست بنده ای که دعا به او داده شده اجابت هم به وی داده شده است دعای شما به درگاه الهی نشانه ی این است که خداوند به شما نظر لطف و توجه دارد.

 
استجابت دعا

پرسش: دو سال است که جهت گرفتن شفای مریضم به خدا و حضرت عباس متوسل شده ام ولی انگار آنها صدای من را نمی شنوند و دعایم را مستجاب نمی کنند. نا امیدی از رحمت خدا گناه بزرگیه كمكم كنید ناامید نشوم چیكار كنم که خدا دعامو مستجاب کند؟

با شناخت جایگاه دنیا در مقابل آخرت و بی ارزشی دنیا خیلی از سختی ها برای انسان آسان می شود. خود را با کسانی که فکر می کنند همه ی نعمتها در اختیارشان است مقایسه کنید؛ آیا آنان هم اینقدر نیاز به خدا را در وجود خود حس می کنند؟! پس بدانید که خداوند شما را دوست دارد و طبق روایات دوست دارد که صدای شما را بشنود و درجات شما را بالا ببرد. خداوند از مادر مهربانتر است و ارحم الراحمین است و نیز عادل و حکیم است. به این صفات فکر کنید. آیا خداوند که تمام صفات کمال را در حد بی نهایت داراست، ممکن است به بنده اش بی اعتنا باشد؟! بنابراین حتما خیر بیشتری برای شما ذخیره کرده که با این مناجاتها و توسلها شایستگی و لیاقت آن را پیدا خواهید کرد.

 انسان در دنیا چند صباحی زندگی می کند، دنیایی که با انواع محدودیتها و مصیبتها پیچیده شده است، دنیایی که تمامش را در یک کفه ی ترازو بگذاری به فرموده ی قرآن کریم متاع ناچیز و قلیل است، پس مقدار خواسته ای که ما از خدا داریم باید در مقابل آخرت بسیار پست و بی ارزش باشد، حالا گاهی خداوند می خواهد این مقدار پست را به ما ندهد و به ازای آن آخرت جاودان و باقی و غیر قابل تصور را بدهد. آنهم با حکمت و مصلحت خود و به خاطر علم خود به اینکه این دنیا مایه ی غرور و غفلت انسان است. بنابراین به فضل و رحمت خداوند امیدوار باشید و البته به دعای خود ادامه دهید که خداوند گاهی می خواهد که بنده ی مومن اصرار کند تا دعای او را مستجاب کند و بدانید که برای هر دعای مستجاب نشده، خداوند آنقدر در آخرت به بنده می بخشد تا او را راضی کند.

بنابراین خداوند هرگز به بنده ای که او را میخواند بی توجه نیست بنده ای که دعا به او داده شده اجابت هم به وی داده شده است دعای شما به درگاه الهی نشانه ی این است که خداوند به شما نظر لطف و توجه دارد. در روایات آمده است که اگر خداوند برای بنده خیر بخواهد دعای او را با تأخیر مستجاب می کند تا صدای زاری و تضرع او را بشنود. بنابراین نا امید نباشید و در عین حال که راضی به رضای خداوند هستید دعا کنید که خداوند آنچه خیر است برای شما به استجابت برساند.

 توجه به این نکته هم داشته باشید که طبق آیه‌ی شریفه‌ی " ادعونی استجب لکم" خداوند تمام دعاها را مستجاب می ‌کند اما این استجابت با توجه به روایات به چهار شکل صورت می‌گیرد: گاهی دعای شما سریع مستجاب می‌ شود، گاهی با تأخیر و طبق مصالح مستجاب می ‌شود، گاهی به صورت نعمات اخروی داده می‌ شود و گاهی کفاره‌ی گناهان و باعث بخشیده شدن گناهان می ‌شود. نازلترین نوع استجابت دعا این است که خواسته ‌ی ما سریعا مستجاب شود.

نکته ی دیگر اینکه خداوند جهان را بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار كرده است و تحقق هر پدیده ای تنها از راه اسباب و علل آن ممكن خواهد بود. یكی از اموری كه به عنوان تمام سبب و یا جزء سبب در تحقق پدیده هاست دعا و در خواست از درگاه الهی است.

نازلترین نوع استجابت دعا این است که خواسته ‌ی ما سریعا مستجاب شود.

استجابت دعا شرایطی هم دارد، از جمله:

1. به حقیقت دعا كه خواستن از موجود برتر از روی فروتنی و درماندگی است ، دست یابیم یعنی دل غافل نباشد و بدانیم كه را میخوانیم.

2. با فروتنی و در ماندگی باشد و گرنه اصلا دعای حقیقی شكل نگرفته است.

3. امید داشته باشیم كه خواسته مان بر آورده می شود.

4. كسی را كه از او درخواست میكنیم را بشناسیم چون تا به قدرت و توان او و علم او به خواسته اطمینان نداشته باشیم، نمی توانیم امید داشته باشیم كه دعایمان مستجاب میشود.

5. حسن ظن به خداوند داشته باشیم، در روایات آمده هیچ كس گمان نیكی به خداوند نبرد مگر اینكه خداوند با او همان طور معامله كرد.

6. پاكی در همه ابعاد، از جمله در مال و آبرو بر دیگران ستم نكند. اگر به دستورات خداوند عمل کردیم در این صورت توقع اجابت دعا داشته باشیم.

استجابت با توجه به روایات به چهار شکل صورت می ‌گیرد: گاهی دعای شما سریع مستجاب می‌ شود، گاهی با تأخیر و طبق مصالح مستجاب می ‌شود، گاهی به صورت نعمات اخروی داده می‌ شود و گاهی کفاره‌ی گناهان و باعث بخشیده شدن گناهان می ‌شود.

7. رعایت وسایل استجابت دعا از جمله: با طهارت بودن، خضوع، صدا زدن خدا با نامهای مخصوصش، ذكر نعمتها، یادآوری گناهان، اصرار و پا فشاری در دعا كه كمترین آن تكرار سه بار در دعاست، در پنهان دعا كند، دعا را تعمیم دهد، در اول و آخر دعا صلوات بفرستد و به ائمه توسل جوید.

8. دل را از غیر خدا پاک سازد و تنها به او تكیه كند.

9. دو دست را بالا گرفتن مثل در مانده ای كه غذا طلب میكند كه رسول خدا چنین میكرد.

10. در زمان مخصوص دعا كردن كه در روایات اشاره شده و بیشتر آن شب و روز جمعه است و نیمه شب.

11.  در مكان های مخصوص مثل زیر قبه ی امام حسین و صحرای عرفات ( المراقبات / میرزا جواد ملكی تبریزی / ج 2 )   گل محمدی

تعداد بازدید از این مطلب: 80
موضوعات مرتبط: گنجینه اخلاق , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


16نکته برای تقویت ایمان

16نکته برای تقویت ایمان


خیلی از ما آرزومندیم که انسانی پاک و وارسته باشیم ،گناه نکنیم ،در مقابل امر خداوند تسلیم مطلق باشیم و... در این مسیر گام هایی بر می داریم و حس سبکی و آرامش به ما دست می دهد وقتی که مقابل نفس اماره و شیطان با صلابت ایستاده و نه می گوییم به خودمان و انسان بودنمان افتخار می کنیم ، اما افسوس که دیری نمی پاید و با عقب گردی سریع به نقطه آغاز باز می گردیم...


ایمان

با وسوسه های شیطان نرم می شویم و کم کم از خود بیخود شده عنان اختیار را به دستش می سپاریم و باز گناه باز لغزش باز حس تلخ پشیمانی و باز ...

راهکارهایی برای تقویت ایمان  

رسول خدا در این باره فرموده اند : الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَبَلَ قَدْ ینْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ ینْحَتَ مِنْ دِینِهِ شَیئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیهِ (بحار الأنوار ج‏64 ص 299 ) ؛« مؤمن در دینش از کوه‏هاى بلند هم سخت‏تر و پابرجاتر مى‏باشد زیرا کوه‏ها را با کندن و تراشیدن مى‏توان در آن نقصان پدید آورد، ولى از مؤمن نمى‏توان چیزى کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل مى‏ورزد و به دیگران نمى‏دهد.»

لذا اگر بخواهیم ما نیز به چنین مرتبه و جایگاهی از ایمان نائل گردیم ، باید راه های رسیدن به این قله رفیع شناخته و در متن زندگی خود پیاده نمائیم .

امام حسین( علیه السلام) هر که ترک کرد مجادله را، پس به تحقیق که محکم کرده است ایمان خود را

تقویت عواملی که باعث استقرار و تثبیت ایمان در وجود انسان می گردند :

1- تقویت ایمان با بالا بردن علم و یقین

حضرت علی علیه السلام فرموده اند : قوّوا ایمانکم بالیقین فانّه افضل الدّین ؛ قوى و محکم گردانید ایمان خود را بیقین پس بدرستى که آن افزونترین دین است، و منظور از «یقین» اعتقاد ثابت جازمى است که از روى دلیل و برهان باشد.

به این معنا که اعتقاداتى که انسان در دین باید داشته باشد همه بمرتبه یقین برسد و بتقلید و دلایلى که افاده یقین نکند اکتفا مکنید، زیرا که أفضل دینها آنست که از روى یقین باشد. (شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج‏4، ص: 512)

تلاوت

2- تلاوت قرآن

خداوند متعال در این خصوص می فرماید : «إنّما المؤمنون ... إذا تلیت علیهم ءایته زادتهم إیمنا ....»(أنفال / 2) مؤمنان، تنها کسانى هستند که ...هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مى‏شود، ایمانشان فزونتر مى‏گردد....

3- عمل به احکام و مواعظ الهى، مایه افزایش ایمان:

خداوند متعال در این خصوص می فرماید : اگر(همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور مى‏دادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مى‏ کردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مى‏شد انجام مى‏دادند، براى آنها بهتر بود؛ و موجب تقویت ایمان آنها مى‏شد. (نساء /66 )

4- ترک بحث و جدل باعث تحکیم و تقویت ایمان است

امام حسین( علیه السلام) هر که ترک کرد مجادله را، پس به تحقیق که محکم کرده است ایمان خود را (مصباح الشریعه-ترجمه عبد الرزاق گیلانى ص 308)

امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود:... خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان در قلب چنین کسى ثابت‏تر از کوه احد در مکانش خواهد بود

5- پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان می گردد

امیر المؤمنین على (ع) فرموده است، پارسایى و پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان است (روضة الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى ص 682 )

6- محبت اهل بیت علیهم السلام انسان را در دینداری همچون کوه احد ثابت قدم می کند

امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود:... خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان در قلب چنین کسى ثابت‏تر از کوه احد در مکانش خواهد بود. (اسرار آل محمد علیهم السلام ص 516 )

7- کتمان اسرار و رازدارى (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 ص 362 )

8- عفو و چشم پوشى از عیب مردم (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 362 )

صبر

9- صبر در خوشی ها و ناخوشی ها (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 362 )

10 – نهادینه نمودن صفات مومنین در خود

در این خصوص تنها به یک روایت از پیامبر گرامی اسلام اکتفا می نمائیم که فرمود: در مؤمن بیست خصلت باید باشد و هر که همه را ندارد ایمانش کامل نباشد اى على اخلاق مؤمن اینها است.

- در صف نماز حاضرند- در پرداخت زکاه شتابانند- مستمندان را خوراک دهند- دست لطف بر سر یتیم کشند- ناخن خود را پاکیزه کنند- کمر خود را ببندند- اگر حدیث گویند دروغ نگویند- اگر وعده دهند، تخلف نکنند- اگر سپرده ستانند خیانت نورزند- اگر سخن گویند راست گویند- در شب خداپرستند- در روز مردان نبردند- روزها را روزه‏اند- شبها را زنده دارند و عبادت کنند- همسایه را نیازارند- همسایه از آنها آزار نکشد- آرام روى زمین راه روند- بسوى مساجد گام بردارند- و بخانه بیوه زنان بروند (برای کمک و مساعدت آنها ) - و بگورستانها سر بزنند، خدا ما و شما را از پرهیزکاران سازد « گنجینه معارف شیعه-ترجمه کنز الفوائد و التعجب ج‏1 ص 117 »

11- طلب یاری خواستن از خداوند متعال جهت شعله ور ماندن ایمان در وجود انسان

ائمه اطهار (علیهم السلام ) در همین زمینه دعاهایی را توصیه نموده اند که از جمله آنها دعای عدیله می باشد ( مفاتیح الجنان فصل ششم ) (1)

امام صادق علیه السّلام فرمود: و هر گاه به برادر مومن خود تهمتى بزند ایمان از قلبش مى‏رود همان طور که نمک در میان آب ذوب مى‏شود

 ریشه کن نمودن عواملی که باعث از بین رفتن ایمان می شوند

در این زمینه روایات متعددی از پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان (علیهم السلام ) نقل شده که برخی از آنها به شرح ذیل می باشد .

1- نداشتن محبت اهل بیت پیامبر علیه السلام ایمان را ذوب می کند.

امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود:... و هر کس که دوستى ما در قلب او جاى‏ نگیرد ایمان در قلب او مانند ذوب شدن نمک در آب ذوب مى‏شود. ( اسرار آل محمد علیهم السلام، ص: 515)

2- هرگز دوستى با دشمنان خدا و رسول (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) با داشتن ایمان قابل جمع نیست (2)

دور زدن دروغ

3- دروغ گو مزه ایمان را درک نمی کند

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: بنده‏اى مزه ایمان را درک نمى‏کند مگر اینکه از دروغ چه جدى و یا شوخى دست باز دارد. (بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 250)

4- خیانت کننده به امانت ایمان ندارد

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: کسى که امانتدار نیست ایمان ندارد، (نوادر راوندى-ترجمه صادقى اردستانى ص 168 )

5- خندیدن بیش از حد ایمان را محو می کند

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خندیدن زیاد ایمان را محو مى‏کند (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏2 ص 467 )

6- حرام خواری ایمان را دور می کند

پیامبر اکرم فرموده اند : حرام خوردن ایمان را دور مى‏کند (نصایح ص 219 )

7- زنا کردن موجب می شود تا روح ایمان از انسان جدا گردد (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج‏3 ص 388 )

8- عمل ننمودن به دستورات دینی موجب تزلزل در ایمان می گردد

امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان بدون عمل ثبات ندارد و عمل از ایمان مى‏باشد.( ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏1 ص 408) لذا از محوری ترین برنامه هایی که باید داشته باشید انجام واجبات و ترک محرمات می باشد .

9- حسادت ورزیدن به برادر مومن ایمان را در دل آب می کند

امام صادق علیه السلام در این خصوص فرموده اند : هر کس بر مؤمنى حسادت کند، ایمان در دلش همچون نمک در آب ذوب شود.( تحف العقول-ترجمه جعفرى ص 284 )

10- تهمت زدن به برادر دینی ایمان را ذوب می کند

امام صادق علیه السّلام فرمود: و هر گاه به برادر مومن خود تهمتى بزند ایمان از قلبش مى‏رود همان طور که نمک در میان آب ذوب مى‏شود (مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى متن ص 197 )

11- بی صبری ایمان را می برد

حضرت صادق علیه السّلام که فرمود: نسبت صبر بایمان نسبت سر است به تن همچنان که با رفتن سر تن هم از بین میرود با رفتن صبر هم ایمان دوامى نخواهد داشت.( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68 ج‏2 )

12- شوخی نمودن نور ایمان را از بین می برد (3)

ابو الربیع گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم چه کلماتى مرد را از ایمان خارج مى‏گرداند فرمود: هر گاه نظریه‏اى داد و آن نظریه بر خلافت حق بود اگر او در اجراى آن کوشش کند از ایمان بیرون مى‏شود

امام موسى بن جعفر(ع) به یکى از فرزندان خود فرمود پسرم، از شوخى بپرهیز که موجب از بین رفتن نور ایمان و شخصیت تو مى‏شود (مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار ص 276 )

13- بی حیاء ایمان ندارد

امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان ندارد آن کس که شرم و حیاء ندارد. الحدیت-روایات تربیتى ج‏1 ص 277 )

بخل

14- بخل از محو کننده ایمان است

امام صادق «ع»: هیچ چیز به اندازه بخل در محو کردن (کاستن و برانداختن) ایمان کارگر نمى‏شود. سپس فرمود: این بخل را (در نفس انسان) حرکتى است آرام و پیوسته مانند

راه رفتن مورچه ؛ و آن (بخل) را شاخه‏هایى است مانند شاخه‏هاى شرک. (الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏6، ص: 99)

15- طمع ورزی انسان را از ایمان بیرون می کند

امام صادق (ع) فرموده اند: چیزى که انسان را از ایمان بیرون مى‏کند طمع است. (خصال-ترجمه جعفرى ج‏1 21 )

16- عمل کردن بر خلاف حق انسان را از ایمان بیرون می کند

ابو الربیع گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم چه کلماتى مرد را از ایمان خارج مى‏گرداند فرمود: هر گاه نظریه‏اى داد و آن نظریه بر خلافت حق بود اگر او در اجراى آن کوشش کند از ایمان بیرون مى‏شود. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏1 405 )

پی نوشت :

1- در همین زمینه دعایی نیز از شیخ طوسی نقل گردیده که در همان فصل ششم مفاتیح ذکر شده است .

2- «لا تَجِدُ قَوْماً یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ یوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ...» ( آیه 22 سوره مجادله )

3- به نظر می رسد مراد از این روایت در خصوص کسانی است که شوخی و لودگی را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند و اهل شوخی های بی مورد می باشند چرا که اسلام خود به شادابی و مزاح و ایجاد نشاط در بین اطرافیان تاکید فراوان دارد . فرآوری : محمدی

تعداد بازدید از این مطلب: 501
موضوعات مرتبط: گنجینه اخلاق , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود