مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 31
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 222
بازدید کل : 10025
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 6
باردید دیروز : 31
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 222
بازدید سال : 1127
بازدید کلی : 10025
سخنگوی شورای ائتلاف اصولگرایان
حداد عادل، اقتصاد، معیشت مردم، کمک به تولید و حرکت به سوی اقتصاد مقاومتی برای خنثی‌کردن توطئه‌ها را از اولویت‌های کشور عنوان و تصریح کرد: ما مجلس مستقل را به سود کشور می‌دانیم و معتقدیم مجلس دولت‌ساخته نه به سود کشور است نه به سود دولت.
 
تعداد بازدید از این مطلب: 123
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پرونده دروغ برای برجام بسته شد
شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در نشست روز سه شنبه خود با تصويب قطعنامه پيشنهادي كشورهاي 1+5، با اجماع، پرونده‌ مربوط به ابعاد گذشته هسته‌اي ايران، موسوم به پي‌ام‌دي را بست...
پرونده دروغ براي برجام بسته شد
تعداد بازدید از این مطلب: 97
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


13 آبان روحیه استکبارستیزی
روز ملي مبارزه با استكبار جهاني در حالي امروز مانند سال‌هاي گذشته در ۱۳آبان برگزار مي‌شود كه طيفي در داخل كشور – به ويژه در دو سال اخير- به دنبال آن بوده تا با ايجاد تغيير در ماهيت برگزاري چنين مراسمي، نخست برگزاري يوم الله 13 آبان را در جامعه مخدوش كنند و در ادامه براي كمرنگ كردن اصل «استكبارستيزي» به عنوان مؤلفه‌اي اساسي از گفتمان انقلاب اسلامي مقدمه‌چيني كنند.
نویسنده : سعید همتی 
تعداد بازدید از این مطلب: 85
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ضعفهای خواص عصرامام حسین (ع)
عاشوراء 3

یکی از پرسش‌هایی که همواره مورد توجه بوده این است که چه شد که جامعه‌ای که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلم، 23 سال برای آن زحمت کشیده بود، به وضعیتی دچار شد که پنجاه سال پس از رحلت ایشان، در مقابل امام حسین‌ علیه‌السلام قرار گرفتند؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 94
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


گام های راهبردی امریکابرای نفوذ درایران
 
گفتمان جمهوری اسلامی به‌عنوان یک الگوی هویتی و ارزشی متفاوت، همواره در مقابل گفتمان نظام سلطه قرار داشته است. پس سیاست مهار و مدیریت ایران با چشم‌انداز حداکثری تغییر نظام همواره در دستور کار آمریکا قرار داشته است.
تعداد بازدید از این مطلب: 64
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چشن طلاق درانتالیا
اخیرا خبرهایی مبنی بر مفصل‌تر شدن مراسم جشن طلاق و حتی برگزاری آن در آنتالیا به گوش می‌رسد!
 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 90
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کرامتی ازیک شهیدغواص
خانمی که گریه می‌کرد گفت: فرزند مریضی دارم که از ناحیه دو پا فلج بود. دوا و درمان‌های ما نتیجه نداد و از سلامتی‌اش ناامید شدیم اما پسرم یک شب در خواب دید که جوانی به سراغش آمده...

شهیدی که با قبر خالی‌ بیماری را شفا داد+عکس

 

تعداد بازدید از این مطلب: 67
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مابرای مذاکره چه کرداه ایم؟
 


تعداد بازدید از این مطلب: 79
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پشت پرده انتشاراطلاعات غلط درباره پارچین
با توجه به مخاطرات عظیمی که در انتظار توافق ایران است، مقامات مسئول باید جلسات استماعی برگزار کنند تا معلوم شود چه افرادی و با چه نیتی این اطلاعات را به رسانه‌ها می‌دهند.
پشت پرده انتشار اطلاعات غلط درباره پارچین
تعداد بازدید از این مطلب: 64
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خبرنگاریا رابط کودتا
خبرنگار زن ایرانی‌تبار روزنامه آمریکایی وال استریت‌ژورنال کارنامه سیاهی در خبرپراکنی علیه کشورمان دارد و اقدامات ضد ایرانی وی تا جایی پیش رفته که به جعل نام خلیج فارس در گزارش علیه نظام جمهوری اسلامی ایران انجامیده است.

کارنامه سیاه زن ایرانی‌تبار در جعل نام خلیج فارس تا ارائه گزارش فتنه‌گرانه /رابط پیام غرب به سران فتنه چه کسی است؟ +تصاویر

تعداد بازدید از این مطلب: 79
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اهداف آمریکااز 15ساله باایران
توافق هسته‌ای با ایران یک بعد دیگر هم دارد و آن خنثی کردن ایران و استفاده از آن به عنوان اهرم علیه منطقه اوراسیا است. آمریکا می‌خواهد ایران را از یک مخالف منطقه‌ای و جهانی به یک کشور خنثی تبدیل کند که دیگر مانعی بر سر برنامه‌های آمریکا نباشد.
فهرست اهداف آمریکا در مبارزه برای انعقاد توافق با ایران //  در حال تکمیل

 

تعداد بازدید از این مطلب: 97
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


توافقی زیرشبح تهدید
ایران بارها اعلام کرد زیر شبح تهدید حاضر به مذاکره با طرف غربی نیست ولی آمریکا این هشدار را جدی نگرفته و در سایه کم‌کاری مسؤولان دولتی در پاسخ قاطع به زیاده‌گویی آمریکا، روزانه ایران را به اشکال مختلف تهدید می‌کند.

 
تعداد بازدید از این مطلب: 138
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سواربرپورشه یابرگرده محرومان ؟

سوار بر پورشه یا بر گرده محرومان؟!/ آیا ثروتمندی جرم است؟
  چند حادثه پشت سر هم برای پورشه سواران مست از ثروت‌های بادآورده، موجی از حساسیت ملی را در برابر مانور قدرت و قانون ستیزی در میان مردم در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 52
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فلسطین درعراق سوریه ویمن تکرارنمی شود
اجازه نمی دهیم ماجرای فلسطین در عراق، سوریه و یمن تکرار شود:
سید حسن نصرالله با اشاره به تلاش غربی ها از جمله آمریکا برای تجزیه عراق و دیگر کشورهای منطقه گفت: اجازه نمی دهیم فاجعه فلسطین در تجزیه کشورهای سوریه، عراق و یمن تکرار شود.
اجازه نمی دهیم ماجرای فلسطین در عراق، سوریه و یمن تکرار شود
 
تعداد بازدید از این مطلب: 54
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بررسی لغو حج عمره
بعد از اعلام رسمی لغو عمره از سوی ایران در مکه و مدینه چه خبر است؟ خبرنگار فردا در این گزارش از مشاهدات خود در مکه و مدینه و نظرات زائران ایرانی و مردم در کوچه و بازار می گوید.

بعد از اعلام رسمی لغو عمره از سوی ایران در مکه و مدینه چه خبر است؟ خبرنگار فردا در این گزارش از مشاهدات خود در مکه و مدینه و نظرات زائران ایرانی و مردم در کوچه و بازار می گوید.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 60
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دكترين نظامي اوباما در قلب ديپلماسي با ايران
رئيس‌جمهور امريكا گفت‌وگو درباره ابعاد ديپلماتيك توافق هسته‌اي با ايران را با به‌رخ‌كشيدن توانايي نظامي امريكا در مقابل ايران آغاز كرد و گفت: امريكا با درك اينكه همه گزينه‌ها را براي خود محفوظ نگه مي‌دارد، سعي دارد ديپلماسي با ايران را بيازمايد.

رئيس‌جمهور امريكا گفت‌وگو درباره ابعاد ديپلماتيك توافق هسته‌اي با ايران را با به‌رخ‌كشيدن توانايي نظامي امريكا در مقابل ايران آغاز كرد و گفت: امريكا با درك اينكه همه گزينه‌ها را براي خود محفوظ نگه مي‌دارد، سعي دارد ديپلماسي با ايران را بيازمايد.

تعداد بازدید از این مطلب: 52
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تنها راه تکذیب فکت شیت آمریکایی
اول اثبات موفقیت، بعد مطالبه‌ی تحسین!

فکت شیت آمریکایی

کسی با فشارهای غیرقانونی و ظالمانه‌ای که به شما وارد می‌کند قصد دارد شمارا مجبور کند که از همه‌ی منافعتان بگذرید! او پس از مدتی متوجه می‌شود که شما این کار را نمی‌کنید و با ادامه‌ی این وضعیت به هدف خود نمی‌رسد. او طبیعتاً برای برون رفتن از «بن‌بستی که در آن گرفتار است» تلاش‌هایی صورت خواهد داد.

مدعا این است که «مذاکره با اعضای شورای امنیت سازمان ملل» نه نیازی بود که ما «پیش از دیگران» آن را احساس کرده باشیم، نه «مهم‌ترین نیاز ما» بود.

تعداد بازدید از این مطلب: 122
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


روایت آمریکایی از8روزمذاکره لوزان
یک مقام آمریکایی درباره شب آخر مذاکرات می گوید:" شب سخت و بسیار نفسگیری بود. از 9 شب تا 6 صبح بی وقفه مذاکره کردیم و هنگامی که به چند نکته کلیدی اختلافی برخوردیم تردید داشتیم که آیا قادر به رفع این اختلافات اساسی خواهیم بود یا نه ! چون ما کاملا خسته شده بودیم." 
تعداد بازدید از این مطلب: 58
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حضور ایران درچهارکشورمنطقه ای

حضور ایران درچهارکشورمنطقه ای

نیروهای سپاه قدس در چهارکشور جنگ را اداره می کنند:

آنها اولین کشورهای خاورمیانه هستند که به پا خواسته و برای خنثی سازی استراتژی ایران - آمریکا که توسط باراک اوباما و برای رسیده به توافق هسته ای با قدرت دادن به ایران، اقدام نظامی انجام داده اند.
نیروهای سپاه قدس در چهارکشور جنگ را اداره می کنند


 عربستان سعودی و متحدان خلیج فارس او در کنار مصر، تاکید کرده اند که معاهده خود را با واشنگتن به دلیل سیاست او در قبال ایران با دو عملیات هوایی جداگانه در ۲۶مارس در عراق و یمن نقض خواهند کرد.


تعداد بازدید از این مطلب: 57
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پول های کثیف درمعادلات روابط

                                            

جنجال پول کثیف و جوسازی دست‌های آلوده!

اوایل هفته گذشته بود که عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در نشست سراسری روسای پلیس مبارزه با مواد مخدر صراحتا درباره ورود پول کثیف مواد مخدر به عرصه انتخابات و انتقال قدرت هشدار داد؛ اظهاراتی که خیلی زود در جوامع سیاسی منتشر و با واکنش های متفاوتی نیز روبرو گشت.

رحمانی فضلی با تأکید براینکه گردش مالی قاچاق مواد مخدر باعث اعمال قدرت قاچاقچیان در حوزه سیاست نیز می‌شود، افزود: باید توجه داشت که بی‌شک بخشی از پول کثیف قاچاق مواد مخدر در حوزه سیاست، انتخابات و انتقال قدرت سیاسی در کشور وارد می‌شود.(1).

تعداد بازدید از این مطلب: 64
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خانه نشینی احمدی نژاد

جریان خانه نشینی دکتراحمدی نژاد

Image result for ‫خانه نشینی دکتر احمدی نژاد‬‎

این هفته«شناسنامه» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین «مرتضی آقاتهرانی» از شبکه سوم سیما پخش شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی در ابتدای این برنامه در مورد ورودش به فضای سیاست، گفت: به حسب ظاهر هر مسلمانی سیاسی هم هست چون در مباحث سیاسی دخالت می‌کند و نظر می‌دهد و همچنین باید رای دهد. به شکل طبیعی من هم از دوران قبل از انقلاب در این فضا حضور و به آن علاقه داشتم. بودنم در این فضا را هم وظیفه خود می‌دانستم. پیش از حضور در حوزه علمیه هم در دبیرستان در کلوب دینی حضور داشتم.


تعداد بازدید از این مطلب: 71
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تحریم متقابل
ایران عکس العمل عدم نتیجه مذاکرات را مشخص کرد
بیانات مهم روز چهارشنبه رهبر معظم انقلاب درباره تهدیدهای آمریکا و تحریم های جدید اروپا، بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان داشت و بسیاری از منابع خبری با انعکاس این بیانات نوشتند که آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران غرب را به تحریم متقابل تهدید کرد.
 
تعداد بازدید از این مطلب: 59
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چراملت ایران دست بسته نیست؟

چرا ملت ایران دست‌بسته نیست؟

 
 
دیوید کوهن، معاون وزارت خزانه‌داری  آمریکا مدعی شده بود که تحریم‌های ضدایرانی باعث شده مذاکره‌کنندگان هسته‌ای «با دست‌های بسته» قدم به مذاکرات بگذارند.
پس از این، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی علت ناکامی‌های پی‌درپی آمریکایی‌ها را همین خطاهای محاسباتی دانستند و فرمودند: «این خطای محاسباتی است؛ حالا شما در ۲۲ بهمن ان‌شاءالله خواهید دید ملّت ایران چه خواهد کرد و چه حضوری خواهد داشت؛ آن‌وقت معلوم میشود که آیا دست ملّت ایران بسته است؟ دست ملّت ایران بسته نیست و این را در عمل نشان داده‌است» 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 75
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کوکاکولا نوشابه ای باطعم خون
نگاهی به یک مستند
مستند «هزينه يک کوکاکولا» که بر اساس رابطه رقابتی بين کوکاکولا و اتحاديه صنفي، ساخته شده، با بررسي قتل عام 8 کارگر کوکاکولا که توسط شبه‌نظاميان در کلمبيا به قتل رسيدند، آغاز مي‌شود.
 
تعداد بازدید از این مطلب: 58
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پهلوی باکره بودن راننگ می دانستند
روشنفکران پهلوی باکره بودن را ننگ می‌دانستند!
چهره سیاهی که قابل بزک کردن نیست؛

روشنفکران پهلوی باکره بودن را ننگ می‌دانستند!

رسانه های ضدانقلاب در پی بزک نمودن دوران پهلوی هستند، به نحوی که برخی نسل اولی ها را –که شاهد آن روزها بودند- نیز دچار شک و توهم نسبت به آن دوران کرده است.
 
تعداد بازدید از این مطلب: 70
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پیام مهم رهبرانقلاب به جوانان اروپاوآمریکای شمالی
 
پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی:
درباره‌ انگیزه‌های سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید/ شناخت مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام به دست آورید

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حوادث اخیر در پیامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی فرمودند: در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام به دست آورید.

خبرگزاری فارس: درباره‌ انگیزه‌های سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید/ شناخت مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام به دست آورید
 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 57
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ارواح خبیثه
ارواح خبیثه!

همه حتی غربی‌ها معترفند، نژادپرستی با تفکر صهیونیسم عجین شده است. جنایات تکان‌دهنده صهیونیست‌ها در غزه، صبرا، شتیلا یا محاصره ناجوانمردانه و 8 ساله غزه، چیزی کمتر از جنایت‌های داعش ندارد.

 

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس «کیهان» در ستون «یادداشت روز» خود به قلم «جعفر بلوری» نوشت:

شباهت‌های موجود در منطق رژیم صهیونیستی و تروریست‌های تکفیری (طالبان، داعش، القاعده و النصره و...) گاهی آنقدر زیاد و عملکردهای این دو  آنقدر شبیه به هم می‌شود که تشخیص آنها از یکدیگر حقیقتا سخت می‌شود. چنین شباهت‌های کم‌نظیری انسان را ناخودآگاه به یاد جمله معروف «یک روح در دو بدن» می‌اندازد. یافتن شواهد و قرائن برای اثبات این ادعا نیز کار زیاد سختی نیست. اظهارات، گزارش‌ها و خبرهایی که هراز چندگاهی از سوی رسانه‌ها و حتی مقامات صهیونیستی، آمریکایی یا سازمان ملل منتشر می‌شود، باور چنین ادعایی را راحت‌تر می‌کند. در این باره گفتنی‌هایی هست؛
1- گروه‌های تکفیری، روش خاص خود  را دارند. در منطق تکفیری‌های بی‌منطق، هر جنبنده‌ای مهدورالدم است مگر اینکه آنها تشخیص دهند که نیست. تکفیری‌ها پیرو  نوعی عقاید خاص شیطانی شبیه به «عقاید نژادپرستانه» هستند و با این عینک، به امور می‌نگرند. به اعتقاد این عده، تمام انسان‌ها، غیرخودی‌هایی هستند که حق حیات ندارند! تروریست‌های تکفیری، نه در کلام بلکه در عمل این عقاید را نشان می‌دهند. بسیاری از اعدام‌های وحشیانه و جنایت‌های تکان‌دهنده آنها نیز ریشه در همین اعتقادات عجیب «نژادپرست‌گونه» دارد.
 رژیم صهیونیستی نیز با کمی بالا و پایین، در حرف و عمل نشان داده، پیرو عقاید تقریبا مشابهی است. همه حتی غربی‌ها معترفند، نژادپرستی با تفکر صهیونیسم عجین شده است. جنایات تکان‌دهنده صهیونیست‌ها در غزه، صبرا، شتیلا یا محاصره ناجوانمردانه و 8 ساله غزه، چیزی کمتر از جنایت‌های داعش ندارد؛ دارد؟! صهیونیست‌های کودک‌کش با ارتکاب چنین جنایات وحشیانه‌ای عملا نشان داده‌اند، چیزی از تکفیری‌های آدم‌خوار کم ندارند. تک‌تک بندهای لایحه «کشور یهود» که چندی پیش از سوی کابینه نتانیاهو تصویب شد نیز به خوبی  وجود چنین منطقی را در روح خبیث صهیونیست‌ها عیان کرد.
این لایحه به قدری نژادپرستانه تنظیم شده که حتی، انتقاد تند برخی صهیونیست‌های دوآتشه مثل تزیپی لیونی را نیز به دنبال داشته است. طبق این لایحه، زبان غیریهودی از لیست زبان‌های رسمی حذف، شهروندی اعراب سلب و تمام افراد حتی اعراب، براساس قوانین یهودی (بخوانید صهیونیستی) مجازات می‌شوند!
براساس این لایحه، «فقط» یهودی‌ها حق داشتن حیات راحت را دارند و بقیه (مسیحی‌ها، مسلمانان و ...) شهروند درجه دوم و پایین‌تر محسوب شده و صهیونیست‌ها می‌توانند با آنها مثل یک انسان برخورد نکنند! درست مثل برخوردی که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی از سال 1948 با سیاهان این کشور داشت. در حالی که «اقلیت سفیدپوستان» از بالاترین استاندارد زندگی قاره آفریقا -که برابر با سطح زندگی در کشورهای غربی جهان اول بود- برخوردار بودند، «اکثریت سیاه‌پوستان» از لحاظ هرگونه استانداردی همچون درآمد، تحصیل و حتی ورود به ادارات دولتی مورد تبعیض شدید قرار داشتند. دولت برآمده از آپارتاید که ریشه آن از سوی انگلیسی‌ها بنیانگذاری شد، میان یک سیاه‌پوست، هندی و یا رنگین‌پوست آفریقای جنوبی به مانند مردم کشورهایی همچون غنا و تانزانیا فرقی قائل نبود و با تمامی آنها به عنوان «شهروند درجه آخر» رفتار می‌کرد! مشابه این رفتارها را این روزها می‌توان در آمریکا و در برخورد پلیس نژادپرست این کشور با سیاهان نیز مشاهده کرد.
گزارش‌های متعددی که از مناطق تحت تصرف تکفیری‌ها در عراق و سوریه منتشر شده نشان می‌دهد، آنها نیز قوانین مشابهی برای اداره امور تصویب و به اجرا گذاشته‌اند. در قوانین من‌درآوردی داعش که به اصطلاح با نام «شریعت» تبلیغ می‌شود، با غیرتکفیری‌ها (و گاهی حتی با خود تکفیری‌ها) مثل انسان برخورد نمی‌شود و در بهترین حالت ممکن، با آنها به عنوان شهروندان درجه آخر رفتار می‌شود.
2- استفاده از تاکتیک وحشت، یکی دیگر از اشتراکات موجود بین این دو -رژیم صهیونیستی و تکفیری‌ها- است. تکفیری‌ها با استفاده از این روش اولا سعی می‌کنند ضعف و ناتوانی‌های خود را بپوشانند و ثانیا به دنبال کشتن روحیه حریف هستند. این گروه تروریستی پیشروی‌های اولیه خود در عراق را نیز مرهون استفاده از همین تاکتیک بود نه قدرت. داعش بسیاری از روستاهای تحت اشغال خود را به همین شکل به چنگ آورد؛ یعنی وقتی وارد این مناطق می‌شد، با خانه‌های خالی از سکنه مواجه می‌گردید! انتشار تصاویر وحشتناک از بریدن سر زنان و کودکان، تکه تکه کردن افراد، به صلیب کشاندن اجساد، آتش زدن اسرا، استفاده از سلاح‌های شیمیایی و گازهای کشنده و... همه و همه در همین راستا صورت می‌گیرد. یعنی ایجاد رعب و وحشت برای پیشروی در اهداف.
رژیم صهیونیستی اما، همین تاکتیک را به شکلی مدرن‌تر و صد البته گسترده‌تر به کار می‌گیرد. استفاده از سلاح‌های غیرمتعارف مثل بمب‌های فسفری یا میخی، شکستن دست‌های نوجوانان فلسطینی با سنگ، ریختن بیش از 10هزار تن بمب بر سر بی‌دفاع‌ترین مردم در متمرکزترین نقطه جهان به لحاظ جمعیت،  هدف قراردادن عمدی مدارس مملو از دانش‌آموزان (حتی مدارس سازمان ملل)، و... تنها گوشه کوچکی از جنایات بزرگ صهیونیست‌هاست که در چارچوب همین تاکتیک وحشت صورت گرفته‌اند. این گونه وحشیگری‌ها البته، می‌تواند نتیجه وحشت نیز باشد!
3- شباهت جالب دیگر به خاستگاه فکری و جغرافیایی این دو باز می‌گردد. هم رژیم صهیونیستی و هم تکفیری‌ها از داشتن مرزهای رسمی و بین‌المللی، هویت و قانون اساسی محروم و در یک کلام، متشکل از گروه‌هایی مزدور از گوشه و کنار جهانند که به امید تشکیل «سرزمین موعود» در حال اشغالگری و جنایتند.
4- همکاری‌های نزدیک بین رژیم صهیونیستی با تروریست‌های تکفیری، سوای اینکه می‌تواند حاصل مواجهه این دو با دشمنی مشترک باشد، می‌تواند نتیجه همین شباهت‌های مبنایی نیز باشد. به قول روان‌شناسان، «شباهت‌های فردی از عوامل مهم و تاثیرگذار در نزدیکی افراد به هم می‌باشند و انسان‌ها اغلب عاشق افرادی می‌شوند که در زمینه‌های مختلف فکری، ارزشی، نگرشی، اعتقادی، مذهبی، ذهنی و ...با آنها همسانی و تشابه داشته باشند.»
وجود همکاری بین این دو، حقیقتی است که حتی سازمان ملل هم در گزارش تازه خود به آن اذعان کرده است. در مجموعه‌ گزارشهای ارائه شده به شورای امنیت توسط نیروی ناظر سازمان ملل، مواردی ذکر شده که نشان می‌دهد در حد فاصل مارس 2013 تا دسامبر 2014م، رژیم صهیونیستی با تروریست‌های تکفیری در بلندیهای جولان همکاری کرده است. طبق این گزارش، رژیم صهیونیستی بین گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی که علیه دولت سوریه می‌جنگند از جمله ارتش آزاد، النصره یا داعش تفاوتی قایل نشده و به آنها کمک می‌کند. سازمان ملل گزارش داده است که مخالفان دولت بشار اسد به طور پراکنده در خط آتش‌بس در مجاورت محل نیروهای سازمان ملل با نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی در تعامل بوده‌اند. ( بند 6 گزارش 4 دسامبر 2013 تا 10 مارس 2014)
معالجه تروریست‌های تکفیری در بیمارستان‌های رژیم صهیونیستی، اظهارات متقابل مقامات دو طرف در خصوص اینکه، هیچ یک قصد جنگ با دیگری را ندارند، حمایت‌های نظامی، مالی و لجستیکی از تکفیری‌ها و ... همه و همه نشانه‌های اظهر من الشمسی هستند که فریاد می‌زنند، تکفیری‌ها و صهیونیست‌ها یک روح هستند در دو بدن؛ البته از نوع خبیث آن!

تعداد بازدید از این مطلب: 71
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


9دی روزدفن فتنه

9 دی روز دفن فتنه


فتنه 88 که بر اساس نقشه بیگانگان و عناصر داخلی آنان در کشور براه افتاد؛ بعد از حرمت شکنی روز عاشورا و با اعتراض و بیداری توده های ملت ایران در روز نهم دی ماه خاموش گردید. و نهم دی روز به پاخواستن ملت برای حمایت از ارزش های دینی خود، در تاریخ ایران برای همیشه ثبت شد.

میرحسین موسوی و فرقه‌ سبز وی كه از 23 خرداد 88 به مناسبت های مختلف در اعتراضاتی فاقد منطق نسبت به نتایج انتخابات، معترض بودند

پس از حوادث تلخی كه در روز قدس(روزه خواری و بی احترامی به ماه مبارك رمضان همراه با شعار نه غزه نه لبنان)، 13 آبان(سر دادن شعار مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریكا) و 16 آذر(اهانت دردناك به تمثال مبارك نایب امام زمان(عج) و احیاگر اسلام حضرت امام خمینی) آفریدند، فاجعه بزرگ و تلخ 6 دی(روزعاشورا) را آفریدند. آنها در این روز عظیم كه روز عزای تمام عالم در سوك شهادت مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفای شان است، مرحله بعدی قداست‌شکنی خود را که در دوره  2 خرداد و پس از آن، به صورت تئوریک در قالب جملاتی چون «عاشورا نتیجه تندروی پیامبر و علی در جنگ بدر بود»؛ «عصمت پیامبر و اهل‌بیت زیر سوال است»؛ «جایگاه الهی برای اهل‌بیت، ناشی از تفکر شیعه غالی است»؛ «من حتی امام حسین را هم استیضاح می‌کنم» و «سوك حسین، مانند سوك سیاوش است» ظاهر نموده بودند، این بارعملا با به آتش کشیدن خیام عزاداری اهل‌بیت علیهم السلام، جسارت شنیع به پرچم‌های منقش به نام مبارک حضرت سید‌الشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل‌العباس(ع)، حمله به عزاداران و نمازگزاران ظهر عاشورا و سنگ باران و آجرباران كردن آنها، چادر كشیدن از سر زنان محجبه ای كه به هیئات عزاداری سید و سالار شهیدان می رفتند و بر زمین كوفتن و زخمی كردن آنها و هلهله و شادی و زدن بوق‌های ممتد، آن کردند كه همگان می دانند.

 اینها به‌زعم خود می‌خواستند در عاشورا، کار نظام را یکسره کنند و با بلاهت تمام، تصور می‌کردند مردم ولایتمدار ایران هم راضی به اهانت به امام غریبشان هستند!! آن افراد ضد ارزش های ملت به ولایت فقیه جسارت ها روا داشتند و مذبوحانه به عمود خیمه انقلاب اسلامی با شعارهای شان توهین می كردند.

عزاداری اهل‌بیت علیهم السلام، جسارت شنیع به پرچم‌های منقش به نام مبارک حضرت سید‌الشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل‌العباس(ع)، حمله به عزاداران و نمازگزاران ظهر عاشورا و سنگ باران و آجرباران كردن آنها، چادر كشیدن از سر زنان محجبه ای كه به هیئات عزاداری سید و سالار شهیدان می رفتند و بر زمین كوفتن و زخمی كردن آنها و هلهله و شادی و زدن بوق‌های ممتد، آن کردند كه همگان می دانند

محمدمحسن سازگارا، پادوی دفتر جورج دبلیو. بوش، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، پیش از «عاشورای سبز»(!) درباره برنامه‌های فرقه موسوی می‌گفت: «روز عاشورا، یک مسیر واحد در هر شهر قرار است اعلام شود، تا همه ما آنجا برویم و جمعیت میلیونی[!] خود را نشان دهیم. همچنین از ظهر عاشورا تا شام غریبان در خیابان‌ها نشسته و با یک بسیج عمومی دست به تعطیلی[!] عمومی در کشور می‌زنیم».  روز عاشورا که همیشه تعطیل است و جمعیت میلیونی معترضان سبزپوش نیز به هزار نفر هم نمی‌رسید؛ اینها از نشانه‌های حماقت ذاتی دشمنان این ملت است که دچار خودبزرگ‌بینی‌اند.  اما آیا واقعا طراحان این سناریوی كثیف و فجیع، خشم مقدس عزاداران حسینی را نادیده گرفته بودند؟ این حرکات مذبوحانه شکنندگان حرمت امام مظلوم(ع) البته در میان فرقه دستساز انگلستان «وهابیت صهیونیستی»، خوشبینانه_ابلهانه_ با توهم سقوط نظام تصور شد!

روزنامه وهابی «الحیات» عربستان كه البته در بیروتمنتشر می شود، با ذوق‌زدگی از اهانت عده‌ای اراذل و اوباش نوشت: «آشکار است نظام شیعه ایران در حال سرنگونی است و هیچ گزینه‌ای جز تسلیم در برابر مخالفان، پیش ‌رو ندارد»(!) روزنامه «ریاض» چاپ سعودی نیز به انعکاس اهانت به حضرت سیدالشهدا(ع) در تهران پرداخت و مدعی درگیری میان شیعیان بر سر اعتقادات شد! اما حماسه عظیم و 50 میلیونی «9 دی» تومار این توهمات را با شدت تمام در هم پیچید؛ این روز هم از نظر کمیت و هم از حیث کیفیت، بی‌شک پرشورترین روز تاریخ جمهوری اسلامی بود. این راهپیمایی، آنچنان عظیم بود که سران فتنه دست و پای خود را گم کردند و با وجود درک اندکشان از معادلات سیاسی، متوجه شدند هرگاه این مردم حس کنند فرد یا جریانی اعتقادات‌شان را آماج اهانت‌های خود قرار داده‌اند، با حضور میلیونی،‌ مهر «باطل شد» بر پیشانی آنها می‌زنند. 9 دی همه ایرانیان آمدند. آنها آمدند تا باز هم بگویند و فریاد كنند،‌اهل كوفه نیستند. آمدند به حرامیان ثابت كنند هرگز حاضر نیستند لحظه ای از امام حسین(ع) و رهبر حسینی شان جدا شوند. 9 دی روز تولد مجدد انقلاب بود؛ در این روز انقلاب اسلامی بار دیگر عزت و شكست ناپذیری اش را به رخ كسانی كشید كه در خواب های پریشان و بی تعبیرشان، سقوطش را می دیدند!! عشق حسین علیه السلام كه در دلهای ملت بصیر ایران موج می زد، در نهم دیماه كاری با توطئه گران و فتنه جویان كرد كه هرگز آن را فراموش نخواهند كرد. 9 دی روز تثبیت مجدد انقلابی شد كه دلهای مستضعفان و آزادگان دنیا برایش می تپد؛ دلهایی كه 8-7 ماه با نگرانی حوادثی را كه عده ای پشیمان از انقلاب كه سجده شان دیگر به جای آنكه برای خدا باشد، برای كاخ سیاه شیطان بزرگ در واشنگتن بود،آفریدند دنبال می كرد. و در پایان، 9 دی روز زمینه ساز بیداری اسلامی منطقه و واژگونی عمال دست نشانده آمریكا و رژیم صهیونیست شد.

شایسته است در خاتمه بخشی از فرمایشات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را درباره این روز حماسی و تاریخی؛ یوم الله 9 دی آورده و مطلب را با این فرمایشات گهربار، متبرك كنیم.

روزنامه وهابی «الحیات» عربستان كه البته در بیروتمنتشر می شود، با ذوق‌زدگی از اهانت عده‌ای اراذل و اوباش نوشت: «آشکار است نظام شیعه ایران در حال سرنگونی است و هیچ گزینه‌ای جز تسلیم در برابر مخالفان، پیش ‌رو ندارد»(!)

* در شرایط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام می كند؛ هیچ وقت نمی گذارد مردم از خداى متعال، طلبكار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نكردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. مهم این است كه انسان این مجاهدت را بكند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او كمك میكند. 19 دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، 9 دىِ آحاد مردم كشور(سال 88) از همین قبیل است. حركت عظیم روز چهارشنبه‌ نهم دى ماه حجت را بر همه تمام كرد. 9 دى با 10 دى فرقى ندارد؛ این مردمند كه ناگهان با یك حركت كه آن حركت برخاسته از همان عواملى است كه نوزدهم دىِ قم را تشكیل داد؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ مجاهدانه است، روز 9 دى را هم متمایز می كنند. روز 9 دىِ در تاریخ ماند؛ این هم یك روز متمایزى شد. شاید به یك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست، این حركت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فكر میكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على علیه السّلام را مى‌‌‌بیند. این كارها كارهائى نیست كه با اراده‌‌‌‌ امثال ما انجام بگیرد؛ این كار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور كه حضرت امام رحمة الله علیه در یك موقعیت حساسى كه من بارها این را نقل كرده‌‌‌‌ام  به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.

فرمایشات در دیدار مردم قم/ 19 دیماه 88***

* اگر آمریكائى‌ها و انگلیسى‌ها و صهیونیست ها، (در دوران فتنه) می توانستند نیرو وارد خیابان هاى تهران بكنند، یقین بدانید می كردند. اگر برای شان امكان داشت كه با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان كه می خواهند، هدایت كنند، می كردند. منتها می دانستند این كار به ضررشان تمام می شود. تنها كارى كه می توانستند بكنند، این بود كه در صحنه‌ تبلیغات، در صحنه‌ سیاست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت كنند. رؤساى جمهور كشورهاى مستكبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانى و خرابكارانى را كه با آتش زدن می خواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان كه طبق میل خودشان است، در افكار عمومى دنیا و كشورمان تصویر و ترسیم كنند؛ اما شكست خوردند. قوى‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز 9 دى و 22 بهمن وارد كرد. كار ملت ایران در 22 بهمن، كار عظیمى بود؛ 9 دى هم همین جور. یكپارچگى ملت آشكار شد. همه‌ كسانى كه در عرصه‌ سیاسى به هر نامزدىرأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن كسانى كه قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر كردند؛ فهمیدند كه راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است.

فرمایشات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التحیة و الثناء/ اول فروردین 1389***

* راهپیمائى مردم در 22 بهمن با همه‌ عظمتى كه دارد یك كار متعارف است، یك كار روان‌شده است، شناخته‌شده است، توقع است كه انجام بگیرد و انجام می گیرد؛ 23 تیر در سال 78، یك كار متعارف نبود، یك كار متوقع نبود؛ كار 9 دى ماهِ هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه‌ مناسب و مورد نیاز؛ این اساس كار است كه مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. یكى از قله‌هاى فراموش نشدنى، 9 دى بود.

در شرایط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام می كند؛ هیچ وقت نمی گذارد مردم از خداى متعال، طلبكار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نكردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. مهم این است كه انسان این مجاهدت را بكند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او كمك میكند

فرمایشات در دیدار اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى/ 29 دیماه 88***

* روز نهم دى شما دیدید در این كشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثه‌اى پیش آمد. دشمنان انقلاب كه همیشه سعى می كنند  راهپیمائى‌هاى میلیونى را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر كنند، كوچك كنند - اعتراف كردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حركت مردمى‌اى به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن كسانى كه سعى در كتمان حقایق درباره‌ جمهورى اسلامى دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است كه مردم وقتى احساس می كنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ایستاده است، مى‌آیند توى میدان. این حركتِ ایمانى است، این حركتِ قلبى است؛ این چیزى است كه انگیزه‌ خدائى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ الهى است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دل ها دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ پروردگار است. وقتى حركت خدائى شد، براى خدا شد، اخلاص در كار بود، خداى متعال اینجور دفاع می كند. لذا می فرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین آمنوا».

فرمایشات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوایى ارتش جمهوری اسلامی ایران/ 19 بهمن 88 ***

محمدمهدی تقوی

تعداد بازدید از این مطلب: 51
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حضور اهل بیت (ع) در ایران


حضور اهل بیت (ع) در ایران

سلام. آيا اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) پا به ايران گذاشته بودند؟ با چه هدف؟

پاسخ: سلام عليكم؛ در پاسخ به سوال شما بايد ابتدا به اين نكته اشاره كنيم كه بن مايه اين سوال بر مي گردد به شبهه اي كه اخيرا به طور گسترده در ميان ايرانيان پخش شده و در آن ادعا شده كه اميرالمومنين و فرزندانش امام حسن و امام حسين عليهم السلام در جنگهاي زمان خلفا شركت داشته و بسياري از ايرانيان به واسطه آنان كشته شده اند. به همين منظور لازم است كه اين مطلب به طور دقيق بررسي شود تا روشن شود كه همه اين ادعاها دروغي بيش نيست.
در هيچ يك از منابعِ‌ كهن و معتبر تاريخي حضور اميرمؤمنان حتي در يكي از جنگ‌هاي زمان خلفا ثبت نشده است (و تنها نبردي كه حضرت سلاح بدست گرفت زماني بود كه لشكر مرتدين به دروازه‌هاي مدينه نزديك مي‌شد. بسياري از مسلمانان بدليل عدم بيعت امام با ابوبكر و همچنين عدم حضور حضرت در اين جنگ حاضر به همكاري و حضور در ميان مدافعان شهر مدينه نبودند. امام بنا به مصلحت و براي حفظ اسلام تنها شمشير به دست گرفته و در ميان مدافعان حضور يافت و در همان حال نيز هرگز با شمشير نجنگيد.) در نتيجه مي‌توان گفت كه در زمان خلفا، حضرت هرگز با هيچ گروهي نجنگيد.
عدم شركت حضرت در فتوحات و انزواي ايشان اين سوال را در اذهان مسلمانان بر انگيخت كه چرا علي‌بن‌ابي‌طالب با آن همه سابقه درخشان در نبردهاي گذشته، اكنون كه زمان انتشار اسلام در سرزمينهاي كفر و شرك رسيده است در جنگها شركت نمي كند؟ به طور قطع بسياري – اگر نگوييم همه – مي‌دانستند كه او به خاطر ترس از مرگ يا سستي از جهاد نبوده كه در جنگها شركت نمي كردند همانطور كه خود حضرت نيز در اين زمينه مي‌فرمايند: «والله لو تظاهرت العرب علي قتالي لما وليت عنها؛ به خدا سوگند اگر تمام عرب در كارزار با من روبرو شوند به آنان پشت نمي‌كنم». (نهج البلاغه، نامه 25). از اين رو خليفه و يارانش مي‌كوشيدند با شركت دادن علي (ع) در فتوحات:
- از يك طرف زمينه طرح چنين پرسش و ابهامي را از بين ببرند و با ورود او به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعيت چنين اقدامي را در اذهان بسياري از هواخوان ايشان به ويژه بني هاشم مستحكم سازند.
- و از سوي ديگر از مهارت‌ها و تجارب جنگي آن حضرت در فتح شهرها استفاده كنند.
اما امام علي(ع) با عدم حضور و شركت مستقيم در فتوحات هرگز مُهر تاييد بر سياست‌هاي خلفا در اين زمينه نزد و در يك كلام، مويد خلفا نبود. پس اميرالمومنين به هيچ وجه به ايران قدم نگذاشته است.
(جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه مي‌توانيد به مجله «تاريخ در آيينه پژوهش، پيش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علي(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرماييد).
اما در مورد حضور امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) در فتوحات:
هيچيك از منابع و مآخذ معتبر شيعي از حضور حسنين در فتوحات ايران، شام و يا آفريقا سخني نگفته‌اند. اما برخي از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسين(ع) در بعضي از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علي(ع)!) خبر داده‌اند كه به بررسي آن مي پردازيم:
1- بررسي و نقد گزارش‌هاي اهل سنت:
بخشي از گزارشها فاقد هرگونه سندي مي‌باشند (مانند نقل بلاذري كه به آن بعدا مي پردازيم)
آن دسته از گزارش‌هاي تاريخي اهل سنت هم كه سند ارائه كرده اند،(كه مهمترين آنها طبري است) سندشان معتبر نمي‌باشد بدين معنا كه نقل كننده آن خبر يا فردي دروغ گو و جاعل است و يا فردي ناشناخته و مجهول و يا اينكه اصلا تضاد عجيبي در بين روايات آن ديده مي شود.(كه بعدا به اين مورد هم مي پردازيم)
دسته‌اي از گزارشهاي تاريخي نيز فقط اشاره به حضور امام حسن(ع) و امام حسين(ع) در ايران دارند و در آنها هيچ گونه اشاره‌اي نشده كه حضور آنان براي جنگ بوده است.
افزون بر ايرادهايي كه بيان شد، دو مسئله ديگر نيز وجود دارد كه درستي گزارش‌هاي ياد شده را در اين باره، سخت مورد ترديدد و حتي غير قابل قبول مي‌كند:
يكي آن كه تمام روايات تاريخي كه متعرض سال شركت حسنين(ع) در فتوحات شده‌اند، بر حضور آنان در فتوحات عصر عثمان ناظراند. عصري كه امير مومنان حتي در حد مشاوره حاضر به همكاري با عثمان در امر فتوحات نبود تا چه رسد به اينكه فرزندان خويش را جهت انجام فتوحات به همراه لشكريان تحت فرمان عثمان به جبهه نبرد گسيل دارد.
مسئله ديگر آنكه علي بن ابي‌طالب(ع) در عصر امامت و خلافت خويش حسنين(ع) را از شركت در معركه صفين باز ميداشت و چون در يكي از روزها آن حضرت متوجه شد كه امام حسن آماده كارزار است فرمود: «از طرف من جلوي جوان را بگيريد تا با مرگش پشت مرا نشكند كه من از رفتن اين دو (امام حسن(ع) و امام حسين(ع)) به ميدان نبرد دريغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود».
حال با چنين اكراه و امتناعي از سوي حضرت نسبت به حضور حسنين(ع) در نبردهايي كه به فرمان پيشواي عادلي همچون خويش صورت مي‌گرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر مي شود كه تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خويش را كه پيشوايان آينده جامعه اسلامي هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
بنابر اين با توجه به وجود چنين اشكال هاي سندي و محتوايي و نيز استبعادهايي كه بيان شد، حضور حسنين(ع) در فتوحات عصر خلفا نميتواند مورد پذيرش قرار گيرد.
به گمان قوي، دست تحريف‌گران و وارونه نويسان حقايق تاريخي در جعل چنين گزارش‌هايي بي تاثير نبوده است. با اين همه اگر بر فرض پذيرفته شود كه حسنين(ع) در ايام جواني به برخي از شهرهاي ايران همانند اصفهان و گرگان و ... مسافرت كرده‌اند؛ به سبب امور ديگري (غير از شركت در فتوحات) بوده است و يا اصلا در عصر خلافت امام علي(ع) بوده است همچنانكه يكي از مورخين قديمي به نام سهمي در: تاريخ جرجان ص19 نيز به اين مطلب اشاره كرده‌است.
(جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه اين پرسشتان مي‌توانيد به: مجله «تاريخ در آيينه پژوهش، پيش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علي(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرماييد).
حال به بررسي ريشه اي در مورد سند اين مطالب مي پردازيم: در اين ادعاها حضور امام حسن و حسين(عليهما السلام) تنها در دو بن مايه وجود دارد ،كه شامل فتوح البلدان و تاريخ طبري است بنابر اين صحت اين روايات را بررسي ميكنيم ، تا صحت ادعا روشن گردد :
بن مايه اول : فتوح البلدان –بلاذري :
در فتوح البلدان - البلاذري - ج 2 - ص 411 و ترجمه آن صفحه 468 آمده است: جرجان وطبرستان ونواحيها قالوا : ولى عثمان بن عفان رحمه الله سعيد بن العاصي بن سعيد ابن العاصي بن أمية الكوفة في سنة تسع وعشرين . فكتب مرزبان طوس إليه وإلى عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس ، وهو على البصرة ، يدعوهما إلى خراسان ، على أن يملكه عليها أيهما غلب وظفر . فخرج ابن عامر يريدها ، وخرج سعيد . فسبقه ابن عامر ، فغزا سعيد طبرستان ، ومعه في غزاته فيما يقال الحسن والحسين أبناء علي بن أبي طالب عليهم السلام .
گرگان-جرجان- و طبرستان: گفته اند كه عثمان بن عفان(خليفه سوم) سعيد بن العاصي بن اميه را در سال 29 (هجري) والي كوفه قرار داد. پس مرزبان توس بدو و عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس ، والي بصره ، نامه اي نگاشت و آنان را بسوي خراسان دعوت نمود ...پس سعيد و عامر هر دو آهنگ خراسان نمودند اما عامربرو پيشي گرفت پس سعيد آهنگ طبرستان نمود در حاليكه گفته ميشود حسن و حسين فرزندان علي بن ابيطالب در شمار همراهان وي بوده اند.
ايرادهايي كه بر اين روايت وارد است :
1- در اينجا واژه گفته ميشود بكار رفته كه ناقل و راوي آن دقيق مشخص نشده و اين كار روايت را ازاعتبار ساقط مي كند چون سلسله سند دقيقا ذكر نشده است.
2- اما اگر مو شكافانه روايت را به نقد بكشيد ميبينيد در ابتداي روايت نويسنده ميگويد:گفته اند سپس آنگاه كه به حضور حسنين در تبرستان رسيده زيركانه و در يك چرخش مينويسد:ميگويند به عبارتي ابتدا فعل قالوا كه فعل ماضي-گذشته- است آورده ميشود و سپس فعل مضارع – حال و آينده – آورده شده است يعني كساني كه نويسنده اصل روايت را از آنها گرفته كساني بوده اند كه در گذشته ميزيسته اند و اين روايت بدانها منتقل شده اما درباره حضور حسنين بكار بردن فعل مضارع حاكي از آنستكه كساني هم عصر نويسنده – بلاذري- كه هم عصر عباسسيان است- به او گفته اند كه احتمالا حسنين حضور داشته اند و اين كار بكلي و به يكباره روايت را از هستي ساقط ميكند!! چنانكه دانشمندان علم رجال و درايه دقيقا چنين شيوه اي را در آناليز نهايي صحت يك روايت بكار ميبرند.
اما بن مايه دوم : تاريخ طبري
تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 324 – 325 مي نويسد:
وحدثني عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد قال أخبرني علي بن مجاهد عن حنش بن مالك التغلبي قال غزا سعيد سنة ثلاثين فأتى جرجان وطبرستان معه عبد الله بن العباس وعبد الله ابن عمر وابن الزبير وعبد الله بن عمرو بن العاص فحدثني علج كان يخدمهم قال كنت آتيهم بالسفرة فإذا أكلوا أمروني فنفضتها وعلقتها فإذا أمسوا أعطوني باقيه قال وهلك مع سعيد بن العاص محمد بن الحكم بن أبي عقيل الثقفي جد يوسف ابن عمر فقال يوسف لقحذم يا قحذم أتدري أين مات محمد بن الحكم قال نعم استشهد مع سعيد بن العاص بطبرستان قال لا مات بها وهو مع سعيد ثم قفل سعيد إلى الكوفة فمدحه كعب بن جعيل فقال فنعم الفتى إذ جال جيلان دونه * وإذ هبطوا من ( دستب ) ؟ ثم أبهرا ‹ صفحة 325 › تعلم سعيد الخير أن مطيتي * إذا هبطت أشفقت من أن تعقرا كأنك يوم الشعب ليث خفية * تحرد من ليث العرين وأصحرا تسوس الذي ما ساس قبلك واحد * ثمانين ألفا دارعين وحسرا
حنش بن مالك تغلبي گويد : ...سعيد سال سيام آهنگ غزا كرد و سوي گرگان و طبرستان رفت . عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر وابن زبير و عبدالله بن عمرو بن عاص با وي بودند ...
همانطور كه در اين روايت مشاهده مي كنيد طبري در اينجا باز جريان لشكر كشي سعيد را به گرگان و طبرستان مطرح ميكند و حال آنكه اساسا نامي از امام حسن امام حسين(عليهما السلام (و حضور آنها در اين جنگ نميبرد.و اين در حالي است كه طبري بر خلاف بلاذري
سلسله سند روايت خويش را دقيقا بيان داشته است ولي با اين حال نامي از امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام) نمي برند. بهر روي نشانگر آنستكه راوي اوليه سخني از حضور حسنين به ميان نياورده است!!
اما در جاي ديگر از تاريخ الطبري ( تاريخ طبري ج 3 - ص 323 – 325)مي بينيم كه در صفحه 323 مي نويسد: حدثني عمر بن شبة قال حدثني علي بن محمد عن علي بن مجاهد عن حنش بن مالك قال غزا سعيد بن العاص من الكوفة سنة ثلاثين يريد خراسان ومعه حذيفة ابن اليمان وناس من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم ومعه الحسن والحسين وعبد الله بن عباس وعبد الله بن عمر وعبد الله بن عمرو بن العاص وعبد الله بن الزبير وخرج عبد الله بن عامر من البصرة يريد خراسان فسبق سعيدا ونزل ....
حنش بن مالك گويد : سعيد بن عاص به سال سي ام از كوفه به منظور غزا آهنگ خراسان كرد . حذيفه بن يمان و كساني از ياران پيمبر خدا ( ص ) باوي بودند ؛حسن و حسين و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمرو عمرو بن عاص و عبدالله بن زبير نيز با وي بودند ...
اما در صفحة 325 مي نويسد: وحدثني عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد قال أخبرني علي بن مجاهد عن حنش بن مالك التغلبي قال غزا سعيد سنة ثلاثين فأتى جرجان وطبرستان معه عبد الله بن العباس وعبد الله ابن عمر وابن الزبير وعبد الله بن عمرو بن العاص فحدثني علج كان يخدمهم قال كنت آتيهم بالسفرة فإذا أكلوا أمروني فنفضتها وعلقتها فإذا أمسوا أعطوني باقيه قال وهلك مع سعيد بن العاص محمد بن الحكم بن أبي عقيل الثقفي جد يوسف ابن عمر فقال يوسف لقحذم يا قحذم أتدري أين مات محمد بن الحكم قال نعم استشهد مع سعيد بن العاص بطبرستان قال لا مات بها وهو مع سعيد ثم قفل سعيد إلى الكوفة ....
در اين دو روايت باز تناقضاتي مي بينيم كه بسيار عجيب است، در اين دو روايت ميبينيم كه طبري در صفحه 323 كتاب خود اشاره به همراهان سعيد در جنگ تبرستان دارد و در آن نام حسنين (ع) را مي برد اما در روايتي ديگر و اتفاقا با همان سلسله سند در صفحه 325 نامي از حسنين در حضور در تبرستان نميبرد!!
و اين همان چيزي است كه فرضيه اضافه شدن نام امام حسن و امام حسين در شمار همراهان را بعدها و در زماني معاصر خود نويسندگان-بلاذري و تبري- بيش از پيش تقويت ميكند!!
ما وقتي به تاريخ رجوع مي كنيم دليل جاعلان اينگونه مطالب را در اين زمينه را خواهيم ديد: اعراب در طبرستان نبردهاي سخت و طولاني و خونيني داشتند ، و اكثر اين نبردها به دستور خليفه دوم و سوم و لشكريان معاويه بود ، در اواخر دوره امويان ايرانيان به ائمه شيعه خيلي علاقه پيدا كردند به طوري كه طبرستان كه روزي مركز مخالفت با اعراب بود و دژي در مقابل انان بود به يك پايگاه شيعي تبديل شده بود! از آنجا كه اين كتب بعد از دوره امويان است در نتيجه احاديث بسياري كه به گفته همه در دوره امويان جعل شده بود به آنها راه پيدا مي كند. احتمالا اين روايتها براي اين بوده كه مردم طبرستان را از ائمه شيعه دور كنند! با اين حربه كه آنها در جنگ با شما شركت داشتند حال آنكه ديديم در كتب خودشان هم اين روايتها ضعيف است.
پس در نتيجه با وجود چنين تناقضات و اسناد نامعتبري نمي توان قائل به حضور امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) در جنگ ايران شد.

تعداد بازدید از این مطلب: 33
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تنظیم فتوا با قطب‌نمای سیاست!

تنظیم فتوا با قطب‌نمای سیاست!
یك مفتی عربستانی، گروه تروریستی داعش را كافرتر از بت‌پرستان دانست.

یك مفتی عربستانی، گروه تروریستی داعش را كافرتر از بت‌پرستان دانست. شیخ سعد بن‌ناصر الشثری، عضو سابق دارالفتوای عربستان، گفت: «داعشی‌ها از یهود و نصاری كافرترند، آنان به نبرد با خدا و رسول خدا(ص) برخاسته‌اند و همه خانواده‌ها در هر كشور اسلامی كه عضوی از اعضایشان به این گروه پیوسته‌اند، وظیفه دارند این موارد را به مراكز مسئول گزارش كنند.» الشثری در همین زمینه افزود: «داعش با خدا و رسولش مبارزه می‌كند، در خانه‌های خدا را می‌بندد، علمای دین را می‌كشد و بندگان خدا را عذاب می‌دهد... ارتباط با این گروه، گناهی بزرگ و حتی ارتداد از دین اسلام به شمار می‌آید.» وی در ادامه خطاب به اعضای داعش، آنان را به جدا شدن از این گروه دعوت كرد و گفت: «با توجه به اینكه این گروه هر فردی را كه بخواهد از آنان جدا شود، به قتل می‌رساند، از اعضای آن می‌خواهم فرماندهان ارشد را هدف قرار دهند و تا می‌توانند، داعشی‌ها را بكشند تا مشمول مغفرت الهی شوند.» الشثری ادامه داد: «هر فردی از داعش كه كشته می‌شود، نه‌تنها اهل بهشت نیست، بلكه اهل جهنم است، بیعت با آنان بی‌ارزش است... همكاری با آنان به هر نحوی كه باشد، حرام است و خیانت به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان به‌شمار می‌آید... جنگیدن با آن‌ها از اوجب واجبات است و كسی كه در این راه كشته شود، شهید راه خداست.»

تعداد بازدید از این مطلب: 35
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شباهت‌های حماس، داعش و ایران!

شباهت‌های حماس، داعش و ایران!
پایگاه اینترنتی الگمینر در مقاله‌ای به دیدگاه‌های سیاسی حماس، گروه تروریستی داعش و ایران در مورد جهان غرب پرداخت و نوشت: ...

پایگاه اینترنتی الگمینر 25 آگوست 2014 (3 شهریور) در مقاله‌ای به دیدگاه‌های سیاسی حماس، گروه تروریستی داعش و ایران در مورد جهان غرب پرداخت و نوشت: بریده شدن سر جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی، سبب تشدید نگرانی‌ها در غرب از تهدید اسلام‌گرایی شده است؛ اما اسرائیل [رژیم صهیونیستی] چندین دهه با این تهدید روبه‌رو بوده و در مجاورت تهدید اسلام‌‌گرایی زیسته است.

اگرچه گزارشی سر بریدن روزنامه‌نگاران به دست حماس وجود نداشته؛ اما تشابه حماس و داعش بسیار زیاد است. هر دو گروه، خواهان استقرار خلافت اسلامی هستند. وزیر کشور حماس در سخنرانی 2013 خود به این موضوع پرداخت. هر دوی آن‌ها قدرت را از طریق خشونت و وحشت‌آفرینی به دست آورده‌اند. حماس به لطف این خشونت‌ها و طی کودتای 2007 در غزه به قدرت رسید و به‌تازگی به دنبال طرح‌ریزی شورشی دیگر در کرانه باختری است.

در ادامه مقاله آمده است: حماس مخالفان سیاسی خود را از پشت‌بام‌ها به پایین پرتاب می‌کند. داعش مانند حماس از کلینیک‌های پزشکی، مساجد و مراکز خیریه به‌منظور کسب مشروعیت استفاده می‌‌کند و در عین‌حال، ارزش‌های تروریسم جهادی را به کودکان آموزش می‌دهد. طی یک مستند فاش شد که چگونه داعش کودکان را شست‌وشوی مغزی می‌دهد و از آن‌ها برای جنگ استفاده می‌کند؛ اما حماس این اقدام را سال‌ها انجام داده و کودکان را برای مرگ آموزش داده و از کودک‌سربازان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده است. استفاده حماس از سپرهای انسانی به‌طور گسترده‌ای مستند شده و این اقدام به دلیل افزایش تلفات غیرنظامیان در غزه در منفی کردن دیدگاه عمومی علیه اسرائیل بسیار مؤثر بوده است. داعش از 500 اسیر ایزدی در عراق استفاده کرد و 39 هندی ربوده شده را سپرهای انسانی خود قرار داد.

در پایان مقاله آمده است: داعش سبب فرار مسیحی‌ها از موصل شد و مسیحی‌ها و ایزدی‌هایی را که از گرویدن به اسلام سر باز زدند، کشتار کرد. حماس بی‌تردید با اقلیت‌های مذهبی که در تیررسش قرار دارند، این‌گونه رفتار می‌کرد. اگر یهودیان اسرائیل از حفاظت نظامی برخوردار نبودند و اگر حماس از کمک‌های بین‌المللی به غزه بهره‌مند نبود، چنین رفتاری از سوی حماس صورت می‌گرفت. راهبردهای دولت آمریکا در قبال ایران نیز از این لحاظ مؤثر نیست که نتوانسته ایرانی را که حامی مهم گروه‌های تروریستی اسلام‌گراست، مهار کند. ایران نیز مانند بسیاری از سازمان‌های تروریستی اسلام‌گرا، همجنس‌گرایان را اعدام می‌کند، با زنان بدرفتاری می‌کند، اقلیت‌های مذهبی را زیر آزار و اذیت قرار می‌دهد و از مجازات‌های وحشیانه مبتنی بر شریعت اسلام استفاده می‌کند؛‌ اما برخلاف سازمان‌های تروریستی، ایران می‌تواند به‌لحاظ نظری طی مدت دو ماه به تسلیحات هسته‌ای دست یابد. کشوری اسلامی را تصور کنید که علناً از سازمان‌های تروریستی حمایت می‌کند و تسلیحات هسته‌ای نیز در اختیار دارد. گروه‌های اسلامی مانند داعش، القاعده، بوکوحرام و حماس و حزب‌الله همگی به دنبال نابودی ارزش‌ها و تمدن غرب هستند.

تحلیل‌: نویسنده با سوءاستفاده از رفتار ضداسلامی و ضد انسانی و مشمئزکننده گروهک تکفیری - صهیونیستی داعش تلاش می‌کند با ارائه مشابهت‌های ساختگی بین این گروهک تروریستی و حماس، نفرت افکار عمومی علیه حماس را برانگیزاند. نویسنده درباره ایران پا را فراتر گذاشته و با دادن نسبت‌های ناروا به ایران، با توسل به پیشگویی در یک تصویرسازی ساختگی، از ایران دارای سلاح هسته‌ای و حامی گروه‌های تروریستی سخن گفته است. چرا کسی ادعاهای سخیف و مضحک این نویسنده را قبول نمی‌کند؟ چون تا پیش از اینکه داعش سر خبرنگار آمریکایی را ببرد، از نظر آن‌ها داعش گروه مبارزی(!) بود که باید به آن کمک می‌کردند. مرکز ثقل تغییر داستان، بریده شدن سر جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی است و نه هیچ چیز دیگر.

تعداد بازدید از این مطلب: 34
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بررسی چرایی شکل‌گیری" ندا "در اصلاحات و اعتراض به آن/

بررسی چرایی شکل‌گیری" ندا "در اصلاحات و اعتراض به آن/

آنچه سیدصادق خرازی را در این میان به عنوان چهره مهم مطرح می‌کند، روابط گسترده او با هر دو جناح کشور است. وی از یک سو در میان اصلاح‌طلبان دارای نفوذ است و داماد خانواده خاتمی است و از سوی دیگر روابط بسیار گسترده و محکمی در میان اصولگرایان دارد

پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی/از همان روز که محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای جلوگیری از شکست سنگین اصلاح‌طلبان و مشخص شدن وزن حقیقی این گروه در میان مردم، از مبارزات انتخاباتی کنار کشید تا اصلاح‌طلبان خود را در پس رأی احتمالی حسن روحانی از اعضای جامعه روحانیت مبارز پنهان کنند، نشانه‌های تغییر در جریان اصلاح‌طلبی نمایان شد. اگرچه در دوران انتخابات، رهبران اصلاحات با تعابیر فریبنده‌ای چون وحدت اصلاح‌طلبان برای نیل به پیروزی در انتخابات، اقدامات خود را توجیه می‌کردند، اما نشانه‌‌های تردید نسبت به مقبولیت و مشروعیت اجتماعی روندی که اصلاحات پس از دوم خرداد 76 تا خرداد 92 در پیش گرفته بود به وضوح مشهود بود. تردیدی که پیش از آن و در جریان انتخابات مجلس نهم نیز خود را نشان داده بود و اولین انتخابات پس از فتنه88 که با مشارکت بیش از 60 درصد مردم انجام گرفت پروژه تحریم اصلاح‌طلبان را با شکست کامل روبه‌رو کرده بود. همان وقت که رئیس بنیاد باران در شهرستان دماوند به دور از نگاه رسانه‌ها رأی یواشکی خود را به صندوق انتخاباتی انداخت که اصلاح‌طلبان آن را تحریم کرده بودند! شرایط نشان می‌داد رهبران اصلاحات بیش از هر زمان دیگر سر در گم هستند و نمی‌دانند که چه باید بکنند. انفعال رهبران اصلاحات و فاصله گرفتن این جریان با سپهر سیاسی کشور سرانجام به علنی شدن نارضایتی بدنه اصلاحات منجر شد و تا به امروز ادامه دارد، به همین سبب است که گروهی از جوانان اصلاح‌طلب با جمع شدن به دور فردی چون «صادق خرازی» ساز جدایی از جبهه اصلاحات را کوک می‌کنند و «ندا» نسل دوم اصلاحات را تشکیل می‌دهند. جدایی‌طلبانی که خود را نسل دوم اصلاحات می‌نامند از اعتراض علنی به گذشته اصلاحات نیز ابایی ندارند. «حسن یونسی» پسر «علی یونسی» یکی از کسانی که این روزها به شدت در تلاش است تا تشکیلات تازه اصلاح‌طلبان را سرو سامان بدهد، به صراحت می‌گوید: «ما به سیاست‌های گذشته اصلاح‌طلبان نقد داریم.» و معتقد است: «اصلاح‌طلبان اصالت خود را در طول این سال‌ها از دست داده‌اند.» وی در ادامه مدعی می‌شود که «نسل دوم اصلاح‌طلبان قصد بازگشت به اصلاح‌طلبی واقعی را دارند.» یکی دیگر از اعضای ندا نیز در مصاحبه‌ای با بی‌پروایی به نقد نظریه‌پردازان اصلاحات می‌پردازد و عنوان می‌کند: «پس از انتخابات 76 رادیکال‌ها زمام امور را در دست گرفتند. رادیکال‌هایی که سیاست را با میدان جنگ اشتباه گرفته‌اند و لباس مبارزه بر تن کردند. از راهبرد فتح سنگر به سنگر سخن به میان آوردند و نسخه فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا را تجویز ‌کردند.» حسن یونسی در یک مصاحبه دیگر می‌گوید: «خروج از حاکمیت و تحریم انتخابات رفتار غلطی بود.» حرفی که در گفته‌‌های «سجاد سالک» از دیگر اعضای فعال تشکیلات «ندا» هم به چشم می‌خورد. وی در مصاحبه با هفته‌نامه مثلث می‌گوید: «می‌خواهیم هم حاکمیت را تقویت کنیم‌‌، هم اصلاح‌طلبی را»؛ جمله‌ای که نشان می‌دهد، جوانان اصلاح‌طلب سودای حضور در قدرت را در سر می‌پرورانند و خبر از آن دارد که موسسان جریان و جبهه ندا از ژست ضدانقلاب بودن به تنگ آمده‌اند و دیگر قصد ندارند به سیاست خروج حاکمیت ژنرال‌‌های تندرو اصلاح‌طلب تن دهند. راهبردی که اصلاح‌طلبان تندرو سال‌ها است بر آن پافشاری می‌کنند. چه آن روز که نمایندگان مجلس ششم در صحن علنی تحصن کردند و بیانیه خروج از حاکمیت را با صدای رسا خواندند و چه آن روزی که در سال 88 پس از دست رد مردم به سینه اصلاح‌طلبان در انتخابات، راه خروج از حاکمیت را در کف خیابان‌‌های تهران جست‌وجو کردند. «سالک» در جای دیگری از مصاحبه خود می‌گوید: «ما می‌خواهیم حزبی باشیم برای زندگی‌‌، برخلاف برخی از روشنفکران و احزاب که مرتباًً سیاه‌نمایی می‌کنند و از جبر روزگار‌‌، شهر غیر قابل سکونت صحبت می‌کنند، ما می‌خواهیم حزبی باشیم برای مردمی که به زندگی فکر می‌کنند و با همین نظام و شرایط اقتصادی آن زندگی می‌کنند.» جملاتی که حکایت از عزم جزم بدنه فعال اصلاح‌طلبان برای خروج از رادیکالیسم حاکم در این طیف سیاسی دارد.

صادق خرازی کیست؟
صادق خرازی فرزند آیت‌الله سیدمحسن خرازی است که بر خلاف سایر روحانیون که غالباً کسوت روحانی را از پدر به ارث می‌برند، فرزند یکی از تجار معروف تهران بود و سیدصادق نوجوانی خود را در حجره پدربزرگ گذراند. وی که تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشگاه آزاد اسلامی آغاز کرد، مدرک فوق‌لیسانسش را در رشته مطالعات خاورمیانه و دکترای خود را در رشته تاریخ و سیاست از دانشگاه دورهام انگلستان دریافت کرده است.
در وبگاه شخصی «صادق خرازی» درباره فعالیت‌هاش اینطور توضیح داده شده است که به هنگام دفاع مقدس در ستاد‌‌ جنگ‌های نامنظم شهید چمران به خدمت پرداخت و سپس مدتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بعد هم در ستاد تبلیغات جنگ، مسئولیت شورای عالی را برعهده داشت و چند صباحی نیز در شورای‌عالی اخبار جنگ قرارگاه خاتم‌الانبیاء خدمت کرد‌‌، ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد پدافند کل کشور مقصد بعدی وی برای انجام وظیفه بود. مدتی در خبرگزاری جمهوری اسلامی کار کرد و سرانجام نیز به دعوت دکتر «ولایتی» به وزارت امور خارجه رفت و عضو هیئت مذاکره‌کننده جنگ ایران و عراق شد. وی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمان تصدی آقای خاتمی به عنوان مشاور هم همکاری داشت، همچنین در سال 68 به عنوان سفیر ایران به سازمان ملل متحد در نیویورک رفت، «سیدصادق خرازی» پس از شش سال به ایران بازگشت و به‌عنوان مشاور عالی دکتر ولایتی منصوب شد. او از جانب آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور مسئولیت برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران را در سوابق خود دارد. در دورانی که عموی وی «کمال خرازی » وزیر امور خارجه بود به مدت چهار سال، معاون وی بود و سپس به عنوان سفیر جمهوری اسلامی در پاریس به مدت سه سال و چهار ماه انجام وظیفه کرد.
اما آنچه سیدصادق خرازی را در این میان به عنوان چهره مهم مطرح می‌کند، روابط گسترده او با هر دو جناح کشور است. وی از یک سو در میان اصلاح‌طلبان دارای نفوذ است و داماد خانواده خاتمی است و از سوی دیگر روابط بسیار گسترده و محکمی در میان اصولگرایان دارد، به طوری که او بارها به عنوان واسطه میان اصلاح‌طلبان و نظام نقش ایفا کرده است. بسیاری صادق خرازی را که سال‌ها است با یک بیماری جان‌فرسا مبارزه می‌کند، فردی عجیب می‌دانند. فردی که از یک سو با محمدحسین نصر ارتباطات تنگاتنگی دارد و از سوی دیگر، میزبان آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی در خانه‌اش می‌شود. عده‌ای نیز معتقدند که سید‌صادق خرازی مرد پخته سیاست خارجی است و از او به عنوان ترتیب‌دهنده اصلی ملاقات رئیس‌جمهور ایران و رئیس‌جمهور فرانسه در سال 2005 میلادی یاد می‌کنند. مردی که می‌گوید به دلیل اتفاقاتی که در سال 88 رخ داد، سکوت کرده است و راز‌هایی از اتفاقات پشت پرده جریان اصلاحات در آن سال در سینه دارد که اگر لازم باشد بازگو خواهد کرد، ولی انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و اوضاع کشور پس از آن موجب شد وی سکوت خود را بشکند و در همان اوایل دولت یازدهم از تماس تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما به شدت انتقاد کند. وی به تازگی نیز از تشکیل نسل دوم اصلاح‌طلبان می‌گوید. خرازی در مصاحبه با روزنامه اعتماد عنوان می‌کند: «روزهای سخت 88 تا 92 فرصت مناسبی به دست داد تا به بازاندیشی در برخی رفتارها پرداخته و مبانی جدیدی برای رفتار اصلاح‌طلبانه تدوین شود، از این رو به نظر می‌رسد فرصت پیش آمده زمان مناسبی است برای اینكه اصلاح‌طلبی بازتعریف شده و نسل جوان با اعتماد به نفس كامل اصلاح‌طلبی پا به عرصه سیاست ایرانی بگذارد» جملاتی که واکنش‌‌های زیادی را در پی داشت و رهبران اصلاحات آن را بر نتافتند. اولین حمله را به «ندا» سیدمحمد خاتمی داشت که تشکیل ندا را به وجود آورنده شائبه اشتباه بودن اصلاحات در گذشته خواند. سخنانی که سر آغاز حمله دیگر اصلاح‌طلبان به این تشکل نوپا بود.
واکنش‌ها به تشکیل ندا
«منصرف نمی‌شوم و تا آخر می‌مانم» این جمله صادق خرازی نشان می‌دهد که نسل دوم اصلاح‌طلبان به شدت مورد حمله قرار گرفته‌اند. حمله رسانه‌‌های زنجیره‌ای اصلاحات همراه با اتهاماتی چون؛ موازی‌کار، قدرت‌طلبی و ساخت و پاخت با قدرت‌‌، تفرقه‌انداز و شیفته قدرت و ... نتیجه رسانه‌ای شدن شکل‌گیری این تشکیلات تازه اصلاح‌طلبی بود. اعلام موجودیتی که بسیاری از سران اصلاح‌طلب را آزرده‌خاطر کرد. سیدمحمد خاتمی که خود را رهبر اصلاحات می‌داند با غیر ضروری و حتی مخرب دانستن وجود تشکیلاتی به نام جبهه دوم اصلاحات می‌گوید: «اولویت من فعال شدن تشکل‌‌های موجودی بود که بعضی از آنها محدود شده‌اند.» روزنامه آرمان که بیشتر از آنکه اصلاح‌طلب باشد به هاشمی رفسنجانی نزدیک است هم از پیشتازان اعتراض به ندا بود. و لقب اصلاح‌طلب بدلی را به تشکیل‌دهندگان ندا داد. «احمد شیرزاد» دیگر اصلاح‌طلبی بود که گفت: «‌اصلاح‌طلبان به اندازه کافی معارض و مخالف تریبون‌دار دارند، دیگر نیازی نیست جریان‌های جدید و نوظهور که خود را اصلاح‌طلب نیز می‌نامند به این مسئله دامن بزنند.» «محمد قوچانی» هم که به تازگی به کارگزاران پیوسته است با حمله به تشکیل‌دهندگان ندا در هفته‌نامه صدا متعلق به حزب کارگزاران نوشت: «اصلاح‌طلبی یک گفتمان سیاسی فکری است که طیف متنوعی از روشنفکران‌‌، سیاستمداران، مدیران و از همه مهم‌تر، شهروندان در تکوین آن نقش داشته‌اند. این افراد هنوز آنقدر پیر نشده‌اند که این گفتمان و جبهه را رها کنند و حتی اگر قائل به ضرورت پوست‌اندازی اجرایی و تشکیلاتی آن باشیم، نمی‌توانیم تجربه رهبران اصلاحات را نادیده بگیریم. گفتیم اصلاح‌طلبی نه حزب است که «پولیت بورو» بخواهد نه ایدئولوژی که ایدئولوگ بطلبد. اصلاحات طبقه پیشرو پیشتاز هم نمی‌خواهد و اتفاقاً اکنون بیش از هر زمان دیگر نیازمند راهبری و هدایتگری از سوی رهبران سیاسی خود است.» تعداد دیگری از اصلاح‌طلبان نیز با ابزار تمسخر به استقبال این تشکیلات جدید می‌روند، به طوری که روزنامه آرمان در این میان با بی‌شناسنامه، نفوذی، قدرت‌طلب و فرصت‌طلب خواندن تشکیل‌دهندگان آن نوشت: «آقای صادق خرازی سلمه‌الله خوب می‌داند که صاحب این قلم [!!] چقدر اصلاحات را دوست دارد. کما فی‌السابق مخلصیم... آنچه تعجب‌برانگیز است انتخاب نام ندا بر این حرکت خداپسندانه است.» نویسنده نامعلوم ادامه می‌دهد: «اشکال نام ندا علامت اختصاری «نسل دوم اصلاح‌طلبان» در این است که پس از نسل صاحب این قلم و آقاصادق که باید اصلاح‌طلبی به نسل بعدی تحویل داده شود، آنها مجبورند اسم آن را هم عوض کنند و بگذارند «نسا» یعنی «نسل سوم اصلاحات». کاش همین بود، اگر همین‌طور این پرچم ماراتن به نسل‌های بعدی تحویل شود که باید چنین شود و دعا می‌کنیم که بشود، نام اصلاح‌طلبی نسل‌های سوم تا نهم به این ترتیب خواهد بود، نچا، نپا، نشا، نها، نها و ننا. نام تشکیلات نسل پنجم از اساس یک نام ضداصلاحات است. زیرا اصلاحات بنا به ماهیت خود نیاز به پایش دائمی دارد و نام نپا کاملاً لایتچسبک است»(!) در سوی دیگر نیز روزنامه اعتماد با ترتیب دادن مصاحبه‌ای محاکمه‌وار با صادق خرازی، نسبت‌هایی چون رفتن در آغوش نظام‌‌، حکومتی بودن و شیفته قدرت بودن را به نسل دوم اصلاح‌طلبان می‌دهد. عده‌ای نیز به تلاش اعضای ندا برای دیدار با رهبر معظم انقلاب می‌تازند. موضوعی که با واکنش «حسن یونسی» روبه‌رو می‌شود و در مصاحبه‌ای می‌گوید: «از چه زمانی دیدار با رهبری بد شده است؟» رویکرد دیگری که در مواجهه با ندا شکل می‌گیرد، تلاش برای القای وحدت در میان اصلاح‌طلبان است. روزنامه اعتماد در این راستا از زبان منتجب‌نیا، تأسیس حزب فراگیر اصلاح‌طلبان را تیتر یک خود می‌کند.
اگرچه برخی نیز این تشکیلات را «مشارکت 2» می‌خوانند و معتقدند انتقاد به گذشته، فریبی است که توسط رادیکال‌ها برای بازگشت به قدرت هدایت می‌شود. اما انتقاد ژنرال‌‌های اصلاح‌طلب و رسانه‌های وابسته به آنها بسیار سوال‌برانگیز است. این سوال که چرا شاهد این حجم از تخریب و توهین نسبت به نسل دوم اصلاح‌طلبان هستیم، در حالی که به گفته «محمدعلی ابطحی» این اتفاق تازه‌ای نیست که تشکیلاتی از درون اصلاحات سر بر آورد!

تنهایی ژنرال‌ها
«اینها می‌گویند بیایید پیاده نظام ما باشید.» این جمله سیدصادق خرازی در برابر حجم گسترده انتقادها به «ندا» نشان می‌دهد که ژنرال‌‌های اصلاحات در حال تنها شدن هستند. گویی دیگر بدنه اصلاحات از سر این جناح فرمان‌برداری ندارد یا با دید خوشبینانه‌تر، حداقل در نحوه رسیدن به اهداف اصلاحات دچار اختلاف شده‌اند. موضوعی که گزارش‌‌های دریافتی نیز از آن حکایت دارد. بر اساس این گزارش‌ها، «ندا» تنها یک نام نیست و در بسیاری از شهرستان‌ها و کلان شهرهای کشور، هسته‌‌های مرکزی خود را فعال کرده است. افرادی عضو این هسته‌ها شده‌اند که نیروهای اصلی اصلاح‌طلبان در سال‌‌های گذشته بوده‌اند و با سر و سامان گرفتن ندا، سران اصلاح‌طلب بیش از پیش نیرو‌‌های میدانی خود را از دست می‌دهند.
موضوع دیگری که ندا را با دیگر تشکیلات اصلاح‌طلبی که از دل جریان اصلاحات برخاسته‌اند، متفاوت کرده است‌‌، ارتباط آنها با نظام و درخواست آنها برای تقویت حاکمیت است. این در حالی است که ژنرال‌‌های اصلاح‌طلب همچنان بر طبل فتنه‌گری می‌کوبند و حاضر نیستند با آن فاصله‌گذاری کنند.
حال باید صبور بود و دید، سرانجام «ندا» چه می‌شود‌‌، آیا می‌تواند از فشار رادیکالیسم نهادینه شده در اصلاحات رهایی یابد یا سرنوشت تراژیکی خواهد داشت و قربانی استبداد سران اصلاح‌طلب که مدعی زنده باد مخالف من هستند، خواهد شد.

تعداد بازدید از این مطلب: 42
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چرافتنه خط قرمزاست؟


چرا فتنه خط قرمز است؟

متاسفانه برخی عناصر وابسته به فتنه، انتخابات را فرصتی برای بازگشت بدون هزینه به قدرت و بلکه مجالی برای انتقام‌جویی تلقی کرده اند و امروز حتی بدنبال تبرئه سران فتنه برآمده اند.

 /در دیدار هیأت دولت با امام خامنه‌ای، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، که به مناسبت هفته دولت انجام گرفت، معظم‌له ضمن تأیید بخش‌هایی از عملکرد دولت، توصیه‌ها و تذکراتی را هم به اعضاء محترم کابینه آقای روحانی داشتند که یکی از آنها ضرورت فاصله گرفتن دولتمردان از فتنه و فتنه‌گران بود.معظم‌له در این دیدار به صراحت اعلام فرمودند: «مسئله فتنه و فتنه‌گران از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همان‌گونه که در جلسه رأی اعتماد خود بر فاصله‌گذاری بر آن تاکید کردند، همچنان بر آن پای‌بند باشند.» ایشان با تاکید بر اینکه دلبستگی‌ برخی وزرا به برخی جناح‌ها را منع نمی‌کنند، این نکته را یادآور شدند که: «علایق اعضای دولت به برخی جناح‌های سیاسی اشکالی ندارد، اما دولت و اعضای آن نباید اسیر جناح‌ها شوند. در موضوع جناح‌بندی‌های سیاسی همواره تاکید بر رفاقت و انس با یکدیگر است، اما برخی موارد هم مسئله متفاوت است و باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.»
علت این یادآوری، آنهم با چنین صراحتی ریشه در این واقعیت دارد که گرچه شخص رئیس‌جمهور تلاش کرده این فاصله‌گذاری را نسبتاً مراعات کند، اما برخی از دولتمردان او نه تنها این خط قرمز را رعایت نکرده‌اند، بلکه وزیری مثل آقای فرجی دانا، علیرغم وعده‌هایش در جلسه رأی اعتماد مجلس به عناصر وابسته و یا حامی فتنه میدان داده و در بکارگیری آنان، چنان افراطی عمل نمود که با کارت قرمز استیضاح مواجه گردید.
حال آنکه حضور در کابینه و مسئولیت‌های راهبردی در واقع در اختیار گرفتن فرصت و امکانی برای ارائه خدمت در مسیر منافع ملی و مصالح نظام و انجام وظایف و تکالیف مرتبط با آن مسئولیت، فارغ از هرگونه گرایش سیاسی است. حال اگر فردی علاوه بر علایق جناحی، بدنبال معر��ه‌گردانی به نفع فتنه و فتنه‌گران برآید که سابقه ظلم بزرگ تاریخی به نظام، قانون‌شکنی و آشوبگری هشت ماهه را به قیمت لطمه به اعتبار و وجاهت نظام برای نیل به اهداف سیاسی را در پرونده خود دارند، در واقع نوعی فرصت‌سوزی علیه خدمت و فرصت‌سازی برای خائنینی است که افراط در وابستگی‌ها و علائق حزبی و سیاسی، مجال نگاه به مصالح و منافع ملی را از آنان سلب و دلبستگی‌ها به قدرت و آلودگی به ثروت و یا همپایگی با قبیله سیاسی موجبات ورودشان را به عرصه فتنه و مقابله با قانون فراهم ساخت. ظلم بزرگ برآمده از ادعای تقلب در هیچ دادگاهی بهتر از انتخابات سال 92 به اثبات نرسید که تنها 7/0 درصد رأی تعیین کننده نتیجه انتخابات و پذیرش آن از سوی نظام و همه جناح‌های سیاسی معتقد به نظام بود.

اما علیرغم این واقیعت‌های روشن، متاسفانه برخی عناصر وابسته به فتنه، انتخابات را فرصتی برای بازگشت بدون هزینه به قدرت و بلکه مجالی برای انتقام‌جویی تلقی کرده و با غفلت از هزینه‌هایی برآمده از آتش فتنه بر نظام و کشور، که افزایش فشار و تحریم دشمن برای استمرار شورش‌های اجتماعی یکی از آنها بود، امروز حتی بدنبال تبرئه سران فتنه برآمده و برای تحقق آن، برخی وزارتخانه‌ها را به جولانگاه عناصر آلوده به فتنه و فتنه‌گری مبدل ساخته‌اند.بدیهی است با توجه به سابقه و گرایش فته‌گران، میدان دادن به آنان می‌تواند نتایج خطرناک زیر را بدنبال داشته باشد؛1- دو قطبی‌سازی فضای وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و ادارات و فرسایش فرصت‌ها و توانی که باید صرف انجام مسئولیت‌ها و خدمات شود.2- برهم زدن فضای آرامش در محیط کار و خدمت، با طرح مسائل بیهوده جناحی و حزبی، آنهم با میدان‌داری جریاناتی که سابقه افراطی‌گری و غوغاسالاری را در پرونده عملکرد جناحی خود داشته و دو فتنه‌ی 78 و 88 را به نام خود به ثبت رسانده‌اند.3- هدر رفتن فرصت‌های طلایی خدمت با آتش فرقه‌گرایی سیاسی و دعواهای جناحی که استیضاح اخیر نمونه آن است. زیرا فرصت‌هایی که دولت و مجلس می‌تواند صرفت کارگشایی و حل مسائل مهم مردم کند باید صرف رسیدگی به حل مسائل برآمده از علائق جناحی و سیاسی شود.در فتنه 88 که با معرکه‌گردانی سران فتنه آغاز شد، نه تنها دشمنان خارجی مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی به حمایت آشکار از فتنه‌گران برخاستند که طیفی از نیروهای ضدانقلاب شامل منافقین،‌ سلطنت‌طلبان، هوادار��ن گروهک‌هایی مثل پژاکی‌ها و عناصر تکفیری وابسته به عبدالمالک ریگی نیز به اردوی فتنه‌گران پیوستند و بعدها هم کشورهایی چون آمریکا و انگلیس و حتی رژیم صهیونیستی میزبان فتنه‌گران فراری شدند. پدیده‌ای که به خوبی معرف ماهیت فتنه و فتنه‌گران بود.آیا باز کردن فضا به نفع فتنه‌گران و حمایت از آن معنایی غیر از بازگشت به محیط تنش‌ها و چالش‌های بیهوده و فرصت‌سوز هم دارد؟ ای����جاست که دولتمردان نباید اسیر جناح‌های سیاسی شده و از این خط قرمز عبور کنند.

کشورمان در شرایطی قرار دارد که به تعبیر رئیس محترم جمهور ما فرصت تکرار اشتباه نداریم. فتنه‌گرانی که مشوق دشمن در افزایش تحریم شدند، امروز هم اگر مجال یابند، دست از انتقام‌جویی برنداشته و کمک دشمن برای پیشبرد خط فشار و افزایش تحریم در مذاکرات خواهند بود. یک هدف قطعی دشمن در افزایش تحریم شکاف بین مردم و حاکمیت و تولید فضای شورش‌های سیاسی – اجتماعی است که فتنه‌گران منافق در سال 88 آن را برای دستیابی به اهداف حقیر سیاسی کلید زدند. تئوری فشار از پایین چانه‌زنی از بالا تقاطع منافع و اهداف مشترک فتنه‌گران داخلی و دشمنان بیرونی به حساب می‌آید که نباید زمینه‌ی وسوسه طراحان آن را دوباره فراهم ساخت.سیدفخرموسوی

 

تعداد بازدید از این مطلب: 68
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آدمکشی و جنایت، برند اصلی شبه داعشی‌ها

آدمکشی و جنایت، برند اصلی شبه داعشی‌ها

سابقة دستگیری عبدالمالک ریگی توسط نظام، گویای توان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است که چنانچه برای برادر عبدالمالک ریگی تکرار می‌شد، می‌توانست گره های اطلاعاتی زیادی را باز کند که این تسویه حساب داخلی مانع آن گردید.

سالها پیش، وقتی شرور معدوم عبدالمالک ریگی بر اساس یک سوء ظن، بی رحمانه برادر زنش را در بستر خواب به قتل رساند تا حیات گروهک تروریستی‌اش را تضمین کند، نمی‌دانست که روزگاری اعضاء همان گروهک چنین بلایی را بر سر برادر و خواهرزاده‌اش خواهند آورد تا خیالشان از رقابت‌ها و سهم خواهی‌های عبدالرئوف ریگی آسوده باشد.

اما این بار این تسویه حساب درون گروهی که در پاکستان و با حمله به خودروی حامل عبدالرئوف ریگی انجام شد، یک عملیات مکمل نیز داشت و آن هم اعدام یکی از افراد دیگر، برای رد گم کنی بود تا بتوان آن را به نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت داد و اهداف زیر را تامین نمود:

1- سرپوش گذاشتن بر اختلافات داخلی و عوامل انشعاب گروهک جیش الظلم و وجود روحیه کاسبی و دلالی در پوشش کار جنبشی و نقاب ایدئولوژیک.

2- کاهش عوارض و بازتاب‌های رقابت‌های خونین و خشن درون گروهی بر هواداران و شهیدسازی از کشته‌های تسویه حساب‌های درون گروهی.

3- القاء وجود اشراف اطلاعاتی و مجازات عامل ساختگی این حادثه و دور کردن اتهام از عناصر اصلی و گروهکی.

4-  حفاظت از امنیت روانی اعضاء و ترمیم ضربة روحی ناشی از بی اعتمادی اعضاء به یکدیگر و یا گروهک رقیب.

اما جالب است سران گروهک‌های جیش العدل و جیش النصر امروز بدنبال آنند تا این حادثه را با دستگیری و اعدام یک نفر و انتساب او به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی فیصله یافته معرفی کنند که همین اقدام شتابزده چند سوال بی جواب را پیش روی ناظران قرار می‌دهد:

1- چرا فرد مظنون به این سرعت اعدام و از گرفتن اطلاعات بیشتر از وی و بهره‌برداری از آن برای شفاف سازی و  وضوح قطعی حادثه، جلوگیری شد؟

2- آیا براستی یک نفر می‌تواند عامل ترور فردی مثل عبدالرئوف ریگی، سرکردة گروهک جیش النصر باشد که معمولاً دارای محافظ و همراه بوده و علاوه بر تجارب شخصی از مشاوره ها و توصیه‌های امنیتی سرویس‌های حامی هم برای حفظ ضریب حفاظتی استفاده می‌کنند؟ مگر اینکه این فرد یک تیم هم در استخدام داشته است، چرا مجال ردزنی برای کشف و دستگیری این تیم با استفاده از اطلاعات فرد دستگیر شده فراهم نشد؟

معمولاً تمامی گروهک های فرقه‌ای در برابر انشعاب و تک روی نیروها حساسیت داشته و برای حفظ منافع و اسرار گروهک حذف فیزیکی عناصر خودسر و واگرا را مجاز می‌شمارند اما  اقدام مسئولان در گروهک  تکفیری ـ تروریستی جیش العدل و جیش النصر در پیوست کردن یک اعدام به کشتن عناصر جدایی طلب نوع جدیدی از ترور و حذف عناصر مشکوک گروهکی است که تنها برازنده این شبه داعشی‌ها است که برای جان‌ها هیچ ارزشی قائل نبوده و آدمکشی و جنایت را از الزامات حیات ننگین شان می‌دانند.

آخر اینکه سابقة دستگیری عبدالمالک ریگی توسط نظام، گویای توان اطلاعاتی و امنیتی نظام  است که چنانچه برای برادر عبدالمالک ریگی تکرار می‌شد، می‌توانست گره های اطلاعاتی زیادی را باز کند که این تسویه حساب داخلی مانع آن گردید و چه بسا حذف فیزیکی او بخاطر احساس خطر سران این گروهک ‌های تکفیری از تکرار همان ماجرا برای عبدالرئوف بوده است

تعداد بازدید از این مطلب: 51
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نظم مستقر حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است


نظم مستقر حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است

در نظم جدید عالم، جایگاه اسلام، جایگاه جمهوری اسلامی، جایگاه کشور مهمّ ما ایران کجا خواهد بود؟ این را میتوانیم فکر کنیم، پیش‌بینی کنیم، در راه آن حرکت کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز پنجشنبه در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان، با ارائه تحلیلی جامع از شرایط جهان، منطقه و کشور و نشانه‌های شکل‌گیری «نظم جدید» در دنیا، به تبیین علل اصلی متزلزل شدن پایه‌های «فکری و عملی» تسلط غرب و نظم کنونی جهان پرداختند و تأکید کردند: در این برهه‌ی حساس مهمترین وظیفه، افزایش اقتدار کشور برای تأثیرگذاری و نقش‌آفرینی در فرایند شکل‌گیری نظم جدید جهانی است که این افزایش اقتدار مبتنی بر سه پایه‌ی اصلی «علم و فناوری»، «اقتصاد» و «فرهنگ» است.متن محور بندی شده بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بدین شرح

بسم‌الله‌‌الرّحمن‌الرّحیم‌

و الحمدلله‌ ربّ العالمین و صلّی الله‌ علی محمّد و آله الطّاهرین‌

بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)

الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیدنا محمّد و آله الطّاهرین‌

جای خالی آیت الله مهدوی کنی در جمع اعضای مجلس خبرگان

خوشامد عرض می‌کنم به همه‌ی برادران عزیز، علمای بزرگوار و معتمَدان و خبرگان ملّت. جای جناب آقای مهدوی در این جلسه‌ی ما حقیقتاً خالی است و متأسّفیم از اینکه این برادر بسیار خوب و این شخصیت بسیار ارزنده حدود سه ماه است که در بیماری سخت قرار دارند. خیلی بجا است که برادران عزیز، آقایان محترم حمدی را برای شفای ایشان تلاوت بفرمایید. اللّهُمَّ اشفِهِ بِشِفائِکَ وَ داوِهِ بِدَوائِکَ وَ عافِهِ بِعافِیتِکَ بِحَقِ‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. یاد دوستان و برادرانی را که در این فاصله از میان ما رفته‌اند، گرامی میداریم و برای آنها طلب مغفرت میکنیم: مرحوم آقای محمّدی گیلانی، مرحوم آقای زرندی، مرحوم ماموستا مجتهدی و اخیراً مرحوم آقای جبّاری (رحمة اللَّه علیهم)

ضرورت بهره برداری از ماه ذی‌القعده؛ ماه توبه

ماه ذی‌القعده است. مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی (رضوان اللَّه تعالی علیه) میفرمایند ماه ذی‌القعده ماه توبه است، ماه رجوع الی‌اللَّه است، ماه مراقبت از خود برای اینکه مبادا خدای نکرده با عمل خودمان، محاربه‌ی با خدای متعال و رسول خدا بکنیم. ایشان میفرمایند ذی‌القعده که ماه نشستن از جنگ با دشمنان خدا است، به طریق اولی‌ بایستی ماهی باشد که انسان مراقب باشد که مبادا دچار محاربه‌ی با خدای متعال بشود. و این عمل معروف یکشنبه‌ی ذی‌القعده(۲) را ایشان ذکر میکنند و تأکید میکنند، اصرار میکنند که این عمل را انجام بدهیم.

 مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوان اللَّه علیه) در ورود ماه ذی‌القعده یک مکتوبی، نامه‌ای دارند به دوستانشان، به مریدانشان و شاگردانشان که در این کتابی که شرح حال ایشان است، درج شده است. مرحوم آقای قاضی به عربی اشعار برجسته‌ای دارند؛ به تعبیر مرحوم آقای طباطبایی شاعرٌمفلق(۳) [بودند]؛ ایشان طبق تشخیص مرحوم آقای طباطبایی (رضوان اللَّه علیه) شاعر برجسته‌ای بودند. یک قصیده‌ی خیلی شیوایی ایشان انشاء می‌کند که اوّل آن این است: «تنبّه فقد وافتکم الاشهر الحرم». این قصیده را ایشان مفصّل [گفته‌اند]؛ و توصیه‌هایی دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتی است برای ما، برای مردم که ان‌شاءاللَّه از برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالی حرام است - بهره ببریم. و البتّه ماه ذی‌القعده، ماه حضرت ثامن‌الحجج (سلام‌اللَّه‌علیه) هم هست که ولی‌نعمت همه - بخصوص ما ایرانی‌ها - هستند که از برکات مضجع ایشان و مرقد ایشان ان‌شاءاللَّه بهره ببریم، استفاده کنیم و ان‌شاءاللَّه خودمان را ��ه ارزشهای رضوی نزدیک کنیم.

ضررورت نگاه کلان و جامع به مسایل جهانی و منطقه ای

درباره‌ی مسائل جاری جهان و کشور، من یک مطلبی را آماده کرده‌ام که عرض بکنم؛ خلاصه‌ی مطلب این است که ما به مسائل جهانی و مسائل منطقه‌ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما معرفت و بصیرتی را عطا می‌کند که اوّلاً موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم می‌دهد که برای آینده چه باید بکنیم.

نظم مستقرّ حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل

در نگاه کلان به کلّ جهان - و از جمله به منطقه - انسان به این نکته‌ی اساسی برخورد می‌کند که نظم مستقرّ حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است؛ این را انسان می‌فهمد و مشاهده می‌کند. بعد از جنگ اوّل جهانی، یک نظم جدیدی در عالم و بخصوص در منطقه‌ی ما به‌وجود آمد؛ قدرتهایی جان گرفتند، قدرتهای برتر عالم شدند؛ و بعد از جنگ دوّم جهانی - که تا کنون حدود هفتاد سال از پایان آن می‌گذرد - این نظم جهانی استقرار پیدا کرد و مدیریت عالم به شکل خاصّی درآمد. غرب در واقع، چه به شکل نظام سوسیالیستی و چه به شکل نظام لیبرالیستی - که هر دو غربی بودند - حاکم بر مدیریت جهان شد و مدیریت جهان در اختیار اینها قرار گرفت. آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و مناطق گوناگون دنیا تحت نفوذ و هیمنه و اراده‌ی اینها در طول این هفتاد سال حرکت کردند. انسان به روشنی می‌بیند که این نظم در حال تغییر است که حالا من مختصراً اشاره میکنم و دلایل این تغییر و نشانه‌های این تغییر را عرض میکنم.

ضرورت تبیین جایگاه اسلام و جمهوری اسلامی در نظم نوین جهانی

خب، وقتی که دنیا در حال تغییر است، نظم جهانی در حال تغییر است و نظم جدیدی در حال نطفه‌بندی است، ما طبعاً وظایف مهم‌تری خواهیم داشت. در نظم جدید عالم، جایگاه اسلام، جایگاه جمهوری اسلامی، جایگاه کشور مهمّ ما ایران کجا خواهد بود؟ این را میتوانیم فکر کنیم، پیش‌بینی کنیم، در راه آن حرکت کنیم.

تزلزل دو پایه فکری و عملی نظم جهانی با محوریت غرب

آن نظم قبلی - که عرض کردیم حدود هفتاد سال به‌نحو مستقر در دنیا حاکم بود - دو پایه‌ی اساسی داشت: یک پایه‌ی فکری و ارزشی، و یک پایه‌ی عملی، یعنی نظامی و سیاسی. عرض من این است که هردو پایه امروز دچار چالش شده، دچار تزلزل شده.

امّا آن پایه‌ی اخلاقی و فکری عبارت بود از ادّعای برتری فکری و ارزشی غرب - شامل اروپا و آمریکا - بر بقیه‌ی مناطق جهان و بقیه‌ی ملل عالم. شعارهایی را اینها مطرح کردند که این ربطی به پیشرفتهای علمی و صنعتی ندارد؛ شعارهای جذّاب و فریبنده مثل شعار آزادی، شعار دموکراسی، شعار حقوق بشر، شعار دفاع از ملّتها و از آحاد انسانها را سرِدست گرفتند و مطرح کردند و خواستند برتری نظام ارزشی خودشان را بر سایر مناطق عالم، بر ادیان عالم، بر نحله‌های(۴) گوناگون فکری و بخصوص بر اسلام، از این طریق تثبیت کنند. موفّق هم شدند؛ یعنی در دنیای اسلامِ ما، افرادی، گروه‌هایی، شخصیت‌های سیاسی‌ای و دولتهایی که حقیقتاً معتقد شدند به برتری نظام ارزشی غرب، کم نیستند. امروز هم در داخل جامعه‌ی ما کسانی هستند که همین فکر و همین عقیده را دارند.

در بخش دوّم که بخش عملی است - که پایه‌ی دوّم قدرت غرب و تسلّط غرب بر مدیریت جهان بود - مسئله‌ی توانایی‌های سیاسی و نظامی بود که اگر ملّتها یا دولتها یا جریانهای گوناگونی تحت تأثیر آن نظام ارزشی و آن جنبه‌ی اوّل قرار نمی‌گرفتند و تسلیم نمی‌شدند و ایستادگی می‌کردند، اینها با فشار سیاسی و با فشار نظامی با آنها مواجه میشدند و کارهای زیادی را انجام میدادند که کسانی که زیر بار آن عامل اوّل نمیرفتند، با فشار عامل دوّم، یعنی فشار سیاسی و فشار نظامی و امنیتی، مجبور بشوند با آنها همراهی کنند و همکاری کنند.

 این را ما در دنیا مشاهده کردیم، در کشور خودمان مشاهده کردیم. دستگاه‌های تبلیغاتی غرب هم که روزبه‌روز توسعه پیدا میکردند و مدرن میشدند و توانایی‌هایشان افزایش پیدا میکرد، این دو عامل - یعنی عامل برتری ارزشی و عامل سلطه‌ی نظامی و سیاسی - را مرتّباً به رخ ملّتها کشیدند؛ صاحبان فکر را، روشنفکرها را و بتدریج عامّه‌ی مردم را نسبت به آن به قناعت رساندند.

 امروز هر دو عامل دچار چالش شده؛ هم آن عامل اوّل و هم عامل دوّم. آن دو ابزار و دو سلاحی - که غرب با آن دو سلاح قادر بود دنیا را مدیریت کند و عملاً تسلّط بر دنیا را به‌دست گرفته بود و مدیریت دنیا را به‌دست گرفته بود - هر دو عامل امروز در دنیا بتدریج ضعیف شده است.

دلایل و عوامل فروپاشی نظام فکری – ارزشی غرب

امّا آن عامل اوّل که عامل ارزشی بود - یعنی رجحان ارزشهای غربی بر ارزشهای ملل دیگر، ادیان، اسلام و غیره - دچار تزلزل شده به دلایلی. عواملی موجب شده است که دچار تزلزل بشود. من چند عامل از این عوامل را اینجا یادداشت کرده‌ام که عرض میکنم:

1- عامل اول؛ بحران رو به افزایش اخلاقی و معنوی در غرب

یکی از این عواملی که نظام ارزشی غرب را و سلطه‌ی معنوی این نظام را متزلزل کرده، بحران رو به افزایش اخلاقی و معنوی در غرب است؛ که نشانه‌ی بارز آن رواج احساس پوچی، احساس بیهودگی، احساس ناامنی روحی در بین آحاد مردم - بخصوص در بین جوانها - در غرب است. تلاشی خانواده؛ بنیان خانواده در غرب دچار تزلزل شدید است و متلاشی شده که این آثار را میگذارد. مسئله‌ی زن که بر روی مسئله‌ی زن جهت‌گیری غربی به‌نحوی بوده است که امروز حرکت فمینیستی - که از ده‌ها سال قبل شروع شده بود - زیر سؤال جدّی از سوی متفکّرین و روشنفکران و اهل فکر است؛ یعنی احساس می‌کنند که این یک دامی برای زن بود و زن را دچار محاذیر(۵) عجیب و غریبی کرده است که داستان مفصّلی است.

مسئله‌ی ارزش شدن منکرات؛ مثلاً همجنس‌بازی در غرب میشود ارزش؛ مخالفت با همجنس‌بازی میشود ضدّ ارزش! که اگر چنانچه - امروز در دنیای غرب این‌جوری است - با کسی، با یک مقام دولتی‌ای، رئیس جمهوری، شخصیت برجسته‌ای مصاحبه کنند و او بگوید من با همجنس‌بازی مخالفم، این به‌عنوان یک نقطه‌ی منفی در کارنامه‌ی او در دنیا تلقّی میشود؛ یعنی فضای اخلاقی غرب، به این جهت، به این سمت رفته. البتّه در این زمینه متوقّف هم نخواهد ماند و پیش خواهد رفت و به جاهای بسیار بدتر و زشت‌تری خواهد انجامید. و این نکته را امروز - یعنی از چندی پیش، از چند سال قبل از این، شاید از ده پانزده سال قبل - متفکّرین غربی و بعضی از خیرخواهان و دلسوزان غربی متوجّه شده‌اند و مدام تذکّر میدهند؛ لکن فایده‌ای ندارد؛ وقتی که یک نظام اخلاقی به این سراشیب افتاد، دیگر قابل جلوگیری نیست و سرنوشتی جز متلاشی شدن ندارد. این یک عامل برای به‌چالش گرفته شدن ارزشهای غربی.

2- عامل دوم؛ میل به مذهب

عامل دوّم میل به مذهب است؛ که این در واقع واکنش به همین عامل اوّل است. در بین جماعات گوناگون کشورهای غربی، میل به مذهب، علاقه‌ی به مذهب، به‌طور خاص علاقه‌ی به اسلام، گرایش به اسلام، گرایش به فهم قرآن روزبه‌روز بیشتر شده است؛ که این را کسانی که دست‌اندرکارند، بخوبی میدانند. این هم یکی از چیزهایی است که نظام اخلاقی و ارزشی غرب را بشدّت دچار چالش کرده.

3- عامل سوم؛ بُروز تعارضهای عملی با شعارهای غربی

عامل سوّم بُروز تعارضهای عملی با شعارهای غربی است؛ یعنی اینها در دنیا دم از آزادی و دم از دموکراسی و دم از حقوق بشر و این حرفها میزدند؛ در عمل آن‌قدر دولتهای غربی با این شعارها عملاً مخالفت کردند و نقض کردند این شعارها را که امروز طرح این شعارها در دنیا از سوی غربی‌ها به‌صورت یک امر مستهجن درآمده است؛ یعنی افراد صاحب فکر میفهمند. تعداد کودتاهایی که دولتهای غربی و قدرتهای غربی علیه دولتهای مستقل - غالباً دولتهای ملّی - انجام دادند، یک تعداد عجیبی است. طبق بعضی از گزارشها، آمریکا پس از جنگ دوّم [جهانی] تا امروز برای سرنگونی پنجاه دولت اقدام کرده! در مورد پنجاه دولت انواع و اقسام اقدامها را کرده؛ با ده‌ها جریان مقاومتِ مردمی مخالفت کرده که اینها در کارنامه‌ی آمریکا و دیگران مضبوط است. استفاده‌ی از بمب اتم؛ تنها موردی که بمب اتم استفاده شده است [توسط] آمریکا است که بیش از همه دم از مردم و دم از حقوق مردم و مانند اینها میزند و بیش از دویست هزار نفر کشته شدند - در آن حوادث ژاپن - و تعداد خیلی بیشتری هم دچار عوارض آن شدند. (۶) زندان گوانتانامو، (۷) زندان ابوغریب، (۸) این حوادثی که پیش آمد، زندانهای مخفی‌ای که در اروپا ثابت شد(۹) برای همه و روشن شد که اینها زندانهای مخفی دارند و مردم را شکنجه میکنند و بی‌محاکمه نگه میدارند، که هنوز هم هست؛ همه دارند می‌بینند. این هم عامل سوّمی بود که نظام ارزشی مورد ادّعای غرب را به چالش کشید.

4- عامل چهارم؛ پناه بردن به استفاده‌ی از زور و خشونت و سرکوب

ع��مل چهارم، پناه بردن به استفاده‌ی از زور و خشونت و سرکوب بود؛ انواع خشونتها، از جمله تحریم. دیده شد و در مقابل چشم مردم دنیا قرار گرفت که وقتی که اینها با یک کشوری، با یک ملّتی مسئله پیدا می‌کنند و نمی‌توانند غلبه‌ی فرهنگی خودشان را بر این کشور تحمیل بکنند و سلطه‌ی خودشان را تأمین بکنند، دست به زور می‌برند و لشکرکشی می‌کنند؛ گاهی با لشکرکشی، گاهی با ترور، گاهی با راه انداختن جریانهای تروریستی؛ که اینها همه در همین زمان خود ما در همین اواخر دیده شده و این در مقابل چشم مردم دنیا است: حمله‌ی به کشورها، حمله‌ی به عراق، حمله‌ی به افغانستان، حملات گوناگون به شکلهای مختلف به پاکستان و جاهای دیگر. این هم یکی از آن چیزهایی است که نظام ارزشی غرب را به چالش کشیده.

5- عامل پنجم؛ جریان‌سازی‌هایی از قبیل همین جریان القاعده و داعش و ...

و عامل پنجم هم جریان‌سازی‌هایی از قبیل همین جریان القاعده و داعش و مانند اینها. حالا اینها ادّعا میکنند که اینها با ما مربوط نیست؛ امّا همه میدانند. من یک چیزی را نقل کردم از قول یکی از مسئولان معروف آمریکایی، (۱۰) بعد خودشان منکر شدند. علی‌الظّاهر هست، اینها اعتراف میکنند که این جریانها را اینها به راه انداخته‌اند؛ اگر هم اعتراف نکنند ما شواهد داریم، ما میدانیم. من فراموش نمیکنم، مرحوم شیخ سعید شعبان - حالا آوردن اسمش دیگر اشکالی ندارد - عالم معروف اهل‌سنّت، در مشهد - آن‌وقتی بود که ما در دوران جنگ بودیم - به من گفت که من اطّلاع دارم که دارند تلاش میکنند برای اینکه شما را از طرف شرق کشورتان، مشغول کنند و درگیر کنند؛ من گفتم خب شرق ما افغانستان است؛ گفت بله از طرف افغانستان. این قبل از آن بود که این جریان طالبان و القاعده و این حرفها در افغانستان راه بیفتد؛ ایشان خب ارتباط داشت با محافل گوناگون سیاسی و روحانی اهل‌سنّت، در جاهای حسّاسی حضور داشت، شخص بسیار محترمی بود، مطّلع شده بود، گفت من وظیفه‌ی خودم دانستم که این را به شما بگویم. بعد از اندکی هم همین حوادث اتّفاق افتاد و دیدیم که همین‌جور بود که گفت. بنابراین شبهه‌ای وجود ندارد که راه انداختن این جریانها و ساختن این جریانها، به‌دست همین قدرتهای غربی و عوامل منطقه‌ای آنها [است]. حالا ممکن است یک مواردی خودشان مستقیم وارد نشوند و دیگران [وارد شوند]. البتّه مستقیم هم وارد شدند؛ در همان قضیه‌ی طالبان من فراموش نمیکنم در مجلّات آمریکایی، جوری از طالبان حرف میزدند که به‌نحوی ترویج آنها بود؛ [البتّه] صریحاً ترویج نمیکردند امّا کیفیت کار تبلیغاتی، ترویج طالبان بود آن اوایلی که اینها سرِکار آمده بودند.

بنابراین اینها عواملی است که آن نظام ارزشی مدّعی برتری را - که غرب آن را مطرح میکرد - امروز در دنیا کاملاً به چالش کشیده؛ این حرف را دیگر از غربی‌ها و از قدرتهای غربی کسی نمیپذیرد که اینها بگویند ما طرف‌دار حقوق بشریم، ما طرف‌دار ارزشهای انسانی هستیم، و مانند اینها. آن چیزهایی که در اعلامیه‌ی استقلال آمریکا در دویست سال قبل ذکر شده بود، همه عملاً نقض شده است.

 

به چالش کشیده شدن اقتدار سیاسی و نظامی غرب با برپایی نظام جمهوری اسلامی

امّا عامل دوّم که عامل اقتدار سیاسی و نظامی بود، هم به چالش کشیده شد؛ مهم‌ترین چیزی که این عامل - عامل اقتدار نظامی و سیاسی - را به چالش کشید، برپایی نظام جمهوری اسلامی بود. در یکی از مناطقِ به شدّت تحت نفوذ آمریکا، یک حرکت عظیم انقلابی با این ابعاد به‌وجود می‌آید، یک نظامی را مبتنی بر تفکّراتی که آنها این همه برای حذف این تفکّرات تلاش کرده بودند به‌وجود می‌آورد، و این نظامْ با حملات گوناگون و متنوّع آنها - حملات سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و غیره - از بین نمی‌رود بلکه روزبه‌روز هم قوی‌تر می‌شود؛ تا امروز که نظام جمهوری اسلامی نظامی است به معنای واقعی کلمه مقتدر. البتّه نظام اسلامی، هم مقتدر است، هم مظلوم است. این اقتدار نظام، منافاتی ندارد با مظلومیت؛ یک‌وقتی عرض کردیم، (۱۱) مثل امیرالمؤمنین: حاکم مقتدرِ نظام اسلامی در زمان خود، امّا درعین‌حال مظلوم‌ترین مظلومان؛ نظام جمهوری اسلامی هم همین‌جور است. اقتدار آن منافاتی با مظلومیتش ندارد و این مظلومیتی که امروز این نظام دارد، نشانه‌ی عدمِ اقتدار نیست؛ واقعاً اقتدارِ نظام جمهوری اسلامی، امروز امر واضحی است؛ این را دشمنان آن هم دارند اعتراف میکنند.

 بعد هم حوادثی که اتّفاق افتاد، ایستادگی هشت‌ساله‌ی جمهوری اسلامی و ملّت ایران در دفاع مقدّس؛ چیز کوچکی نبود، حادثه‌ی بسیار مهمّی بود. این نشان داد که توانایی‌های نظامی و امنیتی قدرتهای مسلّط بر عالم، قادر نیستند از ایستادگی یک ملّت بکاهند یا به آن ضربه بزنند، و این خواهد توانست خودش را بر آنها تحمیل کند، کما اینکه تحمیل کرد. بعد هم دیگر حوادث منطقه، حوادث فلسطین، حوادث لبنان، جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، جنگ ۸ روزه‌ی غزّه، و این جنگ اخیر ۵۰ روزه‌ی غزّه که واقعاً جزو نمونه‌های معجزه‌آسا است. یک منطقه‌ی کوچک، محدود، با توانایی‌های بسیار محدود، کاری بکند که رژیم صهیونیستی که نماد قدرت غرب در منطقه است، به زانو در بیاید؛ این اصرار کند بر آتش‌بس، آنها قبول نکنند آتش‌بس را؛ این مدام اصرار کند، آنها بگویند نخیر، شرط قبول آتش‌بس این چیزها است؛ و تا این چیزها حاصل نشد، آتش‌بس را قبول نکردند؛ این خیلی حادثه‌ی مهمّ و قابل تحلیلی است. اینها نشان می‌دهد که اقتدار و برتری نظامی - سیاسی غرب، به معنای واقعی کلمه به چالش کشیده [شده]. امروز در دنیای غرب این جمع‌بندی جمع‌بندی رایجی است که خیلی از افراد ذی‌نفوذ در غرب، معتقدند که «جنگ» دیگر یک گزینه‌ی معتبر و باصرفه برای غرب نیست؛ امروز خیلی از سیاسیون در آمریکا - عمدتاً در آمریکا، و [نیز] در برخی از کشورهای اروپایی - این را مطرح میکنند و میگویند که جنگ برای ما دیگر یک گزینه‌ی باصرفه نیست، معنای این همین است که توانایی‌های نظامی و اقتدار نظامی - امنیتی غرب کاملاً به چالش کشیده شده. خب، قدرتهای جدیدی هم که در آسیا و در شرق ظهور کردند - مثل قدرت چین، مثل قدرت هند، و امثال اینها - اینها هم ابعاد دیگر قضیه را روشن میکند. خب، این وضع منطقه و وضع جهان است و دلیلِ بر اینکه نظم قبلی جهانی دیگر قابل استمرار نیست که غربی‌ها مدیریت جهان را به دست بگیرند. وضع جدیدی در حال شکل‌گیری است که البتّه هنوز هم شکل نگرفته است.

تحلیل غلط از توان غرب و پیشنهاد تسلیم دربرابر زیاده خواهی‌های غرب

 ما اینجا باید چه‌کار کنیم؟ به‌نظر ما دو مطلب، مهم است: مطلب اوّل این است که این واقعیتهایی که امروز مشاهده میکنیم، واژگونه تحلیل نشود، غلط تحلیل نشود، غلط فهمیده نشود، همچنان که هست فهمیده بشود؛ نه فقط در کشور ما [بلکه] در منطقه‌ی آسیا، هنوز کسانی، کشورهایی، دولتهایی، شخصیت‌هایی، رجال سیاسی‌ای، جریانهایی وجود دارند که درک نمیکنند این واقعیتی را که بیان شد؛ اینها معتقدند که ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم، باید تسلیم غرب شد؛ حالا این تسلیم یا با طوع(۱۲) و رغبت است - یعنی پذیرش ارزشهای غربی و تسلیم شدن در مقابل نظمی که آنها ابراز میکنند و توقّعاتی که برای اداره‌ی جهان دارند - یا اگر چنانچه یک کشوری به طوع و رغبتْ تسلیم نشد، طرف آنها نرفت، با آنها همکاری نکرد، نسبت به خواسته‌های اساسی آنها طوع و اطاعت نشان نداد، طبعاً مواجه خواهد شد با فشار؛ حالا فشار اقتصادی، فشار تحریم، فشار سیاسی، فشار نظامی؛ ناچار بایستی تسلیم شد، یا تسلیمِ آرام، یا تسلیمِ با سروصدا و مشکل! این تحلیل وجود دارد. این غلط است؛ این تحلیل تحلیل خطرناکی است؛ در کشور ما هم گوشه‌وکنار این تحلیل‌ها وجود دارد. نه، این‌جور نیست؛ همین‌طور که گفتیم، قدرت غربی بر این دو پایه بود - پایه‌های اخلاقی و معنوی و ارزشی، و پایه‌ی نظامی و سیاسی و امنیتی و عملی - هر دوی اینها متزلزل شده است. ما این واقعیت را باید درک کنیم.

آماده سازی برای ایفای نقش در پدید آوردن نظم جدید جهانی

کار دوّمی که مهم است، این است که خودمان را آماده کنیم برای ایفای نقش در پدید آوردن نظم جدید؛ کشور را آماده کنیم برای اینکه نقش‌آفرینی کند. و این هم ممکن نخواهد شد مگر با قوی کردن کشور؛ کشور را باید قوی کنیم. تقویت کشور متوقّف است بر استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیتها و توانایی‌هایی که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. توجّه بکنیم که ظرفیتهای ما و توانایی‌های ما، فقط آن چیزهایی نیست که ما در داخل داریم؛ ما در بیرون کشور هم ظرفیتهای مهمّی داریم؛ طرف‌دارانی داریم، عمق راهبردی داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضی به‌خاطر اسلام، بعضی به‌خاطر زبان، بعضی به‌خاطر مذهب شیعه؛ اینها عمق راهبردی کشور هستند؛ اینها جزو توانایی‌های ما هستن��؛ از همه‌ی این توانایی‌ها باید استفاده کنیم. فقط هم در منطقه نیست، ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی دا��یم، در قسمتهای مهمّی از آسیا عمق راهبردی داریم، امکاناتِ استفاده داریم؛ از اینها بایستی استفاده کنیم، اینها کشور را قوی خواهد کرد.

اهمیت مساله علم، اقتصاد و فرهنگ

سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکی مسئله‌ی علم و فنّاوری است، یکی مسئله‌ی اقتصاد است، یکی مسئله‌ی فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایه‌گذاری کنیم؛ اینها عناصر کلیدی‌اند. دولتهای ما، مسئولین ما، مؤثّرین و متنفّذین ما، در هر سه قسمت بایستی فعّال بشوند و کار بکنند.

اهمیت مساله جمعیت کشور

مسئله‌ی جمعیت هم البتّه بسیار مهم است - همان‌طور که اشاره کردند که بعضی از آقایان هم روی این تکیه کردند - کاملاً بجا است، مسئله‌ی جمعیت تأثیر زیادی دارد در اقتدار ملّی؛ و افزایش نسل جوان و بزرگ بودن کشور از لحاظ جمعیت، خیلی تأثیر دارد در ایجاد اقتدار.

فرهنگ؛ مهمترین دغدغه نظام اسلامی

البتّه از همه‌ی اینها مهم‌تر، مسئله‌ی فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقاید مردم. می‌بینید چقدر دارند سرمایه‌گذاری میکنند. اشاره شد که بسیاری از سرمایه‌های گوناگون بین‌المللی صرف ایجاد رسانه‌های اثرگذار میشود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها؛ دارند سرمایه‌های زیادی را صرف میکنند برای اینکه بر روی عقاید مردم و باورهای مردم اثر بگذارند و اینها را درواقع از حیطه‌ی نفوذ نظام اسلامی و ارزشهای اسلامی خارج کنند؛ که البتّه پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهای تبیینی و اقناعی داشته باشیم؛ علمای ما، سازمانهای فرهنگی ما، سازمانهای تبلیغاتی ما، گویندگان ما، صداوسیمای ما باید بتوانند این باورها را در ذهن مردم تثبیت کنند و تعمیق کنند که البتّه ارتباط مستقیم علما با مردم، یک عامل و عنصر بی‌بدیلی است؛ هیچ چیزی جای این را نمیگیرد، هیچ چیزی؛ حتّی صداوسیما که یک رسانه‌ی فراگیر است، نمیتواند جای ارتباط مستقیم علما و متفکّرین دینی را با مردم بگیرد.

اهمیت مسئله‌ی وحدت و همدلی در کشور

مسئله‌ی وحدت و همدلی در کشور هم بسیار مهم است. اختلاف سلیقه در زمینه‌های سیاسی - در زمینه‌های سیاسی خُرد و کلان - وجود دارد، امّا این اختلافها نباید وحدت کشور را و همدلی کشور را از بین ببرد؛ همه بایستی با هم  باشند؛ یکی از نقاط مهم این است که از مسئولان هم همه باید حمایت کنند. حمایت منافات ندارد با اینکه شما یک ایرادی هم به فلان مسئول، یا دولت، یا قوّه‌ی قضائیه، یا مجلس داشته باشید، امّا حمایت باید به‌هرحال انجام بگیرد.

تلاش زیاد مسئولین کشور

علاوه بر اینکه خب بحمداللَّه مسئولان در حال تلاشند، دارند کار میکنند. در همین یک سالی که دولت جدید به‌وجود آمده، تلاشهای زیادی کرده‌اند، کارهای زیادی انجام گرفته، این را انسان شاهد است، از نزدیک میبیند؛ خیلی کار کرده‌اند؛ توفیقات خوبی هم به‌دست آورده‌اند؛ قوّه‌ی قضائیه همین‌جور؛ و دستگاه‌های مختلف مشغول کارند.

من یادم می‌آید، گاهی خدمت امام افرادی می‌آمدند از دولت و از بعضی از نواقص و مانند اینها گله میکردند که مثلاً فلان‌جا این کار انجام گرفته؛ امام در جواب اینها میگفتند آقا، اداره‌ی کشور کار سختی است! واقع قضیه هم همین است: مدیریت دستگاه‌ها کار سختی است. یک نفری ممکن است از جهت فکری، از جهت عملی، از جهت سلامت رفتاری، هیچ عیب و نقصی هم نداشته باشد، امّا دستگاهی که زیر نظر او است مشکلاتی پیدا بکند، این پیش می‌آید؛ یعنی واقعاً فراگیری و شمول همه‌ی اطراف و جوانب قضایا، کار آسانی نیست؛ پیش می‌آید دیگر، حالا مشکلاتی هم هست.

کسی با انتقاد کردن مخالف نیست

 البتّه کسی با انتقاد کردن مخالف نیست - ایراد کردن، انتقاد کردن، نقاط ضعف برنامه‌ها و سیاستهای اجرایی را مطرح کردن؛ کسی منکر اینها نیست - امّا اینها نباید به معنای تخریب و ایستادگی در مقابل تلاش و امثال اینها باشد. حمایت و کمک به دولت و دستگاه‌های اجرایی و عملیاتی را همه بایستی وظیفه‌ی خودمان بدانیم که ان‌شاءاللَّه انجام بگیرد.

امیدواریم خدای متعال تفضّلات خودش را از این ملّت باز نگیرد و ان‌شاءاللَّه باز نخواهد گرفت. این مقداری که امروز در کشور ما توجّهات و توسّلات به معنویت هست، اینها قطعاً کمک‌کار است؛ یک مواردی هم وجود دارد واقعاً که انسان در یک چیزهایی به بن‌بست میرسد امّا توجّه به خدای متعال و توسّل به ذیل عنایات پروردگار، واقعاً بن‌بست‌ها را باز میکند که این را ان‌شاءاللَّه بایستی دنبال بکنیم. همین‌طور که مکرّر عرض کردیم، بنده همین‌طور که نگاه میکنم در مقابل خودم، افق را، آینده را بسیار روشن میبینم و میدانم که به توفیق الهی، به حول‌وقوّه‌ی الهی، آینده‌ی این کشور از گذشته‌ی آن از همه‌ی جهات - جهات مادّی و جهات معنوی - بهتر خواهد بود؛ ان‌شاءاللَّه.

    والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

۱) این دیدار به‌مناسبت شانزدهمین اجلاس از چهارمین دوره‌ی مجلس خبرگان رهبری (در روزهای یازدهم و دوازدهم شهریور سال جاری) برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، آیت‌اللَّه سیدمحمود هاشمی‌شاهرودی (نایب رئیس اوّل مجلس خبرگان) و آیت‌اللَّه محمّد یزدی (نایب رئیس دوّم مجلس خبرگان) گزارشی ارائه کردند.

۲) چهار رکعت نماز که شرح آن در کتاب المراقبات ذکر شده است.

۳) شاعر برجسته و ماهر

۴) فرقه‌ها

۵) موانع، مشکلات‌

۶) بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناگازاکی در زمان جنگ جهانی دوّم به دستور رئیس جمهور وقت آمریکا علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفت.

۷) بازداشتگاه گوانتانامو زندانی است در خلیج گوانتانامو در جنوب شرقی جزیره‌ی کوبا که در اختیار ارتش آمریکا است.

۸) زندانی است در غرب بغداد که در ابتدا صدّام مخالفان خود را در آنجا شکنجه میداد و پس از اشغال عراق توسّط آمریکا، محلّ شکنجه و آزار و اذیت زندانیان عراقی توسّط نظامیان آمریکا شد.

۹) به گزارش خبرگزاری‌ها، زندانیان مظنون به تروریسم در برخی از بازداشتگاه‌های مخفی سیا در اروپا بازجویی و شکنجه میشدند.

۱۰) بیانات در دیدار وزیر، مسئولان وزارت امور خارجه و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور (۱۳۹۳/۵/۲۲)

۱۱) از جمله، بیانات در دیدار اعضای «جامعة المصطفی‌ العالمیة» (۱۳۸۸/۱۱/۷)

۱۲) فرمان‌بُرداری از روی میل

تعداد بازدید از این مطلب: 36
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جایگاه و نقش ایران در نظم جدید جهان

جایگاه و نقش ایران در نظم جدید جهان

«نظم جدید جهانی در حال شکل‌گیری است، اما برخی این واقعیت را درک نکرده و هنوز معتقدند باید تسلیم غرب شد.» این عبارت و گزاره راهبردی، بخشی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در روز پنجشنبه سیزدهم شهریور است. مقام معظم رهبری در این دیدار، با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی از مهم‌ترین عناصر به چالش کشیده شدن پایه‌های نظم جهانی بود، فرمودند: «کشور باید قوی باشد تا در پدید آوردن نظم جدید جهانی ایفای نقش کند.»
در این نوشتار، مختصات نظم جدید جهانی و جایگاه ایران در نظم در حال شکل‌گیری، بررسی می‌شود. دوره کنونی را می‌توان دوره گذار و یا دوره انتقالی نامید. در هر دوره‌ای نظمی بر جهان حاکم بوده و براساس آن، جایگاه ملت‌ها و قدرت‌ها تعریف شده است. تا پیش از جنگ جهانی دوم، یک نظام چندقطبی بر جهان حاکم بود و چند کشور قدرتمند اروپایی مانند انگلیس، فرانسه و... دنیا را بین خودشان تقسیم کرده بودند. در این دوره طولانی، عمده کشورهای جهان در قاره‌های آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، تحت سلطه کشورهای استعمارگر اروپایی قرار داشتند. جنگ جهانی اول و دوم، کشورهای قدرتمند اروپایی را تضعیف کرد و با ظهور دو قدرت برتر آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق از درون جنگ دوم جهانی، نظام دوقطبی با محوریت دو قدرت مذکور شکل گرفت و عملاً جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شد. برای فهم ماهیت نظام دوقطبی، می‌توان سخنان نخست‌وزیر انگلیس پس از جنگ دوم را مورد توجه قرار داد. پس از جنگ جهانی دوم، چرچیل، نخست‌وزیر انگلیس در حالی که بر عرشه ناوی در مدیترانه ایستاده بود، گفت: اکنون شرایط جهان تغییر کرده و دنیا حکم یک خانواده را پیدا کرده است. همان‌طور که در یک خانواده، این برادرهای بزرگ‌تر هستند که نظم آن خانواده را تنظیم می‌کنند، الآن هم در جهان دو برادر بزرگ‌تر هستند که باید نظم جهانی را تنظیم کنند و این دو برادر بزرگ‌تر، آمریکا و شوروی هستند.
براساس چنین تصوری از شرایط جهان، نظام دو قطبی پس از جنگ جهانی دوم، جایگزین نظام چند قطبی پیش از جنگ شد و اروپا از مرکز ثقل بودن قدرت در جهان خارج گشت و جهان به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. اروپایی که روزی خود بر جهان سیطره داشت، بخش غربی آن، تحت سیطره و نفوذ آمریکا و بخش شرقی آن، تحت سیطره و نفوذ شوروی قرار گرفت. در دوران نظام دو قطبی، هر یک از دو ابرقدرت حاکم بر جهان با ایدئولوژی‌های متفاوت در رقابت و جنگ سرد با دیگری و به دنبال حذف آن از صحنه و حاکم کردن مطلق خود بر جهان بود.
انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی و نه غربی، در فضای نظام دو قطبی شکل گرفت و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور با نظام سیاسی دینی و با شعارهای خاص و مستقل از بلوک غرب و شرق در عرصه بین‌الملل ظاهر شد.
با فروپاشی بلوک شرق و تجزیه شوروی سابق به پانزده کشور، دولت ایالات متحده احساس پیروزی بزرگ کرد و خود را در آستانه دست یافتن به رهبری جهان دید. رئیس‌جمهور وقت آمریکا سخن از نظم نوین جهانی به میان آورد و نظم نوین جهانی را به معنای فراگیر شدن ارزش‌های آمریکایی در جهان قلمداد و تصریح کرد: «نظم نوین جهانی، یعنی حداقل یک‌صد سال رهبری آمریکا بر جهان.».
متأسفانه پس از فروپاشی بلوک شرق و شروع یکه‌تازی‌های آمریکا در جهان به‌عنوان تنها ابرقدرت، عده‌ای در داخل ایران، مرعوب فضای جدید شدند و تأمین امنیت و منافع ملی را، به نوعی در گرو همراه شدن با نظام جهانی در حال شکل‌گیری، مذاکره و رابطه با آمریکا دیدند. به عبارت دیگر، پس از فروپاشی نظام دو قطبی، خط مذاکره و سازش در ایران پررنگ‌تر شد و کسانی تصور کردند شکل‌گیری یک نظم نوین تک‌قطبی برای یک دوره طولانی، سرنوشت حتمی جهان خواهد بود و جهان دارای کدخدایی به نام آمریکا شده که تنها راه برای تأمین منافع، کنار آمدن با کدخدای جهان است. اما در این میان، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی همانند حضرت امام(ره)، آمریکا را نیز قدرتی در حال فرو ریختن می‌دیدند و در طول این سال‌ها، بر ایستادگی، عدم مذاکره و سازش با این قدرت سلطه‌گر تأکید کرده و از آینده درخشان برای ملت ایران خبر داده‌اند. حوادث و تحولات سال‌های اخیر، این واقعیت را آشکار ساخت که آمریکا قدرتی رو به افول و جمهوری اسلامی قدرتی در حال ظهور است.
آمریکایی‌ها طی دو دهه اخیر، تلاش‌های فراوانی کردند و هزینه‌های بسیاری را به همراه خسارت‌‌های سنگین و جبران‌ناپذیر متحمل شدند تا نظم نوین مورد نظر خود را به ملت‌ها و دولت‌های جهان تحمیل کنند؛ لکن در این مسیر ناموفق بودند. برآورد کارشناسان راهبردی آمریکا بر این نکته تأکید داشت که تنها راه رسیدن ایالات متحده به مدیریت انحصاری بین‌المللی و استقرار نظام تک‌قطبی، داشتن سلطه انحصاری بر خاورمیانه(غرب آسیا) است. حرکت در این مسیر انحصاری برای رسیدن به موقعیت رهبری برای ایالات متحده در حالی طرح‌ریزی شد که جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور مستقل و ضدنظام سلطه، با تمام توان در مقابل سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا ایستاده بود. طی یک دهه گذشته، غرب آسیا(خاورمیانه) صحنه اصلی رویارویی آمریکا و جمهوری اسلامی بود. آمریکایی‌ها با بهانه قرار دادن موضوع مبارزه با تروریسم در پی حادثه مشکوک ۱۱ سپتامبر، به افغانستان و عراق لشکرکشی کردند و طرح‌هایی چون طرح خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید را مطرح ساختند. رژیم صهیونیستی به نیابت از آمریکا با هدف شکل‌دهی به طرح خاورمیانه جدید، علیه حزب‌الله لبنان وارد جنگ همه‌جانبه شد. شکست‌های آمریکا در افغانستان و عراق از یک طرف و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه از طرف دیگر، این واقعیت را آشکار ساخت که دوران امپراطوری غرب و به‌ویژه آمریکا در منطقه راهبردی غرب آسیا رو به پایان است. هدف اصلی غرب از این نوع تحرکات در این منطقه، جلوگیری از شکل‌گیری خاورمیانه اسلامی با محوریت ایران بود. غرب و به‌ویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا، سه هدف راهبردی را برای تأمین منافع خود تعریف کردند و تمام تلاش آنها در این سال‌ها، تحقق این اهداف بود. حفظ امنیت رژیم صهیونیستی، حفظ حکومت‌های وابسته به غرب در این منطقه و تأمین امنیت جریان آزاد انرژی از منطقه به سمت کشورهای صنعتی غربی، اهداف سه‌گانه‌ای است که غربی‌ها دنبال می‌کنند. نتیجه رقابت و رویارویی غرب و متحدانش با جمهوری اسلامی در منطقه طی یک دهه اخیر، به موازات کاهش قدرت غرب در این منطقه ورود ایران به دو حوزه راهبردی بوده است: ۱ـ افزایش عمق استراتژیک ایران ۲ـ افزایش نفوذ استراتژیک ایران. محور مقاومت موجب افزایش عمق استراتژیک ایران شد و پدیده بیداری اسلامی، دامنه نفوذ ایران را در منطقه گسترش داد. این دو دستاورد بزرگ برای جمهوری اسلامی طی یک دهه اخیر نشان داد کشوری که در حال شکل‌دهی به نظم خاورمیانه(غرب آسیا) است، ایران بوده و این به معنای پایان یافتن دوران امپراطوری غرب و آمریکا در این منطقه است. به راه انداختن جنگ نیابتی با استفاده از گروه‌های تروریستی و تکفیری در منطقه به ویژه در کشورهای سوریه و عراق از یک طرف و تداوم جنگ‌های رژیم صهیونیستی علیه غزه در قالب جنگ هشت روزه و جنگ اخیر(۵۱ روزه)، همگی یک هدف راهبردی را از سوی غرب دنبال می‌کرد و آن، فرو پاشاندن محور مقاومت و مقابله با بیداری اسلامی بود که نتیجه‌ای جز شکست برای آنان نداشت. تمامی شکست‌های جبهه‌های غربی ـ عربی ـ صهیونیستی و ترکی در بحران‌های سوریه، عراق و لبنان و رژیم صهیونیستی و حامیانش در جنگ غزه، پیروزی‌های راهبردی برای جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. این پیروزی‌ها موقعیت ایران در منطقه را تحکیم بخشیده و به طور قطع نظم خاورمیانه(غرب آسیا) با محوریت ایران در حال شکل‌گرفتن است. شکل‌گیری نظم خاورمیانه بر محوریت ایران، یعنی تبدیل منطقه راهبردی غرب آسیا به یک بلوک قدرت در نظم جدید جهانی که از مختصات آن، تشکیل چند بلوک قدرت است. تأکید رهبر فرزانه انقلاب بر قوی کردن کشور و استحکام ساخت درونی قدرت جمهوری اسلامی، برای آن است که ایران چنین نقشی را در نظام بین‌الملل آینده ایفا کند.دکتریدالله جوانی

تعداد بازدید از این مطلب: 52
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مباني و مؤلفه هاي سبک زندگي اسلامي در انديشه رهبر معظم انقلاب

مباني و مؤلفه هاي سبک زندگي اسلامي در انديشه رهبر معظم انقلاب 

مهمترين مبنا در ميان مباني سبك زندگي اسلامي، مبحث دين شناسي و تبيين ارتباط بين دين و سبك زندگي است. تحقق نظام اسلامي و هدايت و سرپرستي آن بر اساس نگاه خاصي به دين اسلام صورت گرفته است.

نگاه مقام معظم رهبري به مسئله سبك زندگي اسلامي مبتني بر مباني و اصولي خاص است كه بدون شناخت آن مباني، نمي توان تصويري صحيح از ديدگاه ايشان ارائه نمود و به عمق ديدگاه هاي ايشان نسبت به سبك زندگي اسلامي پي برد. اگرچه پرداختن به تمام مباني همچون غايت شناسي، معرفت شناسي، هستي شناسي، انسان شناسي و دين شناسي لازم است، اما براي پرهيز از طولاني شدن مطالب و نيز با توجه به واضح و مبرهن بودن مباحث غايت شناسي، هستي شناسي و انسان شناسي، تنها به بررسي برخي از مباحث مترتب بر دين شناسي و معرفت شناسي اشاره مي شود.

الف) مباني دين شناختي

مهمترين مبنا در ميان مباني سبك زندگي اسلامي، مبحث دين شناسي و تبيين ارتباط بين دين و سبك زندگي است. تحقق نظام اسلامي و هدايت و سرپرستي آن بر اساس نگاه خاصي به دين اسلام صورت گرفته است. بر اساس همين نگاه به دين، بايد تحليل موضوعات اجتماعي صورت پذيرد. بطوريکه رهبر انقلاب نيز معتقدند: «اسلام مورد نظر ما، همان اسلامي است كه امام عزيز در طول زندگي اش از آن دم زد و در ده سال درخشان آخر عمرش، با تمام وجود خود براي آن سرمايه گذاري كرد؛ اسلامي كه او به ما آموخت و در راه آن حركت كرد. همه بايد بر گرد محور اسلام و خط امام، متحد و مهربان باشند و با يكديگر همكاري كنند تا هيچ مشكلي بر سر راه ما باقي نماند».

اما پيش از ورود به مباني دين شناختي سبك زندگي از ديدگاه مقام معظم رهبري، لازم است ديدگاه هاي مختلف پيرامون نسبت دين و سبك زندگي و جايگاه ديدگاه مقام معظم رهبري در ميان اين ديدگاه ها مشخص گردد.

1-          انکار نسبت دين و سبک زندگي

برخي رابطه دين و حيات اجتماعي را نفي مي كنند و معتقدند كه اصولاً مقوله حيات و سرپرستي اجتماعي با مقوله دين بيگانه است و دين ارتباطي با مقوله حيات اجتماعي و تكامل معيشت نداشته و نيز نسبتي با الگوهاي رفتاري و سبك هاي زندگي در مقياس اجتماعي ندارد. اين گروه، از حيات اجتماعي تفسير خاصي داشته و از روابط انساني با خود، طبيعت پيراموني و خدا، دين را عهده دار روابط فرد با خدا دانسته، عقل معاش و رفتارهاي عقلايي را به عنوان مبادي و منشأ علوم جديد، متكفل روابط ديگر مي دانند. از نظر اين ديدگاه که دکتر سروش يکي از مبلغان آن است، حتي اگر دين در گوشه اي از معيشت و حيات اجتماعي دخالت كند، آن دخالت عرضي بوده و جزو مقولات حقيقي دين به شمار نمي رود. به بيان ديگر، اگر دين در امور اجتماعي نظري داشت، اين اظهارنظر بالعرض است و در واقع، از موضوعي سخن گفته كه از جنس خودش نيست. نگاه ديگر، اساساً ارتباط بين ديانت و سعادت را نيز منقطع دانسته و بر اين باور است كه بشر براي رسيدن به سعادت، نيازمند ديانت نيست؛ چه اينكه در نگاه اين دسته، سعادت، تنها سعادت در معيشت است كه آن هم با عقل جمعي و بشري قابل دستيابي است و به قانون و برنامه هاي وحياني و الهي كه در لسان ما همان فقه است نيازي نيست. اين نگاه، نگاه مادي گرايان و منكران اصل شريعت است. اما موضوع بحث ما انديشمندان مسلماني هستند كه اصل دين و شريعت را قبول دارند، اما ضرورت و نقش آفريني آن را براي مقوله سعادت قبول نداشته، رابطه بين سعادت و معيشت را منقطع مي دانند، در نتيجه، رابطه بين دين و حيات اجتماعي و بالتبع نسبت بين دين سبك زندگي و الگوهاي رفتاري را منتفي مي دانند. طرفداران اين نظريه معتقدند كه دين و سعادت به هم گره خورده اند و مقوله سبك و شيوه زندگي و معيشت نيز درهم آميخته اند و اين هر دو يعني «دين ـ سعادت» و «معيشت ـ سبك و شيوه زندگي» كاملاً دو حوزه مستقل دارند. سعادت به عهده دين و تكامل معيشت و ارائه سبك و شيوه زندگي بر عهده خرد آدمي است.

2-          نسبت حداقلي بين دين و سبک زندگي

نظريه ديگر در زمينه نسبت دين و سبك زندگي، پذيرش نسبت حداقلي بين اين دوست. طرفداران اين نظريه، بين دين و سبك زندگي و الگوهاي رفتاري، ارتباطي كلي در نظر مي گيرند؛ يعني معتقدند كه دين در كل با مقو��ه سبك زندگي و الگوهاي رفتاري ارتباط دارد. آن ها اصل اين ارتباط را مي پذيرند، اما نقش دين را در شكل دهي به زندگي نمي پذيرند و معتقدند، دين فقط جنبه نظارتي دارد نه جنبه برنامه دهي و برنامه ريزي و ارائه روش زندگي، بلكه انسان با مدد از توانايي هايي كه خدا بدو عطا كرده، از جمله عقل، تجربه، حس و خردورزي و انديشه هايش مي تواند روش حيات اجتماعي و سبك زندگي را تدوين و معيشت خود را بر اساس آن اداره بكند. فقط در اين مسير ممكن است در مواردي راهكار و ي�� راهبرد انتخابي براي معيشت با سعادت معنوي و اخروي تعارض داشته باشد كه در اين موارد دين نقش نظارتي خود را ايفا كرده و آن را تصحيح مي كند. ارائه سبك زندگي و برنامه ريزي معيشت، توليد و برنامه ريزي خردمندانه مربوط به حوزه انديشه و تجربه هاي بشري است. انسان ها با تكامل انديشه ها و تجربه ها، راهبردهاي جديد را به سوي تكامل معيشت و شيوه هاي بهتر زندگي، به دست مي آورند و حتي گزينش مي كنند.

3-          نسبت حداکثري دين و سبک زندگي

طيف سوم كساني هستند كه نقش دين در هدايت و تكامل زندگي اجتماعي را نقشي فراگير و مثبت مي دانند و معتقدند، رسالت دين در حوزه معيشت، سرپرستي تكامل معيشت است و اصولاً، دين را شالوده اصلي اداره جوامع بشري مي دانند. در اصطلاح، به اين نظريه، نظريه حداكثري گويند. مقام معظم رهبري در زمره معتقدان به دين حداكثري قرار داشته و به مناسبات حداكثري بين دين و سبك زندگي اعتقاد دارند. گفتني است نگاه حداكثري به دين بدان معنا نيست كه تمام جزئيات موردنياز فرد و جامعه در اين عصر بالفعل در اختيار است، بلكه به اين معناست كه اولاً، منابع دين قابليت لازم را در اين زمينه دارد، و ثانياً، كليات و اصولي در دين موجود است كه مي توان هر آنچه را موردنياز است با تلاش، كوشش و با اجتهاد و رد فروع بر اصول به دست آورد.

مقام معظم رهبري و نگاه حداکثري

از ديدگاه مقام معظم رهبري، از مهمترين ويژگي هاي خاص دين اسلام، خاتميت و جامعيت است. اسلام ديني است براي تمامي انسان ها و تا انتهاي تاريخ؛ يعني برخوردار از ظرفيت هدايت همه انسان ها و جوامع در سطوحي والاتر از تصور هر انسان كاملي: «امروز همه بشر محتاج قرآن اند. اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نكنيم، خسارت ما بيشتر از ديگران است؛ چون ما اين نسخه و دستورالعلمل را داريم، تجربه تاريخي آن را هم داريم. بشريت در صدر اول به بركت عمل به قرآن در علم، در اخلاق، در عمل و در پيشرفت هاي گوناگون مادي و معنوي اوج پيدا كرد. قرآن هميشه زنده است. قرآن نيازهاي انسان را مورد توجه قرار مي دهد، قرآن در هر عصري مي تواند بهترين نسخه سعادت انسان ها باشد». پاسخگويي به تمام نيازهاي انسان اعم از الگوهاي رفتاري و روش هاي زندگي در ساحات مختلف زندگي، سازماندهي امور فرهنگي و معنوي و مسائل اجتماعي و معيشتي همچون تنظيم روابط سياسي و اقتصادي، در راستاي رشد و اعتلاي انسان و بستري براي بندگي تام و تمام او مي باشد. در نگاه مقام معظم رهبري، دين نه تنها احكام و روابط فردي انسان با خداي متعال، بلكه اركان بناي زندگي فردي و اجتماعي بشر و الگوهاي رفتاري موردنياز اين زندگي را در همه شئون نيز ارائه مي دهد. در ديدگاه ايشان، گستره هدايتگري دين، گستره اي حداكثري است؛ يعني دين متولي تكامل بشر در همه شئون فردي، اجتماعي، و كليه نيازهاي مادي و معنوي وي است. دين اسلامي نظامي است خواستار اجراي عدالت در همه امور اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجراي قوانين الهي براي سوق دادن جامعه به قرب الهي، پالايش اخلاقي، اعتقادي و رفتاري همه افراد جامعه و اعتدال و اعتلاي همه ساحت هاي جامعه. به ديگر سخن، اسلام ديني كامل و بي ابهام و داراي طرح كلي و همه جانبه براي تمامي شئون حيات بشريت است. در واقع از نظر رهبر انقلاب برخاف پندار طرفداران ديدگاه هاي رقيب، اسلام نه تنها نسبت به حيات اجتماعي بي تفاوت نيست، بلكه اساساً جز در سايه دين اسلام نمي توان نظام اجتماعي بر پايه عدالت بنا نهاده، جامعه را به توسعه و تكامل رساند. اين مهم از نظر ايشان آنگاه روشن مي شود كه بدانيم دين اسلام اركان بناي نظام اجتماعي را به خوبي تبيين كرده است.

اما چگونگي بسامان شدن اين نگاه حداكثري و رسيدن به مرحله عمل را مي توان در مباحث روش شناختي و معرفت شناختي پي جست.

1-          دين و مهندسي دنيا و آخرت

مبناي نگرش حداكثري، مزرعه آخرت بودن دنيا و بسترسازي زندگي دنيوي براي سعادت اخروي در نظام معرفتي ديني است. به ديگر سخن، گستره زندگي انسان ابدي است و دنيا و آخرت، دو مقطع پيوسته زندگي انسان مي باشند. بنابراين، نگرش تفكيك دنيا و سعادت اخروي از سعادت دنيوي، نگرشي غيرصحيح است و اينگونه نيست كه پرداختن به مسائل و مشكلات زندگي دنيوي، انسان را از آخرت بازدارد و يا بلعكس؛ بلكه اسلام تمام نيازهاي معنوي و مادي را در يك مجموعه هماهنگ مي بيند و براي تمامي آن ها برنامه و هدف دارد. معظم له نيز بر مبناي هستي شناسي شيعي خود به اين مهم واقف بوده و در تمامي نگرش هاي خود اشراب نموده اند.

2-          توحيد و مهندسي نظام سعادت

همانطور که رهبر انقلاب باور دارند: «بعثت نبي اكرم در درجه اول، دعوت به توحيد بود. توحيد صرفاً يك نظريه فلسفي و فكري نيست، بلكه يك روش زندگي براي انسان هاست؛ خدا را در زندگي خود حاكم كردن و دست قدرت هاي گوناگون را از زندگي بشر كوتاه نمودن. "لااله الا اللّه" كه پيام اصلي پيغمبر ما و همه پيغمبران است، به معناي اين است كه در زندگي و در مسير انسان و در انتخاب روش هاي زندگي، قدرت هاي طاغوتي و شيطان ها نبايد دخالت كنند و زندگي انسان ها را دستخوش هوس ها و تمايات خود قرار دهند. اگر توحيد با همان معناي واقعي كه اسلام آن را تفسير كرد و همه پيغمبران، حامل آن پيام بودند، در زندگي جامعه مسلمان و بشري تحقق پيدا كند، بشر به سعادت حقيقي و رستگاري دنيوي و اخروي خواهد رسيد و دنياي بشر هم آباد خواهد شد؛ دنيايي در خدمت تكامل و تعالي حقيقي انسان. دنيا در ديد اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنيا را نفي نمي كند؛ تمتعات دنيوي را منفور نمي شمارد؛ انسان را با همه استعدادها و غرايز در صحنه زندگي، فعال مي طلبد؛ اما همه اينها بايد در خدمت تعالي و رفعت روح و بهجت معنوي انساني قرار گيرد تا زندگي در همين دنيا هم شيرين شود. در چنين دنيايي، ظلم و جهل و درنده خويي نيست و اين كار دشواري است و به مجاهدت احتياج دارد و پيغمبر اين جهاد را از روز اول آغاز كرد».

3-          نگرش نظام وار اسلام و مهندسي نظام سعادت

از ديگر خصوصيات دين اسلام، نگرش نظام وار در طراحي برنامه سعادت آدمي مي باشد. همانگونه كه در كليات اشارتي شد، دين اسلام تفسير ديگري از توسعه و تكامل جامعه به دست مي دهد. در جامعه اسلامي همه شئون فردي و اجتماعي بر مبناي توحيد سازماندهي مي شود و كثرت هاي آن جامعه حول محور توحيد به وحدت ميرسند: «اين مبناي توحيد و اعتقاد به وحدانيت حضرت حق، در تمام شئون فردي و اجتماعي جامعه اسامي تأثير مي گذارد و جامعه را به صورت يك جامعه هماهنگ و مرتبط با يكديگر و متصل برخوردار از وحدت (وحدت جهت، حر��ت و هدف) مي سازد». بر اين اساس است كه نظامي جامع بر مبناي آموزه هاي ديني طراحي مي شود و تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي در تمامي شرايط سرپرستي مي گردد. از اين رو اسلام در مقابل نظام هاي مادي كه مدعي مديريت همه جانبه زندگي بشريت هستند، خود طرحي جامع و كامل دارد. اين نظام جامع بايد از دين استنباط گردد و لازمه آن شكل گيري فقه حكومتي است كه امروز استنباط آن وظيفه اصلي حوزه هاي علميه است. نقش دانشگاهها نيز در اين ميان نقش برجسته و درخوري است.

ب‌)         مباني معرفت شناختي

الف) ابزار معرفت شناسي: تا آنجايي كه تاريخ توانسته گستره معرفت بشري را نشان دهد آدميان از ديرباز معارف خود را از سه منبع كسب مي كردهاند. حس و تجربه و به عنوان اولين معرفت كه سرچشمه معارف ديگر نيز تلقي مي شود، مورد عنايت خاص بشر بوده است. پس از آن، بشر از عقل خدادادي خويش بعنوان ابزار كسب معرفت بهره مي برد. حس و تجربه در اين ميدان صغريات عقلي را فراهم مي آورد. پس از اين دو، شهود و وحي دو منبع زلال معارف بوده اند. در طول تاريخ وقايع فراواني اين گستره را ضيق نموده و وقايع ديگري بر دامنه آن م افزوده است. شايد ضيق ترين زماني كه بشر از حيث معرفتشناسي بدان گرفتار آمده، دوران مدرن و نيز پست مدرن بوده است. از منظر ديني، اين چهار منبع در كنار هم و توأمان مي توانند معارف حقيقي را براي بشر فراهم آورند. جايگاه هر كدام از اينها در انديشه ديني مشخص و معين است. در فقه اسلامي نيز كه علم هنجاري و تجويزي است، هر سه منبع بخوبي و در كنار هم به ارائه هنجارها و صدور بايد و نبايدها مي پردازد. اين نگاه با توجه به مباني هستي شناسي و نيز دين شناختي گستره حضور و بروز دين را نمايان مي سازند. فقه حكومتي كاملترين نسخه زمان عدم حضور معصوم است كه مي تواند تماماً به صدور هنجارهاي حياتي زندگي سعادتمندانه بشر بپردازد.

1-          فقه حکومتي

فقه حكومتي نگرشي كل نگر و ناظر بر تمام ابواب فقه است. در اين نگاه، استنباط هاي فقهي بايد براساس فقه اداره نظام اجتماعي انجام شود و تمامي ابواب فقه ناظر به امور اجتماع و اداره كشور باشد. از اين رو، گستره اي كه در فقه حكومتي مورد بحث قرار مي گيرد، تمامي ابواب و مسائل فقه خواهد بود؛ زيرا اجتماع و نظام اسلامي، شئون و زواياي مختلفي دارد؛ مباحثي در حوزه اقتصاد، فرهنگ، حقوق، سياست، امور بين الملل و مسائلي از قبيل مسائل نظامي، انتظامي، خانواده، احوالات شخصيه و تمامي مسائل مربوط به زندگي بشري در مقوله مادي و معنوي، و دنيوي و اخروي كه فقيه مي بايست همه آن مسائل را بنا بر رفع نيازهاي اجتماع و نظام اسلامي مورد بررسي قرار دهد.

اما در مورد گستره فقه حکومتي نيز بايد گفت طرح و نظام جامعي كه اسلام براي بشريت به ارمغان آورد، با استفاده از ساز و كار فقه حكومتي قابل استنباط و ارائه است. رهبر انق��اب در اين باره مي فرمايند: «روي آوردن به فقه حكومتي، و استخراج احكام الهي در همه شئون يك حكومت و نظر به همه احكام فقهي با نگرش حكومتي، يعني ملاحظه تأثير هر حكمي از احكام در تشكيل جامعه نمونه و حيات طيبه اسلامي، امروز يكي از واجبات اساسي در حوزه فقه اسامي است». اين مهم نيز بر عهده حوزه و روحانيت قرار دارد. چنانکه معظم له تأکيد دارند: «مسئوليت دفاع از حيثيت جهاني اسلام و تنظيم سيستم و نظامي كه لزوماً جوانب آن بر اساس اساام ش��ل بگيرد . . . اداره نظام و مردم و ساختن و پرداختن و جمع و جور كردن مجموعه زندگي انسان ها بر اساس اسلام، كار بسيار پيچيده، ظريف و دشواري است كه در اين زمان بر دوش ما و علما در جامعه اسامي است». بر اين اساس، فقه اسلامي بايد اصول كلي حاكم بر جوانب مختلف زندگي انسان در زمينه هاي فردي و اجتماعي را ارائه كند و تنها به بيان احكام فردي اكتفا نكند. به عبارت ديگر، بايد نسبت تأثير ابعاد مختلف جامعه بر يكديگر در شرايط مختلف جامعه را ملاحظه كرده، احكام آن ها را بيان كند. به تعبير حوزوي، فقه حكومتي بايد بتواند متناسب با شرايط مختلف ملي، منطقه اي و جهاني نظام موضوعات را شناسايي كرده و بالتبع، نظام احكام آن ها را ارائه دهد.  در اين باره مقام معظم رهبري معتقدند: حوزه هاي علميه بايد فقه حكومتي را كه مشتمل بر همه جوانب و همه شرايط باشد ارائه دهند.

2-          نسبت فقه حکومتي و سبک زندگي

با توجه به تعريفي كه از سبك زندگي و نيز فقه حكومتي ارائه شد، نسبت اين دو نيز روشن مي گردد؛ به اين بيان كه سبك زندگي، مجموعه اي از الگوهاي رفتاري در حوزه هاي مختلف زندگي بشري است. از سوي ديگر، فقه مجموعه احكام عملي اسلام است كه وظيفه «ارائه طريق» در تمامي حوزه هاي زندگي بشري، اعم از حوزه هاي فردي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي، حقوقي، تربيتي، عبادي و . . . را بر عهده دارد و با قدمت تاريخي خويش، گستره اي بس سترگ را شامل مي شود. به بيان ديگر، فقه در ميان معارف و تعاليم ديني داراي جايگاه ويژه اي است؛ چرا كه ترسيم كننده شيوه هاي زندگي در صحنه هاي گوناگون آن است، تبيين كننده مناسك و عبادت ها، معاملات، حلال و حرام، نظام ازدواج، ميراث، چگونگي قضاوت و رفع خصومت ها و درگيري ها و غير اينهاست و بطور خلاصه فقه راه و روش يگانه و برنامه دقيق براي زندگي فردي و اجتماعي مسلمان است. بنابراين، وظيفه مهم فقه آن است كه تمامي احكام و مقررات موردنياز جامعه انساني در تمامي جنبه ها را در هر عصر و زماني، متناسب با مقتضيات زماني و مكاني و نيازهاي واقعي انسان، ارائه داده و به صحنه زندگي وارد نمايد. بديهي است فعاليت فقه در گستره اي اين چنيني، و ارائه احكام و الگوهاي رفتاري در حوزه هاي مختلف فرهنگي، سياسي، اقتصادي، حقوقي و . . . با رويكرد سنتي و فردي امكانپذير نيست و ما نيازمند رويكرد اجتماعي و حكومتي هستيم.

مقصود از نگاه سنتي و فردي، نگاهي است كه فقه را دانش تنظيم ارتباط انسان با خدا مي داند و حلال و حرام را به حوزه اعمال فردي انسان محدود مي كند. در اين نگاه، فرد دو روي دارد: رويي به خدا كه علم احكام سامان بخش آن است، و رويي به مردم و جامعه كه كار عقلاي جامعه است. بر اساس اين رويكرد، اهل نظر در هر جامعه اي با بهره گيري از فرآورده هاي دانش هاي اجتماعي، نظامات را شكل مي بخشند و جامعه را نظام مي دهند. با اين نگاه، مديريت جامعه و موضوع هاي بسيار مرتبط با زندگي بشر، از قلمرو دانش فقه بيرون است. اما در رويكرد حكومتي، افراد به جز هويت فرديشان، تشكيل دهنده يك هويت جمعي به نام «جامعه» نيز مي باشند. به بيان ديگر، در اين نگاه، فرد در درون امت، معني پيدا كرده و در جمع و جامعه بالنده مي شود. اين هويت جمعي نيز موضوع احكامي است و فقيه بايد دو نوع موضوع را بشناسد و احكام هر يك را روشن سازد؛ آنهم نه جدا از يكديگر، بلكه اين دو هويت جدايي ناپذيرند و تفكيك اين دو، زمينه كشيده شدن به نگاه اول را فراهم مي سازد. با پذيرش وجود و يا قابليت وجود اين رويكرد، زمينه براي طرح مسئله اي به نام «فقه حكومتي» در برابر «فقه فردي» معنا پيدا مي كند. در اين راستا رهبر انقلاب مي فرمايند: «اگر كسي درباره احكام فقهي در دوره حاكميت اسلام كار مي كند، آن احكام را دو گونه مي تواند مورد مطالعه و ماحظه قرار دهد: يك طور، احكام فقهي مربوط به اداره يك فرد، منهاي اينكه اين فرد در كجاي عالم زندگي مي كند؛ يك وقت هم، انسان همين حكم فقهي را به عنوان بخشي كوچك يا بزرگ از چگونگي اداره يك جامعه بررسي مي كند . . . يك وقت به عنوان جزئي از مجموعه اداره كننده فرد و جامعه در حاكميت اسلام مطرح مي شود؛ يك وقت هم نه؛ مجرد از اسلام و فقط به عنوان حكم كه براي يك فرد مطرح است . . . اينها با هم متفاوت است؛ حتي در استنباط حكم فقهي هم تفاوت هايي به وجود مي آيد؛ حتي در مسئله طهارت و نجاست، حتي در مسائل شخصي». بر اين اساس، زماني مي توانيم از نقش فقه در حوزه سبك زندگي و ارائه الگوهاي رفتاري سخن به ميان آوريم كه رويكرد حكومتي به فقه را نصب العين خود قرار داده باشيم. با اين بيان، نقش و جايگاه فقه حكومتي در ارائه سبك زندگي و نسبت اين دو با يكديگر روشن مي گردد.

جمع بندي

مسأله سبك زندگي يكي از دغدغه هاي ديرينه مقام معظم رهبري بوده است، به گونه اي كه ايشان از همان آغاز تصدي مقام رهبري نظام اسلامي و حتي پيشتر از آن، در مواقع و مواضع مختلفي، به اين مهم پرداخته اند.

فقدان سبك زندگي اسلامي در مقياس ملي و بين المللي، اضمحلال تمدن و سبك زندگي غربي، پيشرفت ايراني ـ اسلامي، وصول به معنويت حقيقي و ايجاد تمدن اسلامي از جمله ضرورت هاي پرداختن به اين موضوع در وضعيت ملي مي باشد. جامعيت و نگاه حداكثري به دين نيز به مثابه ركن اساسي در حوزه مباني دين شناختي سبك زندگي اسلامي مي باشد. به لحاظ معرفت شناختي و ابزار توليد سبک زندگي نيز، فقه حكومتي به عنوان فقه تمدن ساز، در رأس قرار دارد. در نتيجه حوزه هاي علميه و دانشگاه ها با توليد و ارائه فقه حكومتي و علوم انساني اسلامي، مي توانند در پروسه توليد سبك زندگي نقش مهمي را عهده دار شوند.حسن خدادی

تعداد بازدید از این مطلب: 47
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


موج جدید بیداری اسلامی در یمن


موج جدید بیداری اسلامی در یمن:

 
هر چند که محافل رسانه‌ای عربی و غربی تلاش دارند تا این تجمعات را صرفاً به گروه‌های طرفدار الحوثی ـ شیعیان ساکن شمال یمن ـ و با مطالبات صرفاً اقتصادی عنوان کنند، اما...

یمن در هفته‌های اخیر شاهد حرکت‌های گسترده مردمی بوده است به‌گونه‌ای که مردم چادرهای اعتراضی در صنعا (پایتخت) بر پا کردند و بر حضور تا تحقق اهداف‌شان تأکید دارند. محور این تحرکات را فراخوان جریان الحوثی برای احیای روند بیداری اسلامی جهت تحقق مطالبات مردمی تشکیل می‌دهد. در همین چارچوب رهبر حوثی‌های یمن در بیانیه‌ای اعلام کرد که وضعیت کنونی کشور در همه زمینه‌ها با شکست روبه‌رو است، زیرا دارای دولت شکست‌خورده‌ای است.
«عبدالملک الحوثی» گفت: ملت ما باید از خود تحرک نشان بدهند در غیر این‌صورت در ذلت و خواری باقی می‌مانند. رهبر جنبش حوثی‌های یمن در ادامه افزود: دولت یمن با توطئه علیه ملت ثابت کرد ارزشی برای مردم قائل نیست. وی خاطرنشان کرد: هدف از تحرکات ما نه سقوط صنعا، بلکه سقوط دولت فاسد است.
رهبر حوثی‌های یمن ضمن درخواست از مردم برای شرکت در تظاهرات روز دوشنبه در صنعا و دیگر شهرهای کشور اعلام کرد اگر به شکل یکپارچه حرکت کنیم، امکان تغییر وجود دارد.
در همین حال الحوثی در نامه‌ای به «منصور هادی» رئیس‌جمهور، طرحی هفت‌بندی را برای خروج کشور از بحران مطرح کرد که اصلاحات اقتصادی، سیاسی و امنیتی را شامل می‌شود که برگرفته از مطالبات مردمی است.
هر چند که محافل رسانه‌ای عربی و غربی تلاش دارند تا این تجمعات را صرفاً به گروه‌های طرفدار الحوثی ـ شیعیان ساکن شمال یمن ـ و با مطالبات صرفاً اقتصادی عنوان کنند، اما بررسی ریشه‌ای ترکیب جمعیتی حاضر در میدان و اعتراض‌ها و نیز شعارهای مردم، حقایقی دیگر را آشکار می‌سازد.
نخست آنکه؛ جمعیت حاضر در خیابان‌ها میلیون‌ها نفر را شامل می‌شود که از تمام اقوام و طوایف در آن حضور دارند و صرفاً معطوف به شیعیان نیست و وحدتی قابل توجه در این اج��ماعات میان شیعیان و اهل سنت جاری است.
دوم آنکه؛ مطالبات مردم صرفاً در حوزه اقتصادی نیست، بلکه آنها اهداف کلان‌تری را مطرح می‌سازند که اساس آن را تغییر در ساختار دولت تشکیل می‌دهد. مردم تأکید دارند که دولت منصور هادی کارکردی نامناسب در حوزه داخلی و خارجی داشته است. در حوزه داخلی سرکوب جریان‌های مردم نهاد و همزمان ایجاد فضای باز برای فعالیت القاعده و جریان‌های تروریستی به ابزار حفظ قدرت منصور هادی مبدل شده است. در حوزه سیاست خارجی نیز یمن از یک‌سو وابستگی شدیدی به عربستان و آمریکا دارد و از سوی دیگر، بر خلاف مطالبات مردمی، رویکردی ضعیف در حمایت از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی داشته است. مجموع مطالبات مردمی در حوزه داخلی و خارجی بیانگر یک نکته است و آن اینکه حرکت‌های اخیر ادامه راه بیداری اسلامی است که در سال 2011 در یمن آغاز شد. در سال 2011 مردم یمن با محوریت ایجاد دولتی مردمی و ملی، پایان تبعیض‌های قومی و دینی و عدم وابستگی به عربستان و آمریکا قیامی سراسری را آغاز کردند که در نهایت نیز به سرنگونی سه دهه حاکمیت علی عبدالله صالح منجر شد.
هر چند که با برخی تغییرات در ساختار دولت تا حدودی روند حرکتی مردم کند شد و حتی برخی از توقف و انحراف آن سخن گفتند، اما تحولات اخیر یمن نشان می‌دهد که موج بیداری اسلامی خاموش شدنی نیست و در نهایت راه خویش را خواهد یافت. نمود این امر را در اوج‌گیری حرکت‌های مردمی در بحرین، اردن، مصر و عربستان می‌توان مشاهده کرد.
نکته قابل توجه نوع رفتارهای کشورهای غربی و عربی در برابر مطالبات مردم یمن است. به تحریک کشورهای غربی شورای امنیت سازمان ملل از حوثی‌های یمن خواست تا به قیام مسلحانه خود علیه دولت این کشور پایان دهند و هشدار داد که در غیر این صورت تحریم‌هایی را علیه آنها اعمال خواهد کرد. شورای امنیت با صدور بیانیه‌ای که به اتفاق آرا تصویب شد، اقدامات صورت گرفته حوثی‌ها را که خواستار استعفای دولت عبد ربه منصور هادی، رئیس‌جمهور یمن هستند، محکوم کرد. در همین حال «جن ساکی» در نشستی خبری گفت: «آمریکا به شورای امنیت سازمان ملل متحد و جامعه جهانی ملحق می‌شود و قویاً اقدامات حوثی‌ها را محکوم می‌کند که رهبری آن برعهده عبدالملک الحوثی و کسانی است که از وی حمایت می‌کنند. اقدامات این افراد هدف تضعیف روند گذار سیاسی مورد نظر شورای همکاری خلیج(فارس) و نیز هدف تضعیف ثبات یمن را دنبال می‌کند. ما به طور خاص، اقدامات تحریک‌آمیز، تهاجمی و بی‌ثبات‌کننده الحوثی، تحریک‌کنندگی آن علیه دولت یمن، ایجاد اردوگاه‌های مسلح در داخل و اطراف صنعا و ادامه اقدام غیرقانونی آنها در کنترل عمران را محکوم می‌کنیم.»
در عین حال، عربستان و شورای همکاری خلیج‌فارس نیز که منافع خود را تهدید شده می‌بینند سراسیمه برای مقابله با حرکت‌های مردمی وارد عمل شده‌اند. چنانکه عربستان از یک سو از کمک مالی به یمن سخن گفته و از سوی دیگر منابع خبری از طرح نظامی عربستان در قبال یمن سخن گفته‌اند. بسیاری تأکید دارند تحقق مطالبات مردم یمن و حوثی‌ها برابر با بحران‌های جدید برای عربستان در عرصه داخلی و منطقه‌ای خواهد بود.
با توجه به این شرایط، رژیم یمن و حامیان خارجی آنها طرح‌های متعددی را برای مقابله با این روند در پیش گرفته‌اند که اعلام تغییرات در سطح وزرا و به اصطلاح طرح آشتی ملی، تقسیم مردم میان حامی و مخالف منصور هادی برای ایجاد شکاف میان مردم، استفاده از نیروی نظامی برای ایجاد فضای رعب و وحشت و سرکوب که احتمال کشتار دسته‌جمعی مردم را قوت بخشیده است و اعلام کمک‌های مالی عربستان و کشورهای غربی برای رفع چالش‌های اقتصادی یمن از جمله این رفتارها است تا شاید با این حربه‌ها بتوانند از میزان اتحاد مردمی بکاهند و زمینه را برای سرکوب مطالبات آنها و در اصل مقابله با شعله‌ورتر شدن روند بیداری اسلامی فراهم سازند.علی موحد

تعداد بازدید از این مطلب: 35
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پشت پرده سینمای ایران از تأسیس تا به امروز

پشت پرده سینمای ایران از تأسیس تا به امروز

21 شهریور امسال، یکصدوچهاردهمین سالگرد ورود سینما به ایران است؛ تاریخی که از آن به عنوان روز ملی سینما یاد می‌شود. سال 1279شمسی یک سال تاریخی برای سینمای ایران بود. مظفرالدین شاه قاجار در سفری که به فرانسه داشت عاشق یک جعبه جادویی میگردد. او این جعبه جادویی را خریداری نموده و به همراه خود به ایران می آورد. آن چیزی نبود جز یک دوربین فیم برداری و امکانت پخش فیلم .اولین فیلمبردار شاه همان عکاس باشی دربار شاه یعنی میرزا ابراهیم خان عکاس باشی انتخاب میگردد.شاه ایران در مورد این دستگاه اینچنین میگوید:"دستگاهی است كه بر روی دیوار می اندازند و مردم در آن حركت می كنند"اولین سینمای ایران به گواه تاریخ در سال 1283 در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیم خان صحاف باشی افتتاح میگردد و این آغازی بود بر سینمای پرفراز و نشیب ایران بود. در مورد اولین سینمای ایران حکایات بسیاری وجود دارد به عنوان نمونه برخی از مورخان اینگونه بیان نمودند.با بدگويی گروهی از مردم که تأسيس سالن سينما را بی دينی می دانستند، شيخ فضل الله نوری به تکفير سينما پرداخت و صحاف باشی به ناچار سينمايش را تعطيل کرد.برخی از محققان وجود این سینما را در ایران نفی کرده و منکر آن میشوند ولی در تاریخ ،این سینما به عنوان اولین سینمای ایران ثبت شد. در مراحل اولیه طبقه اعیان شاهد نمایش فیلم در این سینما بودند . از سال 1386 شمسی اولین بار نمایش عمومی در سینما روسی خان - ایوانف_ صورت پذیرفت.وی بیش از نمایش عمومی پانزده فیلم خریداری شده را چندین بار برای دربار قاجار پخش کرده بود . در هر حال این سینما به عنوان اولین مکان نمایش عمومی فیلم در ایران بود. روسی خان برای رونق گرفتن کار سینما اولین تبلیغ را در روزنامه دوم مهر 1286 در روزنامه حبل المتين چنین آورد.
خيابان علاءالدوله در عکاسخانه روسی خا��، يک ساعت و نيم از شب گذشته تا شش ساعت پرده های نوظهور بعمل سينه ماتوگراف که عکس متحرک تازه ترين اختراعات است تماشا می دهد... بليط های واردين دو قران و سه قران.
هرچند در این دوران چند سینما یه طور غیر ثابت راه افتادند ولی تلاشها با انقلاب مشروطیه و وضع نا امن کشور به جایی نرسید . بعد از سال 1291 شاهد بازگشایی ذوباره و تاسیس سینماها در ایران بودیم . سینماهایی که در ادامه آورده شده از این دست هستند.سينما خورشيد، سينا خورشيد لاله زار، سينما پالاس و مهمتر از همه گراند سينما .

در اغلب تاریخ‌نگاری‌های سینمایی، تنها به اسامی و زمان وقوع رخدادها اکتفا شده است و اهداف، علل و انگیزه‌های حوادث، مغفول مانده‌اند. این درحالی است که توسعه و تکوین هنر هفتم در کشور ما بیشتر به یک پروژه سیاسی و ایدئولوژیک شباهت داشته تا یک روند فرهنگی طبیعی. بازخوانی پرونده شخصیت‌های موثر در این حوزه و فرایندها و جریان‌های سینمایی در دوران ابتدایی حیات سینما در ایران، به فرضیه سیاسی بودن این پدیده، رنگ واقعیت می‌بخشد؛ برای مثال، اولین سالن‌های سینمای ایران را افرادی چون میرزا ابراهیم‌خان صحاف‌باشی (از عناصر مطلوب حکومت قاجار و نزدیک به جریان فراماسونری)، علی وکیلی و اسحاق زنجانی (هر دو تحصیل‌کرده مدارس اتحادیه جهانی رژیم صهیونیستی) راه‌اندازی کردند.
همچنین در سال ۱۳۰۹ اولین فیلم ایرانی با نام «آبی و رابی» به کارگردانی «آوانس اوگانیانس» ساخته شد. اوگانیانس چند سال بعد هم فیلم «حاجی‌آقا آکتور سینما» را ساخت؛ فیلمی که سراسر توهین به فرهنگ اسلامی ، مردم کشورمان و تمسخر مذهب است و مذهبی بودن را دستمایه طنز قرار داده است. فراموش نکنید که این فیلم درست در سال‌های نخست حکومت رضاشاه ساخته شد. محتوای این فیلم کاملاً با جهت‌گیری استعماری حاکمیت وقت ایران هماهنگ بود. نخستین فیلم ناطق سینمای ایران با نام «دختر لر» به کارگردانی «عبدالحسین سپنتا» نیز دارای رویکردی اسلام‌ستیزانه و صهیونیستی بود. فیلم این اثر با عنوان فرعی «ایران دیروز، ایران امروز» در حقیقت فیلمی برای تبلیغ رژیم استبدادی تازه تأسیس پهلوی محسوب می‌شد به طوری که این فیلم، فرهنگ سنتی و مذهبی مردم کشورمان را تحقیر می‌کرد و تنها راه ورود دوباره ایران به دروازه‌های تمدن را تن دادن به طرح‌های استعماری و غرب‌زده شدن معرفی می‌کرد. آنچه رویکرد و ماهیت اصلی این فیلم را برملا می‌کند، صحنه پایانی آن است. در تیتراژ پایانی فیلم، ستاره داوود (نشانه صهیونیسم) به نمایش درمی‌آید و تصویر رضاشاه در آن پدیدار می‌شود!
یکی دیگر از آدم‌هایی که نقش موثری در تحرکات سینمای شاهنشاهی داشت «اسماعیل کوشان» بود. او با هماهنگی عوامل «اینتلیجنت سرویس» انگلیس نخستین استودیوی سینمای ایران را با نام مؤسسه سینما تئاتر «رکس» و سپس «میترا فیلم» راه‌اندازی کرد.
آثار تولید شده این موسسات به الگوهایی برای فیلم‌های آینده سینمای ایران تبدیل شدند. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «شرمسار»، «گل‌نسا»، «بی‌پناه» و... اشاره کرد که در همه آنها، کاباره، هرزه‌گرایی، رقص، میگساری، عشق بین دختر و پسر و... عناصر کلیشه‌ای بودند. به این ترتیب موجودی که از آن به عنوان «فیلمفارسی» یاد می‌شود، متولد شد. فیلم‌هایی که به نوعی، زاییده افکار مسموم سازندگان‌شان بودند و همچنان که از هویت تولیدکنندگانشان برمی‌آید، ساختار اخلاقی جامعه ایرانی را هدف قرار داده بودند. تا آنجا که حتی یکی از منتقدان سینمایی آن روزگار به صراحت از این فیلم‌ها به عنوان «وسیله نمایش هرزگی و فساد» یاد کرد.
رژیم پهلوی برای تحمیل برنامه‌ها و سیاست‌های استعماری خود چاره‌ای جز تخریب ارزش‌های مذهبی حاکم بر جامعه ایرانی نداشت. به همین دلیل هم از جذابیت سینما بهره گرفت. آنچنان که میان افزایش حجم فیلمفارسی و غلظت ابتذال و بی‌حیایی در آن و وقایع سیاسی و اجتماعی آن روزگار نسبت مستقیمی دیده می‌شود. از اوایل دهه۴۰، جامعه ایران دستخوش اتفاقات تازه‌ای شد که مقدمات خروش مردم ایران و سرنگونی رژیم دیکتاتور پهلوی را فراهم کرد؛ افزایش نارضایتی‌های اجتماعی، آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، گسترش روزافزون فاصله طبقاتی و... از جمله حوادث مهمی بودند که در آن سال‌ها کشورمان را دستخوش تحولات تازه‌ای کردند. هم از این رو، رژیم شاه شروع به اجرای مجموعه برنامه‌هایی کرد که از یک طرف مردم را سرگرم و تحقیر کند و از طرفی، توجیه‌گر طرح‌های ظالمانه و ضدمردمی باشد.
البته در همین سال‌ها، گونه دیگری از سینما نیز به تقلید از سینمای اروپا شیوع یافت. این نوع فیلم‌ها که برخلاف ماهیت لمپنیستی و مبتذل فیلمفارسی، دارای ژستی شبه‌روشنفکرانه بودند، اما در واقع همان مفاهیم و اهداف را در قالبی نخبه‌گرایانه ارائه می‌دادند. نمایندگان این جریان، افرادی چون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، فریدون گله و... بودند که آثاری به‌ظاهر فرهیخته، اما دارای محتوایی ضداخلاقی و انحطاط‌آمیز را می‌ساختند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فضای سینما دگرگون شد. ورود نسل جوان انقلابی و ظهور سینمای دفاع مقدس از مهم‌ترین عوامل این دگرگونی بود، اما متأسفانه از اواسط دهه 70 و با سیاستگذاری‌های دولت موسوم به اصلاحات، دو جریان فیلمفارسی و شبه‌روشنفکری بار دیگر بر سینمای ما مسلط شده‌اند و از همین روست که مجدداً مردم از سینما قهر کرده‌اند.علی امیری

تعداد بازدید از این مطلب: 67
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


الزامات راهبردی ایران در آسیای مرکزی


الزامات راهبردی ایران در آسیای مرکزی

نظام ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی به دوره تثبیت شدن رسیده و بازیگران آن با عقلانیت ژئوپلیتیکی به دنبال توسعه منافع خود و تسلط بر ورودی های آشوب ساز هستند. در این وضعیت توسعه روابط ایران با این منطقه بیش از گذشته ضرورت می یابد

سفر رئیس جمهوری ایران به قزاقستان، بهانه ای شده تا تاکیدی به جایگاه منطقه آسیای مرکزی و ضرورت هایی که در تعامل با این منطقه مورد توجه قرار گیرد داشته باشیم. در سفر دکتر روحانی و هیأت همراه به قزاقستان، توافقنامه‌ای به ارزش 500 میلیون دلار در خصوص توسعه بخش‌‌های زمین شناسی، متالوژی، کشاورزی، حمل و نقل، لجستیک، گردشگری و ساخت کارخانه مصالح ساختمانی به امضا رسید. همچنین رؤسای جمهوری ایران و قزاقستان اعلام کردند که مصمم‌ هستند حجم مبادلات اقتصادی دو کشور را به ۵ برابر میزان کنونی افزایش دهند. تجارت بین ایران و قزاقستان در سال 2013 بالغ بر 620 میلیون دلار بوده است.

 قزاقستان کشور مهمی در منطقه آسیای میانه است که دارای منابع غنی انرژی می باشد. تولید ناخالص ملی آن 224 میلیارد دلار و درآمد سرانه نیز 11380 دلار می باشد. البته با توجه به اینکه کشورهای این منطقه در یک محیط پیوسته واقع شده اند و پتانسیل های بالقوه و بالفعل قابل توجه دارند به همین جهت در این یاداشت اشاره به ظرفیت منطقه ای را ترجیح می دهیم

نظام ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی

واقعیت این است که نظام ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی از مرحله اسباب کشی عبور کرده و به دوره تثبیت شدن رسیده است. بازیگرانی که بر مبنای کمال و عقلانیت ژئوپلیتیکی به دنبال توسعه منافع خود هستند نسبت به ورودی های آشوب ساز برتری یافته و در نهایت به دنبال تشکیل سازمان های منطقه ای هستند. به همین سبب در دو دهه اخیر تشکیلات منطقه ای مختلف با رویکرد سامان دادن به نظم منطقه ای مورد نظر شکل گرفته است. مانند سازکان شانگهای چینی- روسی، شورای همکاری کشورهای ترک زبان، سازمان امنیت و همکاری اروپایی، کشورهای مستقل مشترک المنافع و اتحادیه گمرکی اوراسیا روسی و... را می توان نام برد. به عبارتی هر بازیگر ( روسیه، چین، ایران و ترکیه و کشورهای فرامنطقه ای همچون آمریکا و اتحادیه اروپا) بر مبنای مقدورات و محذورات ملی و بین المللی خویش تلاش در نقش آفرینی در این منطقه دارند. هر چند که قواعد بازی رقابت در منطقه در بین اکثر بازیگران جلوگیری از بحران در دولت های ملی است، چون فروپاشی در دولت ها و به هم خوردن استقلال آنها در راستای منافع اکثر بازیگران این منطقه نیست، اما تحول در سامانه سیاسی منطقه که آرایش روسی دارد در جدال بازیگران قرار گرفته است. فقط چند ورودی آشوب ساز مانند جریان سلفی که مورد حمایت عربستان و بنیادهای خیریه پاکستان و برخی کشورهای عربی است توسعه بی ثباتی را در راستای منافع خود تعریف می کنند. با این حال روند های حاکم بر مناسبات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی- امنیتی منطقه آسیای میانه بر مبنای همگرایی با فرایندهای جهانی  پیش می رود؛ وضعیتی که در ده سال آینده یعنی با نهادینه شدن روند های موجود نتیجه خود را بروز خواهد داد.

ظرفیت های همسویی با ایران

در حوزه های مختلف، آسیای مرکزی ظرفیت همکاری راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران دارد که به مهم ترین آن اشار ه می گردد:

1-     این منطقه امتداد ژئوپلیتیکی و تمدنی ایران است و ایران " دیگری" در این منطقه محسوب نمی شود. به عبارت بهتر در فرهنگ عمومی، سیاسی و راهبردی ملت های این منطقه، ایران هراسی وجود ندارد، بلکه سطحی از هم ذات پنداری فرهنگی نیز حاکم است.

2-     با ارتقای روابط بین المللی کشورهای این منطقه، درک جایگاه ژئوپلیتیکی ایران تقویت می شود؛ منطقه ای که با وجود مطلوبیت های منابع معدنی و طبیعی ارزشمند به علت محصور شدن در خشکی با محدودیت های تاثیر گذار مواجه است. در این میان جغرافیای ایران می تواند پیوستگی ژئوپلیتیکی بین آسیای مرکزی و خاورمیانه بوجود آورد و فضای مبادلات و معادلات نوینی را حداقل در حوزه اقتصادی ایجاد نماید.

ملاحظات راهبردی

با توجه به اینکه همکاری همه جانبه ایران با آسیای مرکزی منطق ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فرهنگی دارد، بی توجهی به آن در چارچوب منافع ملی قابل توجیه نیست. سیاستگزاران خارجی بهتر است با همه جانبه نگری و ایجاد موازنه در رویکردهای منطقه ای از ظرفیت هایی که ژئوپلیتیک ایران ایجاد کرده و آن را در مجاورت چند نظام منطقه ای قرار داده بهرمند شوند. در این راستا تامل و توجه به چند نکته توصیه می شود

1-   ضعف های صنعتی این کشورها، می تواند بستری باشد تا جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیت های مناسب اقتصادی، نفتی و تکنولوژیکی بتواند به نوعی برنامه وسیع برای بازار 66 میلیون نفری منطقه داشته باشد.

2-   حضور در بازار آسیای مرکزی بر پایه شراکت و همکاری متقابل بر اساس منافع مشترک و نه تحمیل منافع به یکدیگر باید باشد. همچنین فعال کردن بخش خصوصی در همکاری های دوجانبه  اقتصادی و فرهنگی با توسعه همکاری های شرکت های ایرانی در پروژه های خدمات فنی و مهندسی در این منطقه ضروریست.

3-   سیاست ایران در این منطقه گفتمان ژئوپلیتیکی خود را با در نظر گرفتن عوامل و شرایط محیطی طراحی و تئوریزه نماید. اکثر بازیگران این  منطقه به شکلی باورهای ژئوپلیتیکی خود را در قالب یک ساختار تعریف کرده و برای نهادینه کردن آن تلاش می نمایند، اما دیپلماسی ایرانی فعلا به یک جمع بندی تئوریک نرسیده است.

4-   معادله سازی از همسویی ها و ناهمسویی در بین بازیگران صورت گیرد. در این منطقه قواعد بازی کاملا متصلب نیست. دو بازیگر شاید در موضوعی متعارض و در موضوع دیگر همگرایی راهبردی دارند. با این اوصاف منافع باید سطح بندی و دسته بندی و با بازیگران همسود هم افزایی شود. تعریف منافع ایران در این منطقه در حاشیه بازی روسیه،  متعارض با عقلانیت راهبردی محسوب می شود، چون روس ها در بسیاری از موارد رویکرد ناهمسو و رقابتی جدی با ایران دارند.

5-   جلوگیری از امنیتی شدن منطقه یکی از اولویت های جمهوری اسلامی ایران باید باشد. ایران از طریق تنش زدایی و بازدارندگی سیاسی و اولویت دادن به همکاری های فرهنگی و اقتصادی برای کاهش حساسیت های موجود و آگاهی بخشی به مردم این منطقه از طریق دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای نسبت عواقب فعالیت های وهابیون و سلفی ها و همچنین تصویر سازی ازعواقب بحران های خاورمیانه در این منطقه باید تلاش کند.

6- قانع کردن دولتمردان منطقه برای ترویج اسلام میانه رو و عدم برخورد با جریان های اصیل اسلامی که نسبت به تروریسم و بنیاد گرایی رویکرد تقابلی دارند، دیگر موضوع ضروری است که می تواند اسباب آرامش پایدار در این منطقه و توسعه مناسبات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آسیای مرکزی را فراهم نماید.قرت الله فلاح

تعداد بازدید از این مطلب: 37
موضوعات مرتبط: تحلیل روز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود